تبيين چگونگى استفاده پيامبر(ص) از انگشتر

تبيين چگونگى استفاده پيامبر(ص) از انگشتر

بر پايه احاديث متعدّد، پيامبر اكرم(ص) انگشتر را به دست راست و در انگشت كوچك خود مى كرده اند...

بر پايه[۱]احاديث متعدّد، پيامبر اكرم(ص) انگشتر را به دست راست[۲]و در انگشت كوچك خود مى كرده اند.[۳]دو حديث نيز گزارش كرده اند كه پيامبر(ص) افزون بر دست راست، به دست چپ نيز انگشتر كرده اند، گرچه يكى از اين دو خبر، بدون سند،[۴]و ديگرى با سند و مضمونى ضعيف است.[۵]

انگشتر پيامبر(ص)، نگينى از جنس خود انگشتر داشته و بيشتر احاديث، نقش آن را «محمّد رسول اللّه » دانسته اند.[۶]از برخى گزارش ها به دست مى آيد كه پيامبر(ص) بيش از يك انگشتر و با نقش هاى متفاوت داشته[۷]و از برخى، تنها براى مُهر كردن نامه هاى رسمى خود، استفاده مى نموده و آن را به دست نمى كرده است.[۸]

بيشتر گزارش هاى موجود، جنس انگشتر ايشان را از نقره دانسته اند.[۹]يك حديث نيز جنس انگشتر اصلى پيامبر(ص) را از نقره دانسته؛ امّا مى گويد: معاذ بن جبل براى ايشان انگشترى به هديه آورد كه از آهن و روكش آن از نقره بود و پيامبر اكرم آن را به دست نمود.[۱۰]در الكافى نيز حديثى هست كه استفاده موقّت و كوتاه مدّت انگشترى از طلا را به پيامبر(ص) نسبت داده است ؛ ولى اين حديث، مشكل سندى دارد[۱۱]و عالمان نيز به مضمون آن عمل ننموده و برخى، آن را منسوخ و مخالف اجماع فقيهان دانسته، و برخى، آن را توجيه كرده اند.[۱۲]يكى از توجيه ها آن است كه پيامبر(ص) آن را به دست كرد و بيرون آورد تا نشان دهد كه به دست كردن انگشتر طلا براى مردان حرام است.[۱۳]روايت ترمذى به نقل از ابن عمر، مؤيّد خوبى براى اين توجيه است. او مى گويد:

إنَّ النَّبِىَّ(ص) صَنَعَ خاتَما مِن ذَهَبٍ، فَتَخَتَّمَ بِهِ فى يَمينِهِ، ثُمَّ جَلَسَ عَلَى المِنبَرِ، فَقالَ: إنّى كُنتُ اتَّخَذتُ هذَا الخاتَمَ فى يَمينى، ثُمَّ نَبَذَهُ وَ نَبَذَ النّاسُ خَواتيمَهُم.[۱۴]

پيامبر(ص) انگشترى از طلا درست كرد و آن را به دست راستش كرد و سپس بر منبر نشست و فرمود: «من، اين انگشتر را پيش تر به دست راستم مى كردم» و سپس آن را كنار نهاد و مردم نيز كنار نهادند.

گفتنى است كه پيامبر(ص) به انگشتر خود كه نام «اللّه » در نقش آن بوده، احترام مى نهاد و به گاه رفتن به دستشويى، آن را از دست خود بيرون مى آورد.[۱۵]


[۱]. به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .

[۲]. ر . ك : ص ۴۳۱ و ۴۳۳ ح ۱۲۲۹ ـ ۱۲۳۲ .

[۳]. ر . ك : ص ۴۳۳ و ۴۳۵ ح ۱۲۳۳ ـ ۱۲۳۵ .

[۴]. ر . ك : ص ۴۳۳ ح ۱۲۳۱ .

[۵]. ر . ك : الكافى : ج ۶ ص ۴۷۶ ح ۹ .

[۶]. ر . ك : ص ۴۳۵ (نقش انگشتر پيامبر(ص)) .

[۷]. ر . ك : ص ۴۳۳ ح ۱۲۳۱ و ص ۴۳۷ ح ۱۲۴۳ .

[۸]. ر . ك : ص ۴۴۳ ح ۱۲۵۴ .

[۹]. ر . ك : ص ۴۳۳ ح ۱۲۳۳ و ص ۴۳۷ ح ۱۲۳۹ ـ ۱۲۴۱ ونيز ، ر . ك : ص ۴۳۵ نقش انگشتر پيامبر(ص) .

[۱۰]. ر . ك : ص ۴۳۳ ح ۱۲۳۱ .

[۱۱]. الكافى : ج ۶ ص ۴۷۶ ح ۹ . سند اين حديث ، به دليل اشتمال بر سهل بن زياد ـ كه به غلو متّهم شده ـ و نيز جعفر بن محمّد قمى اشعرى ـ كه توثيق ندارد ـ ، از صحّت اصطلاحى برخوردار نيست .

[۱۲]. ر . ك : وسائل الشيعة : ج ۴ ص ۴۱۲ ذيل ح ۵۵۶۷ ، مستند الشيعة ، نراقى : ج ۴ ص ۳۵۸ .

[۱۳]. مهذّب الأحكام فى بيان الحلال و الحرام ، عبد الأعلى سبزوارى : ج ۵ ص ۳۰۷ .

[۱۴]. سنن الترمذى : ج ۴ ص ۲۲۷ ح ۱۷۴۱ .

[۱۵]. ر . ك : ص ۴۴۱ ح ۱۲۵۲ .