حجاب هاى دانش و حكمت

پرسش :

در باره حجاب های دانش و حکمت توضیح دهید.



پاسخ :

نكته اوّل : قلمرو حجاب هاى حكمت

قلمرو حجاب هاى دانش و حكمت تا كجاست ؟ آيا همه اين امور ، مانع انواع شناخت هاى حسّى ، عقلى و قلبى است يا مانعيّت آنها مرز خاصّى دارد ؟ براى پاسخ به اين سؤال ، بايد موانع را به چند دسته تقسيم كرد:

 دسته اوّل ، موانع و آفات علوم رسمى؛ مانند : كم رويى ، بدفهمى و تن آسايى . [۱] اين دسته از موانع كه از موانع شناخت هاى عقلى به شمار مى روند ، كمترين احاديث را به خود اختصاص داده اند .

 دسته دوم ، موانعى كه مانعيّت آنها شامل شناخت هاى عقلى و قلبى است؛ مثل : عُجب ، غرور ، تعصّب ، استبداد ، غضب ، پُرخورى و شُرب خمر . [۲] اين موانع ، انديشه را از تشخيص درست حقايق عقلى ، و قلب را از بركات الهام ها و ارشادهاى غيبى الهى محروم مى سازد .

 دسته سوم ، موانع علم حقيقى و يا نور علم؛ مانند : ظلم ، كفر ، اسراف ، فسق و به طور كلّى ، گناه . [۳] اين موانع ، آينه دل را تيره و تار و جان را بيمار مى سازند و آدمى را از دانش حقيقى و نور دانش ، بى بهره مى كنند ؛ هر چند داراى مراتب والايى از دانش هاى رسمى باشند . اگر اين بيمارى مزمن گردد ، جوهر آينه دل ، فاسد مى شود و انسان به طور اصولى از مدار هدايت الهى خارج و در وادى گم راهى ابدى گرفتار مى گردد . قرآن ، در وصف آنان مى فرمايد :

  «كَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ * كَلاَّ إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَـلـءِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ . [۴] چنين نيست ، بلكه آنچه كرده اند ، بر دل هايشان زنگار نهاده است. چنين نيست، آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند»  .

 و نيز مى فرمايد :

  لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لاَّيَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَـلـءِكَ كَالأَْنْعَـمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـلـءِكَ هُمُ الْغَـفِلُونَ . [۵] دل هايى دارند كه با آن در نمى يابند و ديدگانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوش هايى دارند كه با آنها نمى شنوند . آنان ، همچون چارپايان اند؛ بلكه گم راه تر . آنان ، همان غافلان اند» .  مطالعه دقيق نشان مى دهد كه قرآن و احاديث اسلامى در مبحث موانع شناخت ، عمدتا بر اين دسته از موانع ، تأكيد كرده اند .

نكته دوم : ريشه موانع نور دانش و حكمت

اشاره كرديم كه ظلم ، كفر ، اسراف و فسق و به طور كلّى آنچه در اسلام به عنوان گناه شناخته مى شود ، موانع نور علم اند . نكته مهم و قابل توجّه اين است كه با ريشه يابى دقيق ، به اين نتيجه مى رسيم كه همه موانع نور دانش به يك ريشه اصلى مى رسد و آن ، غلبه يافتن هوس است . از اين رو ، هوس را در صدر موانع معرفت برشمرديم .

 هوس ، توفانى است كه غبارهايى به رنگ انواع ناشايستگى ها ايجاد مى كند . اين غبارها آينه دل را تيره و انسان را از نور دانش ، بى بهره مى كند و با آن كه مى داند ، گم راه مى شود ، همان طور كه خداوند عز و جل فرموده است :

  «أَفَرَءَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـهَهُ هَوَلـهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَـوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِنم بَعْدِ اللَّهِ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ . [۶] آيا آن كس را ديده اى كه هواى نفسش را خداى خود گرفت و خداوند ، او را با وجود آگاهى اش، بى راه گذاشت وبر گوش ودل او مُهر نهاد وبر چشمش پرده كشيد. پس چه كسى پس از خداوند، او را هدايت مى كند؟ آيا پند نمى گيريد؟»  .

 بنا بر اين ، براى مبارزه اساسى با موانع نور دانش ، قطع كردن ريشه هوس ، ضرورى است . [۷]

نكته سوم : عوامل وسوسه

نكته مهم ديگر اين است كه موانع نور دانش، هم زمان ، عوامل و زمينه هاى دسيسه شيطان نيز به شمار مى روند . اين موانع ، نه تنها انسان را از معارف حقيقى والهامات ربّانى محروم مى سازند ، بلكه او را در معرض وسوسه هاى شياطين و احساسات و ادراكات دروغين ناشى از آنها نيز قرار مى دهند . از اين رو ، در رواياتى كه ملاحظه شد ، هوا و كبر ، هم آفت عقلْ شناخته شده اند و هم دام شيطان . [۸] در اين زمينه در «مناجاة الشاكين (مناجات شِكوه كنندگان)» منسوب به امام زين العابدين عليه السلام آمده است :

  اِلهي اَشْكُو إلَيْكَ عَدُوّا يُضِلُّني وَشَيْطانا يَغْويني قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْواسِ صَدْري وَاَحاطَتْ هَواجِسُهُ بِقَلْبي يُعاضِدُ لِيَ الْهَوى ، ويُزَيِّنُ لي حُبَّ الدُّنْيا ، وَيَحُولُ بَيْني وبَيْنَ الطّاعَةِ وَالزُّلْفى . [۹] بار خدايا به تو شكايت مى برم از دشمنى كه گم راهم مى كند و از شيطانى كه به اغوا كردن من كمر بسته است ؛ سينه ام را از وسوسه پُر ساخته و اوهام و افكار واهى اش قلبم را احاطه كرده ، از هواهايم پشتيبانى مى كند و دوستى دنيا را در نظرم مى آرايد و ميان من و بندگى تو و نزديكى به تو فاصله ايجاد مى كند .  بنا بر اين ، عامل اصلى سلطه شيطان بر انسان ، هوس هايى است كه با ايجاد موانع معرفت ، راه را براى القائات شيطانى باز مى كند و لذا كسانى كه اين موانع را از ميان برده و به گفته قرآن به مرتبه عبوديت خداوند رسيده اند ، شيطان ، راهى براى وسوسه و القاى ادراكات دروغين در آنها ندارد :

  «إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَـنٌ . [۱۰] در حقيقت ، تو را بر بندگان من تسلّطى نيست»  .

 

[۱] . ر . ك : ص ۵۶۹ ح ۲۰۱۷ و ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ .

[۲] ر . ك : ص ۵۴۹ (خودپسندى) و ۵۵۱ (فريب) و ۵۵۵ (خشم) و ۵۵۹ (خودرأيى) و (تعصّب) و ۵۶۳ (شرابخوارى) و ۵۶۵ (پرخورى) .

[۳] ر . ك : ص ۵۳۱ (گناه) و ۵۳۷ (ستم) و ۵۳۹ (كفر) و ۵۴۱ (فسق) و (اسراف) .

[۴] مطفّفين : آيه ۱۴ ـ ۱۵ .

[۵] اعراف : آيه ۱۷۹ .

[۶] جاثية : آيه ۲۳ .

[۷] ر . ك : ص ۵۱۹ (فصل يكم : حجاب هاى دانش و حكمت) .

[۸] ر . ك : ص ۵۱۹ (پيروى از هوس) و ۵۴۷ (تكبّر) .

[۹] الصحيفة السجّاديّة الجامعة : ص ۴۰۳ الدعاء ۱۸۳ ، بحارالأنوار : ج ۹۴ ص ۱۴۳ .

[۱۰] حجر : آيه ۴۲ . 



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت