به هنجاري و نابه‏هنجاري رفتار در روان‏شناسي معاصر و مقايسه آن... - صفحه 368

روانى به حساب مى آيند. اساسى ترين وظيفه اين حرفه ها، تغيير دادن صفات و رفتارهاى نابه هنجار مردم است تا بتوانند با آرامش و كام روايى ، روزگار بگذرانند و جامعه اى شاداب و سرزنده را در جهت شكوفايى استعدادهاى انسانى ، به وجود آورند. بديهى است كه اوّلين گام براى تغيير و اصلاح رفتار ، مشخّص كردن ملاك به هنجارىِ رفتار يا روشن ساختن مرز دقيق شخصيت سالم و ناسالم است.
با بررسى متون آسيب شناسى روانى ، معلوم مى شود كه اين امر (يعنى تشخيص به هنجارى و نابه هنجارى) از دشوارترين و چالش برانگيزترين مباحث اين حوزه علمى است .

ب . ملاك هاى نابه هنجارى رفتار در روان شناسى

1 . حدود سى سال پيش ، جِيمز كلمن ، ۱ در كتاب روان شناسى نابه هنجار و زندگى نوين نوشت كه به علّت اين كه «الگويى آرمانى» ۲ از رفتار بشر نداريم، نظريه هاى گوناگونى براى تعيين اين كه چه رفتارى عادى و چه رفتارى غير عادى است ، وجود دارد كه بعضى از آنها را به اختصار در زير مى آوريم :
يك . نظريه صريح: در اين نظريه، تعاريف كلّى در مورد بهداشت روانى ، بررسى شده است. كارل منينگر گفته است كه : بگذاريد بهداشت روانى را حداكثر سازگارىِ بشر با دنياى خود و ديگر افراد و نيز مؤثّر بودن و شادمان بودنْ تعريف كنيم . پس، شكست در چنين اعمالى مى تواند به ناسازگارى و رفتار غير عادى بينجامد.
دو . صفات چندگانه: در اين نظريه ، فهرست صفاتى كه بيشتر محقّقان ، آنها را از شرايط سلامت روان مى دانند ، ملاك بررسى قرار مى گيرد. نداشتن اين صفات و يا كمبود آنها نشانه رفتار نابه هنجار است.

1.Colema

2.ldeal mode

صفحه از 404