مسئله نسخ در كتاب « الكافي » و ديدگاه كليني - صفحه 34

بيش از پانصد آيه مدّ نظر دانشمندان علوم قرآنى قرار داشته است. على رغم آن كه بزرگانى در اين زمينه ، قدم هايى برداشته و قلم زده اند، ليكن مى طلبد كه اين مهم ، از منظر شيخ المحدّثين (كلينى) اين سرآمد محدّثان عالم تشيّع ، و از منظر يكى از مهم ترين منابع حديثى شيعه يعنى الكافى ، مورد بررسى قرار گيرد. باشد تا از سرچشمه زلال احاديث اهل البيت عليهم السلام به اين بحث زيربنايى روايى ـ قرآنى پرداخته شود.

الف . معناى نسخ

هرچند در كتاب الكافى ، تعريفى از نسخ نيامده، ليكن براى تبيين محدوده بحث ، لازم است به بيان معناى لغوى و اصطلاحى اين مفهوم پرداخته شود. نسخ در لغت ، به معناى ازاله و از بين بردن است. اين واژه ، به معانى ديگرى چون نقل از مكانى به مكان ديگر، باطل كردن چيزى و جايگزين نمودن چيز ديگر به جاى آن نيز به كار مى رود. ۱ ظاهرا استنساخ نيز از همين معنا مشتق مى شود؛ زيرا در حقيقت ، كتاب دوم ، جايگزين كتاب نخست مى شود. در قرآن كريم نيز به همين معانى به كار رفته است. از جمله در اين آيه شريفه كه مى فرمايد:
«وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَ لَا نَبِىٍّ إِلَا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِى أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِى الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ ءَايَاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» ؛ ۲و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم ، جز اين كه هرگاه چيزى تلاوت مى نمود، شيطان در تلاوتش القاىِ [شبهه] مى كرد. پس خدا آنچه را شيطان القا مى كرد محو مى گردانيد. سپس خدا آيات خود را استوار مى ساخت، و خدا داناى حكيم است .
نيز فرمود:

1.لسان العرب ، ذيل مادّه نسخ.

2.سوره حج ، آيه ۵۲ .

صفحه از 72