كليني و تفسير روايي آيات ولايت - صفحه 396

شايد به همين دليل است كه علّامه مجلسى مى گويد :
وهو وإن كان من غرائب التأويل فهو مروى باسانيد جمّة . ۱
به هر شكل ، ظاهر تفسير ياد شده ، افزون بر اين كه با سياق لغت و قواعد نمى سازد ، به استخفاف شأن امام نيز مى انجامد ؛ دشوارتر آن كه در آيه «فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ» ، ۲ ضمير «رأوه» ، به على عليه السلام بازگردانده شده است و مى گويد : «فلمّا راوا عليّا سيئت وجوه الذين كفروا ...» ۳ كه اين ارجاع ضمير ، كار را مشكل مى سازد .
بى شك ، توهّم زايى و مشكل آفرينى مواردى كه به عنوان نمونه بيان گرديد ، ضرورت تأمّل بيشتر در جهت شناخت دقيق تر موضوع را مى طلبد .

راه برون رفت از چالش ها

در اين جا مجال آن نيست كه به تفصيل ، يكايك احاديث باب را واكاوى نماييم ؛ امّا به اشارت و اختصار ، يادآورى نكاتى را كه تا حدودى به حلّ مشكل و عبور از برخى چالش ها مدد مى رسانند ، مفيد و مناسب مى دانيم . ضمن آن كه ممكن است بيان اين موارد ، در جهت رفع اتّهام از ساحت بزرگانى چون كلينى (اين بزرگ محدّث شيعى كه آماج برخى حملات و نسبت هاى واهى از سوى كج انديشان و يا معاندان قرار گرفته است) ، ۴ مؤثّر باشد .

يكم . لزوم جداانگارى تطبيق از تفسير و به هم درنياميختن آن دو

از اين حقيقت نبايد غافل ماند كه اهل بيت عليهم السلام ، همواره درصدد تفهيم مقصود و

1.ر . ك : بحار الأنوار ، ج ۷۵ ، ص ۳۶۵ .

2.رسول خدا فرمود : «إذا حدّث الرجل بالحديث ثمّ التفت فهى أمانة ؛ هر گاه كسى سخنى بگويد و سپس متوجه شود ، سخن او امانت است» . (سنن ابى داوود ، ج ۲ ، ص ۶۸۴ ، ح ۴۸۶۸ ؛ سنن الترمذى ، ج ۴ ، ص ۳۰۱ ، ح ۱۹۵۹)

3.ر.ك : مجمع البيان ، ج ۷ ، ص ۸۸ .

4.در اين زمينه ، به شبهات القا شده ، از سوى امثال گلدزيهر ، ذهبى ، محمّد مال اللّه ، احسان الهى ظهير و ديگر نويسندگان وابسته به جريان وهّابيت مراجعه شود .

صفحه از 408