جدال باطل در قرآن

پرسش :

جدال باطل چیست؟ نمونه هایی از قرآن ذکر کنید.



پاسخ :

جدال باطل(مذموم) ، در برابر جدال احسن است. اين جدل كه براى پوشاندن و ردّ حق با باطل يا به منظورى غير از حق طلبى يا براى نزاع و جاه طلبى صورت مى گيرد، در قرآن كريم صريحاً مذمّت شده است:

(وَ كَانَ الْإِنسَنُ أَكْثَرَ شَىْ ءٍ جَدَلًا .[۱]

انسان بيش از هر چيزى سر جدال دارد) .

(وَ قَالُواْ ءَأَ لِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلَا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ .[۲]

گفتند : معبودان ما بهتر است يا او ؟ آن مثال را جز از سر جدل براى تو نزدند ، بلكه آنان مردمى جدل پيشه بوده اند).

در مقابلِ آيات ناظر به جدال احسن، آيات فراوانى از مناظره و جدال مذموم نهى مى كنند؛ مانند

(مَا يُجَدِلُ فِى ءَايَتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ ... * ... وَ جَدَلُواْ بِالْبَطِلِ لِيُدْحِضُواْ بِهِ الْحَقَّ .[۳]

فقط كافران در آيات خدا جدل كردند ... به باطل جدل كردند تا با آن حق را بكوبند).

در اين آيات، به روش باطل گرايان براى اثبات سخنان باطل آنان اشاره شده كه با انواع سفسطه ها و بهانه جويى ها براى ابطال حق و اغواى مردم ساده دل تلاش مى كنند. سُخريه، تهديد، افترا، انكار بدون دليل و ... از موارد مجادله به باطل است. از اين نوع مجادله ها كه نتيجه اى جز دورى از حق، تاريكى دل و ريشه دار شدن خصومت ها و كينه ها ندارند، به شدّت نهى شده است.

منشأ اصلى مجادله به باطل، كبر ، غرور ، خودمحورى و هواپرستى، و سرچشمه كبر هم جهل و نادانى است كه در آيات ياد شده بدانها اشاره شده است. انكار بى دليل نيز از موارد مجادله به باطل است . بنا بر اين ، مجادله به حق با مخالفان ، تنها بر كسانى جايز يا واجب است كه قدرت اثبات حق را داشته باشند و از اين رو امام صادق(ع) تنها به كسانى مانند حمزة بن محمد (طيار) و امثال او اجازه مناظره مى دادند.[۴]

در روايتى از امام باقر(ع) از جدال گران باطل به «اصحاب الخصومات» ياد شده است[۵]كه مى تواند بر گرفته از آيه ۵۸ زخرف: (مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلَا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ؛ آن مثال را براى تو نزدند ، جز از سر جدل ؛ بلكه آنان گروه ستيزه جويند) باشد. در روايتى از پيامبر(ص) نقل شده است كه فرمود: مجادله كنندگان [به باطل ] در دين خدا، بر زبان هفتاد پيامبر لعنت شده اند.[۶]

در رواياتى نيز جدال باطل، عامل تباهى يقين،[۷]فرو افتادن در دام زندقه و بى دينى،[۸]ريا،[۹]شك،[۱۰]حبط عمل، هلاكت و دورى از خدا[۱۱]شناسانده شده است.

نمونه هايى از جدال باطل

۱. جدال كافران در آيات الهى

(إِنَّ الَّذِينَ يُجَدِلُونَ فِى ءَايَتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَنٍ أَتَل-هُمْ إِن فِى صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَلِغِيهِ .[۱۲]

كسانى كه بدون اين كه دليلى برايشان بيايد ، در آيات خدا جدل مى كنند ، در سينه هايشان جز كبر نيست ، و به آن [آرزو ]نمى رسند) .

(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَدِلُونَ فِى ءَايَتِ اللَّهِ أَنَّى  يُصْرَفُونَ .[۱۳]

آيا خبردار نشدى از كسانى كه در آيات خدا مجادله مى كنند ، تا كجا انحراف پيدا كرده اند ؟)

۲. جدال بر اساس باطل

(وَيُجَدِلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِالْبَطِلِ لِيُدْحِضُواْ بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُواْ ءَايَتِى وَمَآ أُنذِرُواْ هُزُوًا * وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بَِايَتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَ نَسِىَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى  قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَ فِى ءَاذَانِهِمْ وَقْرًا وَ إِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى  فَلَن يَهْتَدُواْ إِذًا أَبَدًا .[۱۴]كسانى كه كافر شدند ، به باطل مجادله مى كنند ، تا با آن حق را پايمال كنند ، و آيات مرا و هر آنچه را كه بيم داده شدند ، به ريشخند گرفتند . چه كسى ستمگر از آن كسى است كه وقتى آيات پروردگارش به او يادآورى مى شد ، از آنها روى گرداند ، و آنچه پيشتر اندوخته بود از ياد برد ؟ ما بر دل هايشان پرده اى افكنديم تا آن را نفهمند و در گوش هايشان سنگينى است . اگر آنها را به هدايت دعوت كنى ، هرگز هدايت نپذيرند) .

(وَ جَدَلُواْ بِالْبَطِلِ لِيُدْحِضُواْ بِهِ الْحَقَّ .[۱۵]

به باطل مجادله كردند تا با آن حق را پايمال كنند) .

۳. جدال در باره خدا و پيامبر(ص)

(وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَدِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَنٍ مَّرِيدٍ .[۱۶]

از مردمان كسانى هستند كه بدون اطلاع ، در باره خداوند مجادله مى كنند ، و از هر شيطان ياغى پيروى مى نمايند) .

(وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَدِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى وَ لَا كِتَبٍ مُّنِيرٍ * ثَانِىَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ .[۱۷]

از مردمان كسانى هستند كه بدون اطلاع و هدايت و كتاب روشنگرى در باره خداوند مجادله مى كنند ، آن هم از سر نخوت تا مردم را از راه خدا گم راه كنند) .

(وَ الَّذِينَ يُحَآجُّونَ فِى اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ .[۱۸]

كسانى كه در باره خدا محاجّه مى كنند ، بعد از آن كه دعوت او را اجابت كردند ، حجتشان پيش پروردگارشان باطل است ، و خشمى بر آنهاست ، و عذابى سخت برايشان هست).

اين آيه ، ناظر به مجادله يهوديان با مسلمانان است. آنها مى گفتند: ما و شما نبوت موسى(ع) را پذيرفته ايم و اختلاف ما بر سر پيامبرى محمد(ص) است، پس شما بايد به يهوديت بگرويد.[۱۹]راز بطلان اين حجّت جدلى اين است كه يهوديان مانند مسلمانان معتقد بودند كه علت لزوم ايمان به نبوّت موسى(ع) معجزات آشكار اوست . پس همه بايد به نبوّت پيامبر(ص) ايمان آورند؛ زيرا آن حضرت هم صاحب معجزه بود.[۲۰]

۴. جدال در باره قيامت

(يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَآ إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِى السَّاعَةِ لَفِى ضَلَلِ بَعِيدٍ .[۲۱]

كسانى كه به آن [ قيامت ] ايمان ندارند ، شتابزده آن را مى خواهند ، و كسانى كه ايمان آوردند ، از آن هراسناك اند ، و مى دانند كه آن حق است ، بدان كه آنان كه در باره قيامت مجادله مى كنند در گم راهى دور و درازى اند).

۵. جدال با مؤمنان

(وَإِنَّ الشَّيَطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى  أَوْلِيَآلِهِمْ لِيُجَدِلُوكُمْ .[۲۲]

شيطان ها به دوستانشان وسوسه مى كنند تا با شما مجادله كنند).

۶. جدال خصمانه

(وَ إِن جَدَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ .[۲۳]

اگر با تو مجادله كردند ، بگو : خداوند داناترين است به آنچه انجام مى دهيد).

اين آيه ، ناظر به مجادله بر اساس جهالت و تعصب است كه به نزاع و مراء كشيده مى شود.[۲۴]

۷. جدال بر سر پندارهاى پوچ

(أَتُجَدِلُونَنِى فِى أَسْمَآءٍ سَمَّيْتُمُوهَآ أَنتُمْ وَ ءَابَآؤُ كُم مَّانَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَنٍ .[۲۵]

آيا با من مجادله مى كنيد در باره نامه هايى كه خود شما و پدرانتان آنها را درست كرده ايد ، و از جانب خداوند دليلى براى آنها نازل نشده است ؟)

۸. جدال بر ضدّ حق پس از روشن شدن آن

(يُجَدِلُونَكَ فِى الْحَقِ  بَعْدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ .[۲۶]

با تو در باره حق - پس از آن كه روشن شد - مجادله مى كنند. گويى كه آنان را به سمت مرگ مى برند و ايشان مى نگرند).

۹. جدال به نفع خائنان و ظالمان

(وَلَا تُجَدِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا * ... هَأَنتُمْ هَؤُلَآءِ جَدَلْتُمْ عَنْهُمْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا فَمَن يُجَدِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً .[۲۷]

از كسانى كه به خودشان خيانت مى كنند دفاع مكن . خداوند هر كسى را كه خيانت پيشه و گناهكار باشد ، دوست ندارد ... هان شما همان هايى هستيد كه در زندگى دنيا از ايشان جانبدارى كرديد . پس چه كسى در روز قيامت از آنها در برابر خدا جانبدارى خواهد كرد ؟ يا چه كسى حمايتگر آنان خواهد بود ؟).

۱۰. جدال در حج

(الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى الْحَجِ ).[۲۸]

حجّ در ماه هاى معيّنى است . پس هر كس در اين [ ماه ها ] ، حجّ را [ بر خود ] واجب گرداند ، [ بداند كه ]در اثناى حجّ ، همبسترى و گناه و جدال [ روا ] نيست .

در باره جدال مذموم در حج تفسيرهايى شده است . از امام صادق(ع) روايت شده كه اگر مجادله به سوگندِ راست در مقام دفاع از خود بكشد و مثلاً شخص «لا و اللَّه» و «بلى واللَّه» بگويد، از مصاديق نهى آيه شريفه است كه اگر سه بار در يك صحنه تكرار شود، كفاره دارد و اگر قسم دروغ باشد يك بار آن نيز براى وجوب كفاره كافى است.[۲۹]تفسيرهايى ديگر نيز براى جدال در حج بيان شده اند.[۳۰]


[۱]كهف : آيه ۵۴.

[۲]زخرف : آيه ۵۸.

[۳]غافر : آيه ۴ - ۵ . نيز ر. ك: غافر : آيه ۳۵ و ۵۶؛ حج : آيه ۳ و ۸؛ نساء : آيه ۱۰۷؛ كهف : آيه ۵۴ .

[۴]بحار الأنوار : ج ۷۰ ص ۴۰۴.

[۵]سنن الدارمى : ج ۱ ص ۱۱۰ ح ۴۰۶.

[۶]كمال الدين : ص ۲۵۶ ح ۱، بحار الأنوار : ج ۳۶ ص ۲۲۷ ح ۳.

[۷]غرر الحكم : ج ۱ ص ۳۰۸ ح ۱۱۷۷.

[۸]الاعتقادات : ص ۴۳.

[۹]كشف الغمة : ج ۳ ص ۱۴۰ - ۱۴۱؛ بحار الأنوار : ج ۷۵ ص ۸۱ ح ۷۱.

[۱۰]بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۳۸ ح ۴۹ .

[۱۱]تحف العقول : ص ۳۰۹؛ بحار الأنوار : ج ۷۵ ص ۲۸۸ ح ۲ .

[۱۲]غافر : آيه ۵۶.

[۱۳]غافر : آيه ۶۹.

[۱۴]كهف : آيه ۵۶ - ۵۷.

[۱۵]غافر : آيه ۵.

[۱۶]حج : آيه ۳.

[۱۷]حج : آيه ۸ - ۹.

[۱۸]شورا : آيه ۱۶.

[۱۹]تفسير الفخر الرازى : ج ۲۷ ص ۱۵۹ . نيز ، ر. ك: مجمع البيان : ج ۹ ص ۴۴.

[۲۰]تفسير الفخر الرازى : ج ۲۷ ص ۱۵۹.

[۲۱]شورا : آيه ۱۸.

[۲۲]انعام : آيه ۱۲۱.

[۲۳]حج : آيه ۶۸.

[۲۴]التبيان فى تفسير القرآن : ج ۷ ص ۳۳۸؛ الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۴ ص ۴۰۶ . نيز ، ر . ك : مجمع البيان : ج ۷ ص ۱۶۹.

[۲۵]اعراف : آيه ۷۱.

[۲۶]انفال : آيه ۶.

[۲۷]نساء : آيه ۱۰۷ - ۱۰۹.

[۲۸]بقره : آيه ۱۹۷.

[۲۹]ر. ك: تهذيب الأحكام : ج ۵ ص ۲۹۶ - ۲۹۷؛ الكافى : ج ۴ ص ۳۳۸.

[۳۰]ر. ك: تفسير الفخر الرازى : ج ۵ ص ۱۸۱؛ التحرير و التنوير : ج ۲ ص ۲۳۰ - ۲۳۱.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت