تبيين سيره پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) در انتخاب لباس

تبيين سيره پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) در انتخاب لباس

لباس پيامبر (ص)، ساده و معمولى بوده و ايشان گاه در مناسبت ها مانند اعياد، از لباس هاى خاصّى نيز استفاده مى كرده اند، البتّه در باره لباس امام على عليه السلام در ايّام خلافت، گزارش شده كه لباسى همانند لباس بينواترين افراد جامعه مى پوشيده و ...

لباس پيامبر[۱](ص)، ساده و معمولى بوده و ايشان گاه در مناسبت ها مانند اعياد، از لباس هاى خاصّى نيز استفاده مى كرده اند،[۲]البتّه در باره لباس امام على عليه السلام در ايّام خلافت، گزارش شده كه لباسى همانند لباس بينواترين افراد جامعه مى پوشيده[۳]و معمولاً لباسى كهنه و از جنس كرباس و پر از وصله پينه بر تن مى كرده است، به گونه اى كه گاهى مورد اعتراض قرار مى گرفت. امام على عليه السلام خود در اين باره مى فرمايد:

وَ اللّهِ، لَقَد رَقَّعتُ مِدرَعَتى هذِهِ حَتَّى استَحيَيتُ مِن راقِعِها، وَ لَقَد قالَ لى قائِلٌ: ألا تَنبِذُها عَنكَ ؟ ! فَقُلتُ: اُغرُب عَنّى، فَعِندَ الصَّباحِ يَحمَدُ القَومُ السُّرى[۴].[۵]

به خدا سوگند، اين لباسم چندان پينه برداشته كه از پينه دوز آن، خجالت مى كشم. روزى كسى به من گفت: آيا اين را از خودت دور نمى كنى ؟ گفتم: رهايم كن ! صبحگاه، مردمان، شبروان را مى ستايند [و از حركتِ به موقع آنان، خُرسند مى شوند].

ولى پس از ايشان، ساير امامان اهل بيت عليهم السلام، از لباس هاى متعارف عصر خود استفاده مى كردند و گاه لباس هاى فاخر و گران قيمت مى پوشيدند.

اين اختلاف رفتار، به روشنى نشان مى دهد كه عنصر زمان، در انتخاب جنس لباس و كيفيت پوشيدن آن تأثير دارد. بنا بر اين نمى توان گفت كه سبك لباس پوشيدن پيامبر(ص) يا امام على عليه السلام يا ساير امامان عليهم السلام، الگوى انتخاب لباس، براى همه جوامع و در همه دوران هاست ؛ بلكه بايد ديد روح حاكم بر سيره نبوى و اهل بيت عليهم السلام در سبك لباس پوشيدن چيست تا بتوان در همه زمان ها و مكان ها از آن الگو گرفت.

خوش بختانه پاسخ اين سؤال در حديثى از امام صادق عليه السلام به روشنى بيان شده است: روزى، سفيان ثورى[۶]خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و امام عليه السلام جامه فاخرى بر تن داشت. وى با شگفتى به جامه امام عليه السلام نگاه مى كرد، آن قدر كه امام عليه السلام متوجّه نگاه شگفت آميز او شد و به او فرمود: «چرا [اين طور]به ما نگاه مى كنى ؟ شايد از آنچه مى بينى، شگفت زده شده اى!». سفيان پاسخ داد: آرى، اى زاده پيامبر خدا ! اين، نه جامه تو و نه جامه پدران توست !

آن گاه امام عليه السلام در پاسخى به سفيان ثورى ـ كه مى توان روح سيره اهل بيت عليهم السلام را از آن كشف كرد ـ، فرمود:

يا ثَورِىُّ ! كانَ ذلِكَ زَمانَ افتِقارٍ وَ إقتارٍ، وَ كانوا يَعمَلونَ عَلى قَدرِ إقتارِهِ وَ افتِقارِهِ، وَ هذا زَمانٌ قَد أسبَلَ كُلُّ شَى ءٍ عَزالِيَهُ.[۷]

اى ثورى ! آن روزگار، زمانه فقر و تنگ دستى بود و آنان به فراخور آن تنگنا و فقر، عمل مى كردند ؛ ولى امروز، روزگارى است كه همه چيز به وفور يافت مى شود.

در حديثى ديگر آمده كه امام صادق عليه السلام چنين فرمود:

وَيحَكَ يا سُفيانُ ! إنَّ عَلِيّا عليه السلام كانَ فى زَمَنِ ضيقٍ، وَ إنَّ اللّهَ قَد وَسَّعَ عَلَينا، وَ يُستَحَبُّ لِمَن وَسَّعَ اللّهُ عَلَيهِ أن يُرى أثَرُ ذلِكَ عَلَيهِ.[۸]

واى بر تو، اى سفيان ! همانا على عليه السلام در زمانه تنگنا به سر مى برد، حال آن كه خداوند به ما گشايش عطا فرموده است و آن را كه خداوند به وى گشايش بخشيده، رواست كه اثر اين گشايش در زندگى اش ديده شود.

و در حديثى ديگر آمده كه امام عليه السلام در پاسخ سفيان فرمود:

اِسمَع مِنّى وَ عِ ما أقولُ لَكَ، فَإِنَّهُ خَيرٌ لَكَ عاجِلاً وَ آجِلاً، إن أنتَ مِتَّ عَلَى السُّنَّةِ وَ الحَقِّ، وَ لَم تَمُت عَلى بِدعَةٍ.

اُخبِرُكَ أنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) كانَ فى زَمانٍ مُقفِرٍ جَدبٍ، فَأَمّا إذا أقبَلَتِ الدُّنيا فَأَحَقُّ أهلِها بِها أبرارُها لا فُجّارُها، وَ مُؤمِنوها لا مُنافِقوها، وَ مُسلِموها لا كُفّارُها.[۹]

از من بشنو و آنچه را به تو مى گويم، درياب ؛ چرا كه آن، خير دنيا و آخرتت را در بر دارد، اگر بر سنّت [پيامبر(ص)] و آيين حق بميرى و نه بر روشى خودنهاده ! آگاهى ات مى دهم كه پيامبر خدا(ص) در زمانه فقر و قحطى به سر مى برد ؛ امّا آن گاه كه [نعمتِ] دنيا روى آورَد، شايسته ترين مردم براى استفاده از آن، نيكان اند نه بدان، مؤمنان اند نه منافقان، مسلمانان اند نه كافران.

در حديثى ديگر به سند صحيح از حمّاد بن عثمان نقل شده كه مى گويد: نزد امام صادق عليه السلام حضور داشتم كه مردى به ايشان گفت: «خدايت سامان دهد ! شما يادآورى كرديد كه على بن ابى طالب عليه السلام جامه درشت مى پوشيد و پيراهن چهار درهمى داشت و از اين قبيل [اقدامات انجام مى داد]؛ ولى اينك جامه نو بر تن شما مى بينم !» امام عليه السلام در پاسخ او فرمود:

إنَّ عَلِىَّ بنَ أبى طالِبٍ عليه السلام كانَ يَلبَسُ ذلِكَ فى زَمانٍ لا يُنكرُ (عَلَيهِ)، وَ لَو لَبِسَ مِثلَ ذلِكَ اليَومَ شُهِرَ بِهِ، فَخَيرُ لِباسِ كلِّ زَمانٍ لِباسُ أهلِهِ.[۱۰]

هر آينه على بن ابى طالب عليه السلام آن جامه را در روزگارى مى پوشيد كه پوشيدنش ناپسند جلوه نمى كرد ؛ ولى اگر در اين روزگار، جامه اى چنين مى پوشيد، انگشت نما مى شد. پس بهترين جامه براى هر روزگار، جامه مردم همان زمان است.

معيار سيره اهل بيت عليهم السلام در انتخاب لباس

با دقّت در احاديثِ ياد شده مى توان به دو معيار اساسى انتخاب لباس در سيره اهل بيت عليهم السلام دست يافت. اين معيارها در واقع، روح سيره نبوى در پوشيدن لباس اند كه مى توانند به عنوان الگو براى همه جوامع در همه زمان ها باشند:

۱. مراعات عرف جامعه

نخستين معيار انتخاب لباس در سيره اهل بيت عليهم السلام، در نظر گرفتن عرف مردم در لباس پوشيدن است. امام صادق عليه السلام در تبيين اين معيار به چند نكته مهم اشاره فرموده است:

اوّل: در دوران حكومت امام على عليه السلام، استفاده رهبر جامعه از لباس كهنه و وصله دار، در عرف مردم، ناپسند نبوده و عيب شمرده نمى شده است ؛ ولى در روزگار زندگى امام صادق عليه السلام، آن نوع لباس، لباس شهرت به شمار مى آمده و در نتيجه استفاده از آن، ناپسند بوده است.[۱۱]

بنا بر اين، كسانى كه مى خواهند از خاندان رسالت در انتخاب لباس الگو بگيرند، نمى توانند از لباسى كه موجب انگشت نما شدن آنها مى شود، استفاده كنند.

دوم: الگوى مناسب براى انتخاب لباس در هر دوران، لباس متعارفى است كه معمولاً مردم از آن استفاده مى كنند:

خَيرُ لِباسِ كُلِّ زَمانٍ لِباسُ أهلِهِ.[۱۲]

بهترين جامه براى هر روزگار، جامه مردم همان زمان است.

گفتنى است كه اين معيار، شامل لباس هاى سنّتى همه اقوام و اقشار جامعه در دوران هاى مختلف مى گردد.

سوم: استفاده از لباس هاى زيبا و نفيس در زمانى كه عامّه مردم مى توانند از اين نوع لباس ها استفاده كنند، نه تنها نكوهيده نيست، بلكه سنّت پيامبر(ص) و اهل بيت عليهم السلام است. به همين جهت، وقتى سفيان ثورى از لباس زيبا و فاخر امام صادق عليه السلام انتقاد كرد، امام عليه السلام پاسخ او را با اين جمله آغاز فرمود:

اِسمَع مِنّى وَ عِ ما أقولُ لَكَ، فَإِنَّهُ خَيرٌ لَكَ عاجِلاً وَ آجِلاً، إن أنتَ مِتَّ عَلَى السُّنَّةِ وَ الحَقِّ وَ لَم تَمُت عَلى بِدعَةٍ ![۱۳]

از من بشنو و آنچه را به تو مى گويم، حفظ كن ؛ زيرا اين در دنيا و آخرت به نفع توست، اگر بر سنّت و حق بميرى و بر بدعت، از دنيا نروى.

آن گاه امام عليه السلام در ادامه آشكارا بيان نمود كه در شرايط توسعه اقتصادى، مردمِ باايمان در بهره گيرى از مواهب دنيا شايسته تر از ديگران هستند.

۲. وظيفه اختصاصى پيشوايان عدل

هنگامى كه جامعه اسلامى در تنگناى اقتصادى است و توده مردم از امكانات رفاهى لازم برخوردار نيستند، امام مسلمين بايد زندگى خود را در زمينه هاى مختلف و از جمله لباس هايى كه از آنها استفاده مى كند، همسان با بينواترينِ افراد جامعه، تنظيم نمايد، همان طور كه پيامبر خدا(ص) و امام على عليه السلام چنين مى كردند. البتّه بايد توجّه داشت كه اين، يك وظيفه اختصاصى براى پيشوايان عدل است و از اين رو، با اين كه امام على عليه السلام در دوران حكومت، خود از لباس كهنه و وصله دار استفاده مى كرد، اجازه نمى داد ديگران از سبك لباس پوشيدن او، الگو بگيرند.

در حديثى آمده كه شخصى به نام زياد بن شدّاد نزد امام على عليه السلام آمد و از برادرش عبيد اللّه  شكايت كرد كه او پست ترين جامه ها را بر تن كرده و به عبادت پرداخته است. امام عليه السلام از عبيد اللّه  توضيح خواست و وى در پاسخ گفت: اى امير مؤمنان ! چنان كه تو خود را مى آرايى، خويشتن را آراستم، و آن سان كه تو جامه مى پوشى، جامه پوشيدم. امام عليه السلام خطاب به او فرمود:

لَيسَ لَكَ ذلِكَ ؛ إنَّ إمامَ المُسلِمينَ إذا وَلِىَ اُمورَهُم لَبِسَ لِباسَ أدنى فَقيرِهِم ؛ لِئَلاّ يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ فَيَقتُلَهُ، فَلَأَعلَمَنَّ ما لَبِستَ إلاّ مِن أحسَنِ زِىِّ قَومِكَ «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»،[۱۴]فَالعَمَلُ بِالنِّعمَةِ أحَبُّ إلَىَّ مِنَ الحَديثِ بِها.[۱۵]

تو را نرسد كه چنين كنى ! پيشواى مسلمانان، آن گاه كه ولايت امور آنان را در دست مى گيرد، جامه فقيرترينِ آنان را مى پوشد، مبادا كه فقرِ فقير بر او بجوشد و وى را بكشد. هر آينه من مى دانم كه تو تنها نيكوترين جامه هاى قوم خود را بر تن مى كردى. [خداوند مى فرمايد:] «و به نعمت پروردگارت سخن بگشاى». پس استفاده عملى از نعمت، نزد من، دوست داشتنى تر از سخن گفتن از آن است.

بنا بر اين، در تنگناهاى اقتصادى جامعه، سختگيرى بر خود، يك وظيفه اختصاصى براى پيشوايان عدل است، و همان طور كه در حديثِ ياد شده آمد و در احاديثِ ديگر نيز بر آن تأكيد گرديده، هنگامى كه خداوند متعال، نعمتى را به كسى مى بخشد، سزاوار است كه آثار آن، در زندگى او آشكار گردد.[۱۶]


[۱]. به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .

[۲]. ر . ك : ص ۲۴۱ (سيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در پوشيدن لباس) .

[۳]. ر . ك : دانش‏نامه امير المؤمنين : ج ۱۰ ص ۳۱۷ ـ ۳۳۱ لباس على عليه‏السلام .

[۴]. «عِندَ الصَّبَاحِ يَحمَدُ القَومُ السُّرى : مثل يضرب للرجل يحتمل المشقّة رجاء الراحة ؛ صبحگاه ، مردمان ،شبروان را مى‏ستايند . اين مَثَل براى كسى آورده مى‏شود كه به اميد آسايش ، رنج را بر خود هموار مى‏كند» مجمع الأمثال : ج ۲ ص ۳۱۸ ش ۲۳۸۲ .

[۵]. نهج البلاغة : خطبه ۱۶۰ ، إرشاد القلوب : ص ۱۹ ، غرر الحكم : ج ۵ ص ۳۳ ح ۷۳۴۵ در اين دو منبع اخير ، به جاى «اُغرب» ، «اعزب» آمده است .

[۶]. سفيان بن سعيد بن مسروق ثورى ، در سال ۹۷ ق ، در زمان خلافت سليمان بن عبد الملك به دنيا آمد و در سال ۱۶۱ ق ، در روزگار خلافت مهدى در بصره در گذشت . ابن عيينه گفته : اصحاب حديث ، سه نفرند : ابن عبّاس در زمان خودش ، شعبى در زمان خودش ، و ثورى در زمان خودش (ر . ك : سير أعلام النبلاء : ج ۷ ص ۲۲۹ ش ۸۲ و الطبقات الكبرى : ج ۶ ص ۳۷۱ و تهذيب التهذيب : ج ۲ ص ۳۵۶ ش ۲۸۶۶) .

[۷]. مطالب السؤول : ج ۲ ص ۱۱۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۷ ص ۲۲۱ ح ۷ .

[۸]. دعائم الإسلام : ج ۲ ص ۱۵۵ ح ۵۵۰ .

[۹]. الكافى : ج ۵ ص ۶۵ ح ۱ .

[۱۰]. الكافى : ج ۱ ص ۴۱۱ ح ۴ و ج ۶ ص ۴۴۴ ح ۱۵ ، بحار الأنوار : ج ۴۰ ص ۳۳۶ ح ۱۵ .

[۱۱]. لباس شهرت ، به لباسى گفته مى‏شود كه موجب انگشت‏نما شدن انسان مى‏شود و پوشيدن اين نوعلباس ، اگر موجب هتك حرمت و خوارى نزد مردم گردد ، حرام است ؛ امّا اگر به اين حد نرسد ، حرمت ويا مكروه بودن آن در ميان فقها اختلافى است ر . ك : فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بيت عليهم‏السلام : ج ۴ ص ۷۶۲ .

[۱۲]. ر . ك : الكافى : ج ۴ ص ۴۱۱ ح ۴ .

[۱۳]. دنيا و آخرت : ج ۱ ص ۱۴۶ .

[۱۴]. ضحى : آيه ۱۱ .

[۱۵]. الاختصاص : ص ۱۵۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۰ ص ۱۰۷ ح ۱۱۷ .

[۱۶]. ر . ك : سنن الترمذى : ج ۵ ص ۱۲۴ ح ۲۸۱۹ و سنن أبى داوود : ج ۴ ص ۵۱ ح ۴۰۶۳ و نهج البلاغة :حكمت ۶۹ .