حدیث
الكافى : عن أحمد بن مهران ، عن عبد العظيم الحسنى ، عن عليّ بن أسباط ، عن عليّ بن عقبة ، عن الحكم بن أيمن ، عن أبى بصير ، قال :
سَأَلتُ أباعَبدِ اللَّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللَّهِعزّ وجلّ (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) إلى آخِرِ الآيَةِ .
قالَ : هُمُ المُسَلِّمونَ لِآلِ مُحَمَّدٍ ، الَّذينَ إذا سَمِعُوا الحَديثَ لَم يَزيدوا فيهِ ولَم يَنقُصوا مِنهُ ، جاؤوا بِهِ كَماسَمِعوهُ .
[۱]
ترجمه
حضرت عبد العظيم عليه السلام - به سند خود - : ابو بصير گفت : از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوندعزّ وجلّ: (آنان كه بهسخن،گوش فرا مىدهند و بهترين آنرا پيروىمىكنند)[۲]پرسيدم. فرمود : «آنان، تسليم شدگان خاندان محمّد عليهم السلام هستند . هر گاه از آنها حديثى شنيدند، در آن كم و زياد نمىكنند و خبر را همان گونه كه شنيدهاند، به مردم مىرسانند» .
شرح
اين حديث، بيانگر يكى از روشنترين مصاديق آيه ۱۷ و ۱۸ از سوره زمر است:
(وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَبِ. كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كردند و به سوى خدا باز گشتند، آنها رابشارت باد . پس مژده بده بندگان مرا، آنهايى كه به سخن، گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند . آنان، كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندان اند) .
واژه «طاغوت» از ريشه «طغيان» به معناى تجاوز از حدّ و مرز است و بدين جهت به زمامداران جائر، طاغوت اطلاق مىشود.
در حديثى از امام در تفسير ( كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كردند و به سوى خدا باز گشتند، آنها را بشارت باد ) آمده:
أنتُم هُم ، و مَن أطاعَ جَبّارَاً فَقَد عَبَدَهُ .
[۳]
[كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كردند،] شما آنها هستيد . هر كسى از زورگويى پيروى كند ، او را پرستيده است .
بنا بر اين، مقصود از عبادت طاغوت، اطاعت از كسى يا چيزى، در برابر فرمان خداست .
خداوند متعال در آيات ياد شده، ابتدا به كسانى كه از پيروى طاغوت اجتناب كردهاند و در وصف بندگان خداى يگانه قرار گرفتهاند، بشارت داده و در ادامه به كسانى كه سخن همه را مىشنوند و بهترين و درستترين سخن را مىپذيرند و از آن پيروى مىكنند، مژده داده و تأكيد نموده كه چنين كسانى مشمول عنايت و هدايت خاصّ الهى قرار گرفتهاند و خرمندان واقعى، آنها هستند.
بى ترديد، همه كسانى كه از اطاعت غير خداى يگانه اجتناب مىكنند و از دستورهاى الهى پيروى مىنمايند و در زندگى، پيرو كسى هستند كه سخن او بهتر و درستتر است، از منظر قرآن، «خردمند» محسوب مىشوند و مشمول مژده الهى در آيات ياد شده اند؛ ليكن در حديثى كه ملاحظه شد، روشنترين مصداق آياتِ ياد شده، بيان گرديده و اين نكات آورده شده است:
۱ . همه كسانى كه در برابر اهل بيت عليهم السلام ادّعاى زعامت و رهبرى جامعه اسلامى را دارند و مردم را به پيروى از خود مىخوانند، طاغوت محسوب مىشوند و پيروى از آنان ، دانسته يا ندانسته، پيروى از طاغوت است.
۲ . سخنان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام منطبق با موازين عقلى و علمى اند و هر خردمندى مىتواند اين واقعيت را درك كند.
۳ . اگر سخنان اهل بيت در كنار سخنان مدّعيان رهبرى بررسى شوند، به سادگى مىتوان فهميد كه حق با اهل بيت عليهم السلام است.
۴ . عقل با تأمّل در رهنمودهاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام به روشنى درك مىكند كه تنها راه سعادت، اين است كه به طور مطلق، تسليم رهنمودهاى آنان باشد.
۵ . يكى از روشنترين مصاديق پيروى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام، پرهيز از تحريف سخنان آنان و كم يا زياد كردن احاديث آنهاست.
[۱]الكافى : ج ۱ ص ۳۹۱ ح ۸ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۵۸ ح ۱ .
[۲]زمر : آيه ۱۸ .
[۳]ميزان الحكمة : ج ۶ ص ۴۷۷ ح ۱۱۳۲۸ .