تقاضاى ارث از سوی حضرت فاطمه(س) در ماجرای فدک

پرسش :

چرا حضرت فاطمه(س) در قضیه فدک، بحث ارث را مطرح کرد؟



پاسخ :

در بيشتر منابع روايى شيعه، فدك به عنوان هديه نبوى به دختر گرانقدر ايشان تبيين شده و تقاضاى آن بانو در راستاى درخواست ملكى است كه پدر پيشتر آن را به دختر بخشيده است.[۱]اما در منابع اهل سنت اين مطالبه به گونه اى ديگر آمده است. راويان عامه بر اين باورند كه دختر رسول خدا(ص) فدك را به عنوان ميراث پدر مطالبه كرده بود كه با مخالفت خليفه روبه رو شد.

از بررسى روايات به اين نكته رهنمون مى شويم كه طرح فدك به عنوان ارث، نخست از ناحيه خليفه اول مطرح شده است. وى با مطرح ساختن مسئله ارث، در آغاز، پيامبران را فاقد ميراث دانست، سپس، فدك را به عنوان ارثى انتقال ناپذير مطرح كرد. چنين رويكردى مى توانست پوششى براى عملكرد خليفه باشد و چه بسا براى عوام نيز مبهم جلوه كند.

حتى بر فرض آنكه ادعاى ارث از سوى حضرت زهرا(ع) بوده باشد، چه بسا ايشان متقاضى مجموعه ميراث پدر غير از فدك بوده اند. املاك و اموال پيامبر(ص) در مدينه و غير آن، همه ميراث مادى آن حضرت به شمار مى رفتند. بنابراين، حضرت زهراء(ع) در خطبه معروف فدكيه به طور كلى از مطالبه ميراث خويش ياد كرد و نامى هم از فدك به ميان نياورد. خطبه حضرت به خوبى روشن مى سازد كه خليفه، خاندان پيامبر خدا(ص) را از مطلق ارث محروم ساخته بود.

از سوى ديگر، بايد توجه داشت كه بنا بر فرض تقاضاى ارث، اين ادعا مترتب بر ادعاى هبه بودن فدك است. يعنى آن حضرت نخست با عنوان هبه بودن فدك تقاضاى حق كرد و چون مخالفان سخن از ارث ننهادن پيامبر(ص) به ميان آوردند، بر مبناى مدعاى مخالفان استدلال كرد.

چه اينكه خليفه با استناد به سخنى كه به پيامبر(ص) نسبت داد، مدعى شد آنچه پيامبر خدا(ص) به عنوان ماترك، گذاشته، قابل ارث بردن نيست. برابر اين ادعا معلوم مى شود خليفه اول چند مطلب را پذيرفته است:

۱. فدك در شمار اموال به جا مانده پيامبر خدا(ص) است ؛

۲. اگر فدك قابل ارث بردن باشد، بايد به خاندان پيامبر(ص) تحويل شود ؛

۳. آنچه مانع تحويل دادن فدك شده، سخن منسوب به پيامبر خدا(ص) است.

پس استدلال حضرت فاطمه(ع) با تكيه بر مبناى مخالفان است. نه اينكه خودش اين مبنا را پذيرفته باشد. از اين رو، آن حضرت اساس انتساب سخن به رسول خدا(ص) را به دليل مخالفت با نص صريح قرآن به چالش مى كشد. در اين صورت وقتى كبراى استدلال خليفه منتفى شود، او ناگزير است فدك را به خاندان پيامبر(ص) پس دهد.

بنا برآنچه گذشت، خليفه اول و دوم هر دو مى دانستند و اذعان داشتند كه فدك ملك حضرت فاطمه(ع)است، اما تصرف آن فقط به جهات سياسى بود. به سخن ديگر، خليفه اول و دوم، در آن برهه به جهت نياز مالى يا ترس از تقويت بنى هاشم و امام على(ع) و خاندان رسول خدا(ص) تصميم به تصرف فدك گرفته اند ولى بعدها در عهد خليفه دوم وقتى پايه هاى حكومت خود را تثبيت كردند، نيازى به فدك نداشتند ؛ از اين رو، عمر به على(ع) و عباس بن عبد المطّلب اختيار داد كه خودشان درباره فدك تصميم بگيرند.


[۱]. ر . ك : عوالم العلوم ومستدركاته ، فاطمة الزهراء : ج ۲ ص ۶۱۱ «أبواب فدك فى عهد النّبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وبعده» .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت