رجعت و رجوع از قوه به فعل

پرسش :

كسى كه به كمال خاصّ خود رسيده، اگر پس از مرگ، دوباره به دنيا باز گردد، رجوع از فعل به قوّه است و اين، محال است؛ زيرا قوّه اى كه يك بار به فعليت برسد، بار ديگر به قوّه باز نمى گردد. نفْس انسان با مُردن، تجرّد پيدا مى كند و يك موجود مثالى يا عقلى مى شود. حال اگر دوباره به دنيا باز گردد، موجودى مادّى مى شود و از فعليت تجرّدى به قوّه باز مى گردد.



پاسخ :

اين اشكال وارد نيست؛ زيرا حتّى اگر اين اصل فلسفى كه چيزى از فعل به قوّه باز نمى گردد، درست باشد، امّا زنده شدن موجودى پس از مرگ، از مصاديق آن نيست. انسان پيش از مرگ نيز تجرّد دارد. نفْس انسانى چه هنگام تعلّق به بدن، چه پس از آن و چه با تعلّق دوباره به بدن، مجرّد است. مرتبه نفْس، در هيچ يك از اين حالات تفاوت نمى كند و چنين نيست كه پيش از مرگ، مادّى باشد و پس از مرگ، مجرّد شود و با رجعت، دوباره مادّى گردد. بنا بر اين، چيزى از فعل به قوّه باز نمى گردد؛ بلكه فعليت جديدى پديد مى آيد.[۱]

در مجموع بايد گفت: اگر كسى نخواهد جزئيات رجعت را آن چنان كه در پاره اى احاديث آمده است، بپذيرد، امّا چاره اى جز قبول اصل رجعت ندارد. ادلّه محكم قرآنى و حديثى در اين زمينه قاطع اند و نمى توان آنها را انكار كرد، هر چند فهم جزئيات رجعت بر برخى دشوار باشد. افزون بر اين، بايد توجّه داشت كه اعتقاد به رجعت، از محكمات اعتقادات شيعى است، امّا از اصول اعتقادى نيست و ندانستن جزئيات و فروع آن يا احياناً غفلت از اصل آن، ضررى به ايمان و اعتقاد فرد نمى زند. البتّه اگر كسى آگاهانه و پس از ديدن ادلّه محكم رجعت، آن را رد كند، مشمول حكم اين آيه شريف مى شود كه در مقام توبيخ منكران از اهل كتاب مى فرمايد:

«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ.[۲]

با آن كه در دل به آن يقين آورده بودند، ولى از روى ستم و برترى جويى انكارش كردند. پس بنگر كه عاقبت تبهكاران چگونه بود».


[۱]فيلسوف بزرگ عصر ما، علّامه طباطبايى اين پاسخ را داده است (ر.ك: الميزان: ج ۱ ص ۲۰۷).

[۲]نمل: آيه ۱۴.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت