تبيين احاديث وزن كردن درهم

تبيين احاديث وزن كردن درهم

درهم ، وزن معيّنى از نقره و به شكل مدوّر بوده ؛ امّا به دلايلى مانند نبودِ حكومت مركزى در جزيرة العرب ، اندازه و وزن آن در مناطق مختلف ، با هم تفاوت داشته و با اندازه و شكل هاى گوناگونى در معاملات استفاده مى شده است .

در[۱]روزگار جاهلى و صدر اسلام ، درهم ، سكّه رايج و واحد پول برخى مناطق مانند جزيرة العرب و از جمله حجاز بوده است . درهم ، وزن معيّنى از نقره و به شكل مدوّر بوده ؛ امّا به دلايلى مانند نبودِ حكومت مركزى در جزيرة العرب ، اندازه و وزن آن در مناطق مختلف ، با هم تفاوت داشته و با اندازه و شكل هاى گوناگونى در معاملات استفاده مى شده است . از اين رو ، خريداران و فروشندگان به هنگام معامله ، افزون بر دقّت در جنس درهم ، وزن آن را نيز اندازه گيرى مى كردند و از برخى گزارش ها[۲]فهميده مى شود كه شخصى در بازار ، مسئوليت اين كار را به عهده داشته است . اين شخص را «وزّان» مى ناميدند كه گويا با گرفتن اُجرت ، اين كار را مى كرده است . خريدار پس از توافق با فروشنده بر سر قيمت ، سكّه ها را به اندازه تقريبى بهاى جنس خريده شده ، به وزّان مى داد تا او با وزن كردن ، مقدار دقيق آنها را اعلام كند .

با توجّه به اين فضا ، احاديث ياد شده در اين قسمت ، در مقام بيان اين نكته اند كه نيكوست خريدار ، پول و وجه معامله را وزن كند و اندكى بيشتر از اندازه دقيق وزن شده آن ، به فروشنده بپردازد . اين توصيه مى تواند ناظر به گونه اى بخشش و گذشتن از حقّ خود براى آسانى و حليّتِ كامل معامله باشد . در اين صورت ،همانند اين توصيه به فروشندگان مى شود كه به هنگام وزن كردن ، جنس فروختنى را وزن كنند و كمى بيشتر به مشترى بدهند .[۳]در دنياى معاصر مى توان نمودهاى ديگرى براى اين ادب زيبا يافت . براى نمونه ، به گاه محاسبه كرايه حمل و نقل مى توان به راننده توصيه كرد مبلغى را كه دستگاه اعلام مى كند ، با تقريب نقصانى به مسافر اعلام كند و از آن سو نيكوست مسافر مبلغ كرايه را با تقريب اضافى گِرد كند و بپردازد . يا مى توان به نانوايان توصيه نمود كه مقدار خمير معيّن شده براى هر نان را اندكى بيشتر بگيرند و يا كارمندان و كارگران ، اندكى بيش از وقت معيّن خود ، خدمت كنند .

در اين صورت ، اين حديث مى تواند پيشنهاد دهنده راهى براى حصول اطمينان به پرداخت كامل حقّ طرف مقابل باشد ؛ گونه اى مقدّمه علمى كه براى عامل آن ، يقين به اداى وظيفه اش را به ارمغان مى آورد و او را از امتثال امر و نهى قرآنى در اين باره مطمئن مى سازد .[۴]

بر اين پايه ، اين كار هنگامى نيكوست كه شخص از حقّ خود مى بخشد ، و گرنه اگر شخص وزن كننده ، كسى غير از دو سوى معامله است و سود و زيان وزن نمودن به او باز نمى گردد ، حق ندارد در وزن كردن ، تساوى را كنار نهد و به سود يكى از دو سوى معامله عمل كند ، مگر آن كه خود آنها بگويند و راضى باشند .


[۱]به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .

[۲]ر . ك : ص ۱۴۴ ح ۳۸۱۹ و ص ۱۴۶ ح ۳۸۲۳ و ۳۸۲۴ .

[۳]ر . ك : وسائل الشيعة : ج ۱۷ ص ۳۹۲ باب «أنّه يستحبّ أن يأخذ ناقصا و يعطى راجحا و يجب عليه الوفاء فى الكيل و الوزن» .

[۴]«وَ إِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَـقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ وَ لَا تَنقُصُوا الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ إِنِّى أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَ إِنِّى أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ * وَ يَـقَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْا فِى الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ؛ و به سوى [اهل] مَديَن ، برادرشان شعيب را [فرستاديم] . گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستيد . براى شما جز او معبودى نيست ، و پيمانه و ترازو را كم مگذاريد . به راستى ، شما را در نعمت مى بينم و[لى] از عذاب روزى فراگير بر شما بيمناكم * و اى قوم من ! پيمانه و ترازو را به داد ، تمام دهيد و حقوق مردم را كم ندهيد و در زمين به فساد سر بر مداريد»(هود : آيه ۸۴ ـ ۸۵) .