مستندات توقيت كنندگان و بررسی آنها

پرسش :

مستندات توقيت كنندگان چیست و آیا قابل قبول اند؟



پاسخ :

با توجّه به برخى از گزارش هاى ياد شده كه مستند آن در دست بود، مى توان مستندات وقت گذاران را در موارد زير جاى داد:

۱. احاديث: مستند برخى از اين توقيت ها احاديث فريقين در اين زمينه است. توقيت سيوطى و ابن حجر هيثمى از ميان اهل سنّت و از بين شيعيان ، وقت گذارى علّامه مجلسى،[۱]صاحب جواهر القوانين[۲]و ... از اين قرار است. احاديث هزاره گرايانه و فتواى برخى از اهل سنّت نيز كه پيش تر ذكر شد، در اين بخش جاى مى گيرد.

۲. علوم غريبه: يكى از اين نمونه ها مطلبى است كه محمّد بن پاينده ساوه اى در كتاب درّ التمام فى تاريخ خروج المهدى عليه السلام آورده:

و رأيت فى مفتاح جفر الكبير، عن على بن أبى طالب عليه السلام قال: من عرف سرّ حرف الشين عرف ظهور المهدى .[۳]

در كتاب مفتاح جفر الكبير به نقل از امام على عليه السلام ديدم كه هر كس راز حرف «شين» را بشناسد ، [هنگام ] ظهور امام مهدى عليه السلام را نيز خواهد داشت .

۳. كشف و شهود: از بهترين نمونه هاى آن، همان شعر معروف شاه نعمت اللَّه ولى است. وى در شعر خود به اين مطلب تصريح كرده است. ظاهراً بايد مستند وقت گذارى ديگر عارف مسلكان را نيز كشف و شهود معرّفى كرد. گفتنى است كه بيان وقت از سوى اين عارفان در قالب شعر ، به دست ما رسيده است. صاحب جواهر القوانين ، پس از بيان عدد مربوط به توقيت در شعر محيى الدين عربى ، در جواب اين كه از كجا معلوم است مراد شاعر اين بوده است، جواب مى دهد: «شايد روح القدس به زبان او داده؛ چنان كه به زبان حقير داده كه شرح كنم. واللَّه اعلم» .[۴]

۴. اشعار: در مورد برخى اشعار به نظر مى رسد سراينده ، قصدى براى تعيين تاريخ ظهور امام زمان نداشته است؛ اما ديگران اين اشعار را دستاويزى براى توقيت هايشان قرار داده اند؛ مانند اين بيت از تائيه دعبل خزاعى كه آن را بر امام رضا عليه السلام قرائت كرده است:

خروج إمام لا محالة خارج

يقوم على اسم اللَّه و البركات .[۵]

بى ترديد امام قيام خواهد كرد .

او به نام خدا و همراهى بركت هاى او قيام مى كند .

چنان كه در گزارش ها نيز ديديد، بسيارى از توقيت ها در قالب شعر بيان شده اند كه در بيشتر موارد مى توان مستند آنها را كشف و شهود دانست.[۶]

بررسى علمى مستندات

مستندات توقيت كنندگان از ارزش علمى و شايسته اى برخوردار نيست. احاديث مورد استناد، بدون سند بوده و معمولاً از كتاب هاى ضعيف و غير معتبر نقل شده اند. اين متون، بيانى رمزآلود دارند و از ايهام و ابهام برخوردارند. بنا بر اين ، معناى صريح و يا ظاهرى ندارند و نويسندگانِ مدّعى تعيين زمان ظهور، برداشت شخصى و غير علمى خويش را بيان مى كنند كه قابليت اثبات ندارد.

علوم غريبه و كشف و شهود نيز از مستنداتى است كه قابليت اثبات يا ابطال ندارد؛ گفته هايى است كه به آگاهى هاى تجربه پذير يا استدلالى ، مستند نيست و از اين منظر ، سخن علمى محسوب نمى شود. حتى اگر بپذيريم ادّعاى گويندگان اين سخنان صحيح است و آنها واقعاً از راه علوم غريبه و يا كشف و شهود، اين مطالب را يافته اند - كه اين سخن نيز ادّعايى غير قابل اثبات است - ، دليلى بر واقع نمايى كشف و شهود آنان و يا علوم غريبه مستند آنان وجود ندارد.

معلوم شدن خطاى تمامى موارد پيشين و معاصر، عدم واقع نمايى اين مستندات را اثبات مى كند و نيازى به استدلال جديد براى خطا بودن آنها نيست.

اشعار مورد ادّعا نيز مواردى لُغَزگونه و معمّاست كه افزون بر نادرستىِ مستند، معنايى رازگونه، پُر ابهام و رمزآلود دارد كه اعتمادى بر آنها نيست.

تحليل معنايىِ آن اشعار نيز ضابطه مند نيست و به همين جهت ، تاريخ هاى متعدّدى از آن استخراج مى شود.

بجز احاديث - كه اگر صدور آنها اثبات شود به منبع وحيانى متّصل خواهند بود - بقيه مطالب ، بافته هاى افراد معمولى و غير معصوم است كه دستاويز ساده دلانى شده است كه با اميد به ظهور، مطالبى را بيان كرده اند.

آگاهى از زمان ظهور همانند زمان قيامت، تنها در دامنه علم الهى جاى دارد و هيچ كس را قدرت آن نيست كه بر آن آگاهى يابد. از اين رو ، تمام ادّعاها و تمام مستندات ، خطا و نادرست است.


[۱]ر . ك : بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۲۱ . علامه مجلسى با استناد به روايتى از مصادر پيشين، زمان ظهور را پيش بينى كرده است . متن روايت مورد استناد اين گونه است :

أَبُو لَبِيدٍ المَخْزُومِى، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام : يا بَا لَبِيدٍ إِنَّهُ يمْلِكُ مِنْ وُلدِ العَبَّاسِ اثْنَا عَشَرَ تُقْتَلُ بَعْدَ الثَّامِنِ مِنْهُمْ أَرْبَعَةٌ فتُصِيبُ أَحَدَهُمُ الذُّبَحَةُ فَتذْبَحُهُ هُمْ فِئَةٌ قَصِيرَةٌ أَعْمَارُهُمْ قَلِيلَةٌ مُدَّتُهُمْ خَبِيثَةٌ سِيرَتُهُمْ مِنْهُمُ الفُوَيسِقُ المُلَقَّبُ بِالهَادِى وَ النَّاطِقِ وَ الغَاوِى يا بَا لَبِيدٍ إِنَّ فِى حُرُوفِ القُرْآنِ المُقَطَّعَةِ لَعِلماً جَمّاً إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ «الم ذلِكَ الكِتابُ» فَقَامَ مُحَمَّدٌ صلى اللّه عليه و آله حَتَّى ظَهَرَ نُورُهُ وَ ثَبَتَتْ كَلِمَتُهُ وَ وُلِدَ يوْمَ وُلِدَ وَ قَدْ مَضَى مِنَ الأَلفِ السَّابِعِ مِائَةُ سَنَةٍ وَ ثَلَاثُ سِنِينَ ثُمَّ قَالَ وَ تِبْيانُهُ فِى كِتَابِ اللَّهِ [فِى ] الحُرُوفِ المُقَطَّعَةِ إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَيرِ تَكْرَارٍ وَ لَيسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَةٍ حَرْفٌ ينْقَضِى ايام إِلَّا قَائِمٍ مِنْ بَنِى هَاشِمٍ عِنْدَ انْقِضَائِهِ ثُمَّ قَالَ : الأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ المِيمُ أَرْبَعُونَ وَ الصَّادُ تِسْعُونَ فَذَلِكَ مِائَةٌ وَ إِحْدَى وَ سِتُّونَ ثُمَّ كَانَ بَدْوُ خُرُوجِ الحُسَينِ بْنِ عَلِى عليه السلام «الم اللَّهُ» فَلَمَّا بَلَغَتْ مُدَّتُهُ قَامَ قَائِمُ وُلدِ العَبَّاسِ عِنْدَ المص وَ يقُومُ قَائِمُنَا عِنْدَ انْقِضَائِهَا بِ«الر» فَافْهَمْ ذَلِكَ وَ عِهِ وَ اكْتُمْهُ (تفسير العياشى: ص ۶۹ - ۷۰، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۰۶ ).

ابو لبيد مخزومى : امام باقر عليه السلام فرمود : «اى ابولبيد! از بنى عباس دوازده تن به فرمان روايى مى رسند كه پس از هشتمى آنها چهارتن به قتل مى رسند ، و يكى از آنها حناق مى گيرد . اين گروه ، كم عمرند و درونى پليد دارند ، از آنها است فاسقچه اى كه : هادى و ناطق و غاوى لقب داده مى شود . اى ابو لبيد! در حروف مقطع قرآن دانش فراوانى نهفته است . خداوند متعال «الم ذلك الكتاب» را كه فرو فرستاد ، محمّد صلى اللّه عليه و آله ظهور كرد تا جايى كه نورش آشكار گرديد ، و پيامش راسخ شد . روزى كه به دنيا آمد از هزاره هفتم ، يكصد و سه سال گذشته بود» . سپس امام فرمود : «بيان اين در حروف مقطع كتاب خدا آمده ؛ در صورتى كه آنها را شماره كنى اما تكرارى هايشان را در نظر نگيرى . هيچ حرفى از حروف نيست كه روزهايش سپرى شود ، مگر اين كه قائمى از بنى هاشم در پايان ايام حروف ، قيام مى كند . سپس فرمود : الف يك ، لام سى ، ميم چهل و صاد هفتاد است كه جمعاً مى شود يكصد و شصت و يك . آغاز خروج حسين بن على عليهما السلام «الم اللَّه» است . وقتى زمانش فرا رسيد ، قيام كننده عبّاسى در المص قيام مى كند ، و با پايان آن، قائم ما با «الر» قيام خواهد بود . اين را درك و حفظ كن و پنهان بدار» .

[۲]اين حديث ، به صورت وجاده نقل شده است: قَدْ صَعِدْنَا ذُرَى الحَقَائِقِ بِأَقْدَامِ النُّبُوَّةِ وَ الوَلَايةِ ... وَ سَيسْفِرُ لَهُمْ ينَابِيعُ الحَيوَانِ بَعْدَ لَظَى النِّيرَانِ لِتَمَامِ الم وَ طه وَ الطَّوَاسِينِ مِنَ السِّنِينَ (ر . ك : بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۲۱ ، به نقل از المحتضر و الدرّة الباهرة) .

[۳]براى اطّلاعات بيشتر ، ر . ك : نسخه خطّى كتاب درّ التمام فى تاريخ خروج المهدى عليه السلام موجود در كتاب خانه مسجد اعظم.

[۴]العبقرى الحسان : ج ۷ ص ۴۹ .

[۵]العبقرى الحسان : ج ۷ ص ۴۸ ، نجم الثاقب : ص ۷۱۴.

[۶]سليمان قندوزى در باب هشتاد و چهارم ينابيع المودة لذوى القربى به ذكر اشعارى با عنوان «فى إيراد أقوال أهل اللَّه من أصحاب الشهود و الكشوف و علماء الحروف فى بيان المهدى الموعود» مى پردازد.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت