بلاغت نهج البلاغه در شرح علّامه جعفري - صفحه 112

آن گشته و کلامشان همانند آن کتاب آسماني، در اوج قلّه‌هاي بلاغت قرار گرفته است و از آن جا که در علم بلاغت، موضوعاتي مانند: توجّه به مقتضاي حال و مخاطب، ويژگي‌هاي متکلّم، ويژگي‌هاي کلام بليغ و رسا و ... مورد بحث قرار مي‌گيرد و اين ويژگي‌ها از خصوصيات بارز کلام ائمّه عليهم السلام مخصوصاً امير مؤمنان عليه السلامـ به عنوان اسوه بلاغت و سخنوري ـ است، لذا يکي از مهم‌ترين مسائلي که در تفسير کلام ايشان بايد به آن توجّه داشت، فنون بلاغت است تا بدين وسيله، مقصود واقعي گفتار آن بزرگواران با در نظر گرفتن جنبه‌هاي گوناگون بلاغي، آشکار شود. نهج البلاغه ـ که مجموعه مدون و مستندي از کلام امير بيان علي بن ابي طالب عليه السلام است ـ ، بهترين نمونه براي بررسي اين مسائل است و بر هر مفسّري که گام در راه تفسير آن مي‌گذارد، لازم است كه اين فنون را مورد توجّه قرار دهد. از اين رو، به بررسي ميزان توجّه علّامه جعفري به فنون بلاغت در تفسير نهج البلاغه مي‌پردازيم.

ب. بلاغت در لغت و اصطلاح

بلاغت در لغت، به معناي رسيدن و منتهي شدن است (جواهرالبلاغه: ص34). ۱ بسياري از علماي متقدّم، فصاحت و بلاغت و حتّي براعت را الفاظي مترادف دانسته‌اند؛ امّا بلاغت در اصطلاح معاني و بيان، داراي دو قسم است: بلاغت در کلام و بلاغت در متکلّم. به تعبير ديگر، کلام بليغ و متکلّم بليغ (علوم بلاغت و اعجاز قرآن: ص37). بنا بر اين، بلاغت در کلام عبارت است از: مطابقت کلام با مقتضاي حال مخاطب، همراه با فصاحت الفاظ آن (همان: ص35). و بلاغت متکلّم عبارت است از: ملکه‌اي در وجود متکلّم که با آن، قادر به ايراد کلام بليغ، مطابق با مقتضاي حال است (همان: 37). و مجموع فنون بلاغت، حاوي اصول و قواعدي است که به سخنور و گوينده يا نويسنده مي‌آموزد که از کدام واژه استفاده کند و از انتخاب چه کلماتي بپرهيزد تا گفتارش فصيح و قابل درک بوده، مخاطب خويش را دچار حيرت و سرگرداني نسازد (علوم بلاغت و اعجاز قرآن: ص 7).

ج. رأي علّامه در مورد بلاغت نهج البلاغه

با توجّه به تعريف بلاغت مي‌توان گفت بلاغت نهج البلاغه، در حد اعلاي ممکن است؛ چرا که از شروط بلاغت (چنان که گفته شد) موافقت کلام، با مقتضاي حال است و به قول جورج جورداق، اين شروط براي هيچ اديب عربي جمع نشده است آنچنان که براي علي بن ابي طالب عليه السلام است. پس سخنان او نمونه والايي از اين نوع بلاغت بعد از قرآن کريم است که در عين ايجاز، داراي وضوح بوده و انسجام کامل بين الفاظ و معاني و اغراض آن وجود دارد (روائع نهج البلاغه:ص28).
ابن ابي الحديد مي‌گويد:

1.براي توضيح بيشتر، ر. ک: الصحاح، جوهري؛ لسان العرب، ابن منظور.

صفحه از 130