تاريخ : دوشنبه 1395/9/15 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 55032
شواهد قرآنی مرتبط با جعل حدیث تبیین شد
سیدمحمدحسن مومنی در نشست جریانشناسی جعل حدیث در زمان پیامبر(ص) ضمن ارائه شواهد قرآنی مرتبط با جعل حدیث، تصریح کرد: آیات فراوانی وجود دارد که نشاندهنده دروغبستن به پیامبران از ابتدای بعثت آنهاست.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) سیدمحمدحسن مومنی، محقق و پژوهشگر حدیث حوزه امروز ۱۵ آذرماه در نشست علمی «جریانشناسیجعل حدیثدر زمان رسولالله» در این پژوهشکده با بیان اینکه «احادیث ساختگی» یکی از آسیبهای میراث حدیثی است گفت: شناخت جاعلان لعن شده توسطپیامبرصلیاللهعلیهوآلهبرای تمییز قرار دادن احادیث صحیح از جعلی و خدشه وارد نشدن به تمام احادیث، ضروری است.
وی با بیان اینکه اطلاق حدیث بر گفتارهای ساختگی و بافتههای بشری از روی تسامح است افزود: فرصتطلبان از ابتدای ورود احادیث به جامعه اسلامی، با نسبت دادن سخنان ساختگی به پیامبر اسلام دنبال اهداف شخصی خویش بودند از این رو این سؤال مطرح است که با توجه به نکوهش جاعلان توسط پیامبرصلیاللهعلیهوآله در زمان حیات ایشان، آیا جریانی اقدام به جعل حدیث کرده یا وضع به صورت فردی به وقوع پیوسته است؟.
بحث جعل در کتابها و پایاننامههای مختلفی مانند «اضواء علیالسنةالمحمدیة» نوشته محمود ابوریه و «ملاکها و معیارهای وضع حدیث» به قلم قاسم بستانی مطرحشده؛ حتی کتابهای اختصاصی نیز مانند «الموضوعات فی الآثار والاخبار» نوشته هاشم معروف، «الوضع فیالحدیث» نوشته عمر فلاته و «وضع و نقد حدیث» عبدالهادی مسعودی در مورد آن نوشتهشده است. این کتابها هرچند به علل، انگیزههای وضع حدیث، اقوال مطرح در مورد آغاز جعل و شیوههای وضع اشاره کردهاند، ولی اشارهای به « جریانشناسی جعل حدیث در زمان پیامبرصلیاللهعلیهوآله» نکردهاند ولی این مقاله به جریانشناسی جعل در دوران پیامبر میپردازد و این مسئله را اثبات کرده است.
وی ادامه داد: بحث جعل در کتابها و پایاننامههای مختلفی مانند «اضواء علیالسنةالمحمدیة» نوشته محمود ابوریه و «ملاکها و معیارهای وضع حدیث» به قلم قاسم بستانی مطرحشده؛ حتی کتابهای اختصاصی نیز مانند «الموضوعات فی الآثار والاخبار» نوشته هاشم معروف، «الوضع فیالحدیث» نوشته عمر فلاته و «وضع و نقد حدیث» عبدالهادی مسعودی در مورد آن نوشتهشده است. این کتابها هرچند به علل، انگیزههای وضع حدیث، اقوال مطرح در مورد آغاز جعل و شیوههای وضع اشاره کردهاند، ولی اشارهای به « جریانشناسی جعل حدیث در زمان پیامبرصلیاللهعلیهوآله» نکردهاند ولی این مقاله به جریانشناسی جعل در دوران پیامبر میپردازد و این مسئله را اثبات کرده است.
شواهد قرآنی مرتبط با جعل
مومنی با اشاره به شواهد قرآنی موید بر این مسئله گفت: آیات فراوانی وجود دارد که نشاندهنده دروغبستن به پیامبران از ابتدای بعثت آنهاست. بهعنوان نمونه افترا به پیامبرانی از جمله «ابراهیم، اسباط و اسحاق و اسماعیل، شعیب، صالح، عیسی، موسی، نوح» را میتوان بیان کرد و آیات دیگری وجود دارد که افترا بستن به خدا را بیان میکند.
وی افزود: برخی از افراد، در زمان حضور پیامبرصلیاللهعلیهوآله نسبتهای دروغ به خداوند و اطرافیان پیامبر اکرم زدهاند از جمله؛ خداوند خطاب به کسانی که از سادگی افراد استفاده کرده و نسبتهای دروغ به خدا میبستند فرموده است: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَرى عَلَى اَللّهِ كَذِباً لِیضِلَّ اَلنّاسَ بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اَللّهَ لا یهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ. پس ستمکارتر از کسی که به خدا دروغ بندد تا مردم را از روی نادانی گمراه کند، کیست؟! مسلماً خدا گروه ستمکاران را هدایت نمیکند(۱۴۴ انعام)؛ آیه در مورد نسبت دروغ به خدا دادن سخن میگوید که دو صورت برای این مورد قابل تصور است یکی اینکه عدهای سخن خدا را تکذیب کرده و حلالها را حرام و حرامها را حلال دانستهاند. دیگری اینکه، گروهی احکام صادر شده از طرف پیامبرصلیاللهعلیهوآله را از ناحیه خودش دانسته كه به خدا نسبت میدهد و خداوند از پیامبر خود دفاع میکند؛ آیات دیگر نیز با مضمون آیه فوق مطابق است.
مومنی افزود: همچنین خداوند در پاسخ به مشركان و اهل كتاب که قائل به داشتن فرزند و شریك برای خدا بودند، میفرماید:«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْکَافِرِینَ. پس چه كسى ستمكارتر است از آنكه بر خدا دروغ بندد و چون گفتار صادقانه به سوى او آمد، تكذیب كند؟ آیا دوزخ جایگاهى براى كافران نیست؟»(۳۲ زمر) این آیه، صراحت دارد در اینكه آنان سخن كذبی را ساختند و به خدا نسبت دادند. هرچند چنین نسبتی از باب حدیث قولی و فعلی و تقریری نیست؛ بلكه از باب حدیث وصفی است .
این محقق تصریح کرد: خداوند برای برخورد با سخنان افراد یک راهکار ساده و پر کاربرد ارائه میدهد و میفرماید:«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا»اى اهل ایمان! اگر بدكار بى تقوایى خبرى برایتان آورد، خبرش را بررسى و تحقیق كنید.(۶ حجرات) یکی از مصادیق نبأ، حدیث است. بر اساس این آیه اگر فاسقی حدیثی را نقل کرد باید در مورد مفاد آن بررسی انجام شود چرا که احتمال دروغ و ساختگی بودن آن حدیث توسط فاسق داده میشود زیرا شخص فاسق برای منافع خودش قدم بر میدارد و برای رسیدن به این مقصد از هیچ کاری فرو گذار نیست.
وی تاکید کرد: آیات فراوان دیگر در قرآن کریم وجود دارد که در آن خداوند امر به قول سدید و اجتناب از قول زور داده است؛ این کار نوعی پیشگیری از دروغبستن به پیامبرصلیاللهعلیهوآله محسوب میشود؛ برخی دیگر از آیات، وجود منافقان در امت پیامبرصلیاللهعلیهوآله را گزارش میدهند که این افراد سخنان خود را با ظاهری اسلامی بیان میکردند.
مومنی با بیان اینکه آیات فوق، شاهدی بر وقوع وضع در زمان پیامبرصلیاللهعلیهوآله نیست گفت: ولی با کنار هم قرار دادن آیات و رجوع به شأن نزولهای آنان به دست میآید دروغبستن به خداوند و نزدیکان پیامبرصلیاللهعلیهوآله در زمان حضور ایشان، واقع شده است.
نقد ناقدان
در ادامه این نشست ناقدان به نقد شکلی و محتوایی این تحقیق پرداختند. حجتالاسلام حائری، محقق پژوهشکده حدیث حوزه و ناقد در این نشست با بیان اینکه مقوله جعل حدیث مسئله بسیار مهمی در حدیثشناسی است گفت: همین مقوله جعل حدیث مستمسکی برای مقابله با حدیث شده است و مخالفان آن را دستاویز برخی تحقیقات خود قرار دادهاند.
وی ادامه داد: عناوین جزیی انتخاب شده در این تحقیق خوب است ولی در مورد عنوان اصلی، اگرچه اشکالی ندارد ولی گویای همه مطالب نیست و میتوان با تغییر جزیی عنوان جامعی انتخاب شود .
حائری بیان کرد: در تاریخگذاری جعل حدیث اختلاف وجود دارد و اگر ثابت نکنیم که جعل در دوره رسولالله بوده یا نه نخواهیم توانست تحلیل درستی داشته باشیم از این رو در مقدمه این تحقیق که به بحث تاریخگذاری پرداخته شده قابل توجه و تقدیر است اما بهتر بود در چکیده نوآوری و هدف محتوا نیز بهتر تبیین میشد.
وی سیر منطقی در بحث را مثبت ارزیابی کرد و گفت: جا داشت که در زمینه معناشناسی جعل، نتیجه بحث در نتیجهگیری نهایی لحاظ شود.
همچنین حجتالاسلام صفری از دیگر ناقدان افزود: شناخت اینکه جعل حدیث مسئلهای فردی و یا جریانی در صدر اسلام بوده است در حدیثپژوهی بسیار مهم است.
وی ادامه داد: عنوان انتخاب شده برای مقاله خوب است ولی اگر به جای جریانشناسی رویکرد جعل نامگذاری میشد به نظرم بهتر بود زیرا در وضع کنونی شاید نتوان تحلیل جامعی از آن استخراج کرد.
صفری بیان کرد: مطالب تحقیق ساده و روان بیان شده و مهمتر اینکه از حالت خطابه و منبر که در برخی آثار قبلی وی وجود داشت فاصله گرفته شده و به شیوه کتابی نزدیکتر شده است.
حجتالاسلام فیاضی از دیگر محققان این پژوهشکده و ناقدان گفت: روانی قلم و ارایه تحقیقی پخته و جاندار از ویژگیهای این تحقیق است ولی در مورد عنوان اصلی، چون در محتوا بحث جدی در مورد جریانشناسی انجام نشده بهتر بود عنوان دچار تغییر میشد.
وی، مقدمه جامع و کامل را از وجوه بارز و مثبت این تحقیق دانست و افزود: اگرچه معتقدم در مقدمه فصول باید به نحوی مفصلتر پرداخته میشد همچنین در نتیجهگیری نهایی جای کار بیشتری حس میشود اگر چه نویسنده نتیجه سازمانی بودن جعل حدیث را مطرح کرده است اما نمود آن باید بیشتر شود.
فیاضی تصریح کرد: اگرچه متن از روانی و رسایی خوبی برخوردار است ولی برخی اشکالات جزیی دیده میشود ضمن اینکه برخی اشکالات ویرایشی نیز وجود دارد.
کمرنگ بودن جریانشناسی
همچنین حجتالاسلام علوینژاد از دیگر ناقدان اظهار کرد: نویسنده تحقیق کار مفهومشناسی بحث جعل، تاریخگذاری، بیان مصادیق جعل و پرداختن به جریانات را انجام داده اما بحث جریانشناسی چندان نمود ندارد بنابراین باید به بحث جریانشناسی بیشتر پرداخته شود.
وی افزود: اصل بحث، جریانشناسی است و انتظار بود که بیشتر به این مسئله پرداخته شود ولی کمتر مورد توجه قرار گرفته است زیرا برای شناخت جریان باید ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد گرچه محقق نمونههایی برای جعل ارایه داده است.
علوینژاد استفاده از منابع بسیار زیاد و ارجاع به منبع را از ویژگیهای ممتاز و نشاندهنده جامع بودن این تحقیق برشمرد و گفت: از این جهت این مقاله به مقاله علمی پژوهشی شباهت زیادی دارد.
علوینژاد با اشاره به شواهد قرآنی مرتبط با جعل تاکید کرد: این تحقیق در مورد اثبات جعل در زمان پیامبر(ص) است لذا اگر آیهای در این زمینه وجود داشت قابل استفاده است ولی به نظر میآید آیاتی که در متن به کار رفته است ثابت کننده و موید جعل نیست بلکه بر امکانپذیر بودن جعل تصریح دارد که کمکی به اصل بحث نمیکند همچنین در روایات مرتبط با جعل، اولین روایت ظهور در جعل دارد اما سایر روایات استفاده شده در متن ظهور در جعل ندارند و میتوانند روایاتی برای پیشگیری باشند مگر اینکه تعداد آن زیاد باشد که ظن به جعل را تقویت کند.
وی اظهار کرد: با توجه به حجم اندک تحقیق، نیازی به بیان تفصیلی اقوال نبوده و نطرات مخالف کافی بود به صورت مختصر مورد توجه قرار گیرد همچنین ظاهرا برایند مقاله با مستندات ارایه شده همخوانی ندارد.
علوینژاد تصریح کرد: با بیانات این مقاله نمیتوان اثبات کرد که جریانی برای جعل در دوره پیامبر صورت گرفته است زیرا شواهد کافی نیست البته مرتبط نکردن جعل با جریانات و اتفاقات بد بعد از پیامبر(ص) امر لازمی نیست و به محتوای ما لطمه نمیزند.
در ادامه سیدمحمدحسن مومنی، نویسنده تحقیق جریانشناسی جعل حدیث نیز به دفاع از خود پرداخت و گفت: نیز در دفاع از این نقدها گفت: تلاش بنده این بوده است که به صورت ضمنی جریانشناسی جعل نشان داده شود اگرچه تصریح در مطلب نشده است؛ زیرا با وجود اینکه فضا، فضای شیعی است ولی اگر بخواهیم تصریح داشته باشیم و اسامی را ذکر کنیم مشکلات دیگری ایجاد میکند لذا به صورت ضمنی به برخی مقولات پرداخته شده است.
وی تاکید کرد: هیچ یک از بزرگانی که در زمینه وضع، کتاب نوشتهاند با صراحت نگفتهاند که جعل حدیث، جریان بوده است بلکه بیشتر دستهای شخصی در جعل و وضع دخالت داشته به همین دلیل با وجود اینکه بنده قائلم جریان در کار بوده باز هم معتقدم مطالب را باید در لفافه بیان کرد.