084 ـ و الامانة المحفوظة

وَ الْأمانَةُ الْمَحْفُوظَةُ .

و آن امانتِ نگهدارى شده ...

توضيح واژه ها

الأْمانَة : سپردن چيزى براى نگاه داشتن به كسى ، امانت .[۱]

الْمَحْفُوظَة : حفظ شده، نگهدارى شده .[۲]

شرح

يكى ديگر از ويژگى هاى امامان عليهم السلام ، «امانت» بودن آنهاست و جمله «و الأمانة المحفوظة» ، به اين ويژگى ، اشاره دارد .

امّا در اين كه مقصود از اين عبارت چيست ، چند احتمال وجود دارد :

۱ . اهل بيت عليهم السلام ، امانت الهى هستند كه حفظ آنها بر مردم ، واجب است .

۲ . اهل بيت عليهم السلام ، صاحبان امانت هستند و ولايت آنها ، امانت عرضه شده اى است كه آسمان و زمين ، از پذيرش آن ، سر برتافتند ؛ امّا انسان ، آن را پذيرفت[۳]و بايد از آن ، مراقبت كند .

علّامه مجلسى ، اين دو احتمال را ذكر كرده است . ايشان ، بعيد نمى داند كه اصل اين عبارت ، «الأمانة المعروضة» ، يعنى «امانت عرضه شده» باشد .[۴]

۳ . اهل بيت عليهم السلام ، امانتى هستند كه در كنار كتاب خدا ، حفظ شده اند و تا دامنه قيامت ، ثِقل اصغر (اهل بيت) در كنار ثِقل اكبر (قرآن) ، تداوم خواهد يافت .

۴ . اهل بيت عليهم السلام ، امانتدارانى هستند كه با يارى الهى ، اين امانت را حفظ كرده اند .

احتمال چهارم ، به نظر دقيق تر است و بنا بر اين احتمال ، عبارت ياد شده ، درس امانتدارى سياسى براى پيشوايان جامعه است و به حقوق متقابل مردم و رهبرى اشاره دارد .

امانتدارى سياسى

امامت، امانت الهى است و فرمان بردنِ كامل از خداوند، بهترين روش نگهدارى از امانت الهى است. اهل بيت عليهم السلام ، در پاسدارى از اين امانت الهى، همه هستى خويش را نثار كردند تا امانت خداوند را آن گونه كه ستاندند، باز گردانند.

در نگاه دينى، حكومت و مردم، حقوقى متقابل دارند و چنانچه حاكم، وظيفه خويش را به خوبى انجام ندهد، مردم هم وظيفه اى در برابر او ندارند. امام على عليه السلام فرموده است :

أَمَّا بَعْد ، فَقَد جَعَلَ اللّهُ سُبْحانَه لي عَلَيْكُم حَقّا بِوِلَايَةِ أمرِكُمْ وَ لَكُم عَلَىَّ مِنَ الحَقِّ مِثْلُ الَّذي لي عَلَيْكُم .[۵]البته خداوند ، به سبب زمامدارى بر شما ، براى من حقّى بر شما قرار داده است و شما نيز بر من حقّى داريد ، همانند حقّى كه من بر شما دارم .

امام على عليه السلام ، نيكو حكومت كردن را، اداى امانت دانسته و فرموده است :

حَقٌّ عَلَى الإِمَامِ أَنْ يَحكُمَ بِمَا أنزَلَ اللّهُ وَ أَنْ يُؤَدِّى الأمَانَةَ ، فَإذَا فَعَلَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أَنْ يَسْمَعُوا لَهُ وَ أَنْ يُطِيعُوا وَ أَنْ يُجِيبُوا إذَا دُعُوا .[۶]امام ، وظيفه دارد كه بر اساس كتاب خدا ، حكم كند و امانت را ادا نمايد. وقتى چنين كند ، مردم وظيفه دارند كه سخنش را بشنوند، فرمانش را ببرند و هر گاه فرا خوانده شدند ، او را اجابت كنند. بنا بر اين ، حكومت در اسلام، امانتدارى است و حاكم اسلامى ، از يك سو بايد احكام الهى را امانت بداند و از سوى ديگر ، مردم را امانت الهى بداند . لذا وظيفه او بسيار دشوار است و راهى جز خدمت ، در پيش ندارد. قرآن ، پيش از آن كه حقّ رهبرى را بيان كند، حقّ مردم را مقدّم مى دارد و مى فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَـنَـتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ .[۷]همانا خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش باز گردانيد و چون ميان مردم داورى مى كنيد ، به داد ، داورى كنيد » .

در اين آيه ، خداوند به زمامداران دستور مى دهد تا هر گونه امانتى را به صاحبان آن بازگردانند و در امانتدارى خود ، نيكوكردار باشند و هنگام داورى ، در ميان مردم ، با دادگرى به قضاوت بپردازند و اگر حقوق مردم را رعايت كردند، امانتدار خدا خواهند بود . همچنين در آيه بعد ، به مردم دستور مى دهد تا از حاكمانِ امين ، فرمان بُردارى كنند :

«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ.[۸]اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خداوند ، فرمان ببريد ، و از پيامبر و صاحبْ اختيارانتان (صاحبان امر) كه از ميان خودتان هستند ، فرمان ببريد » .

روايت شده كه معلّى بن خنيس ، شاگرد امام صادق عليه السلام از ايشان در باره تفسير آيه «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَـنَـتِ إِلَى أَهْلِهَا» پرسيد. امام عليه السلام فرمود: «بر عهده امام است كه آنچه در نزدش هست ، براى امام بعد از خودش ، وا گذارد و به امامان دستور داده شده تا به عدالت ، حكم كنند و به مردم نيز فرمان داده تا از ايشان ، پيروى نمايند».[۹]اين تفسير ، رابطه ميان دو آيه ياد شده و امانتدارى امامان را به خوبى بيان مى كند و دو پيام مهم براى مسئولان دارد: نخست ، واگذارى امور به كسانى كه شايستگى آن را دارند ، و ديگر اين كه با همه مردم ، به عدالتْ رفتار كنند.

امانتِ مسئوليت

مسئوليت ، در نظام اسلامى ، امانت است ، نه وسيله امرار معاش . بنا بر اين ، كسى كه در حكومت اسلامى، مسئوليتى را مى پذيرد، دشوارى امانتدارى را تحمّل مى كند و روزى كه مسئوليت خويش را واگذار مى كند، روز آسايش و راحتى اوست ؛ زيرا از سنگينى بار امانت ، كاسته شده است. در نهج البلاغة آمده كه امير مؤمنان عليه السلام ، به كارگزار خود در آذربايجان نوشت :

إنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعمَةٍ و لكِنَّهُ فِى عُنُقِكَ أَمَانَةٌ .[۱۰]كارى كه بر عهده توست، طعمه تو نيست ؛ بلكه امانتى بر گردنت است .

امير مؤمنان عليه السلام تا پايان حكومت خويش، از امانتِ حكومت ، به خوبى مراقبت كرد و كوتاهىِ نزديكانش را خيانت در امانت مى دانست . ايشان ، در نامه اى عتاب آلود به يكى از پسرعموهايش ـ كه اموالى از بيت المال را تصاحب كرده بود ـ نوشت :

فَإنّي قَد كُنتُ أشرَكتُكَ فِي أمانَتِي ، وَ لَم يَكُن أحَدٌ مِن أهلِ بَيتي فِي نَفسِي أوثَقَ مِنكَ ؛ لِمُواساتِى وَ مُوازَرَتِي وَ أداءِ الأمانَةِ إلَىَّ ، فَلَمّا رَأَيتَ الزَّمانَ عَلَى ابنِ عَمِّكَ قَد كَلِبَ، وَ الْعَدُوَّ عَلَيهِ قَد حَرِبَ، وَ أمانَةَ النّاسِ قَد خَرِبَت ، وَ هذِهِ الاُمورَ قَد قَسَت، قَلَبتَ لِابنِ عَمِّكَ ظَهرَ المِجَنِّ وَ فارَقتَهُ مَعَ المُفارِقينَ، وَ خَذَلتَهُ أسوأَ خِذلانِ الخاذِلينَ .[۱۱]من ، تو را در امانتم شريك كرده بودم و در نظرم ، هيچ يك از خاندانم در همكارى و يارى و امانتدارى ، همچون تو ، مورد اعتماد من نبود ؛ امّا تو همين كه ديدى روزگار بر پسرعمويت ، يورش بُرده است و دشمن ، به پيكار او برآمده و امانت سپرده شده به من ، تباه شده و كارها ، سخت گشته است، رنگ عوض كردى و با پسرعمويت ، به گونه ديگرى شدى و همراه جدايى خواهان، راه جدايى را پيمودى و به بدترين شكل، او را وا نهادى.

امام على عليه السلام ، در اين قسمت از نامه ، سه بار از حكومت با تعبير «امانت» ، ياد فرموده است . آنچه امام عليه السلام را برآشفته كرد ، خيانت در امانت بود. پايه اساسى حكومت در نظام الهى، امانتدارى است. يوسف عليه السلام ، هنگامى كه خود را داوطلبِ پذيرش مسئوليت كرد ، در معرّفى خويش فرمود:

«قَالَ اجْعَلْنِى عَلَى خَزَآئِنِ الْأَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ .[۱۲]گفت: مرا بر خزانه هاى اين سرزمين بگمار، كه من ، نگهبانى دانا هستم » .

فرهنگ امانتدارى ، در گفتار و رفتار حاكمان ، تأثير مستقيم دارد. مديرى كه خود را امانتدار مى داند، بايد خدمتش صادقانه باشد و هر گونه كوتاهى در خدمت، خيانت در امانت ، شمرده مى شود. بنا بر اين ، در نظام قرآنى ، فخرفروشى، تكبّر و حرص براى به دست آوردن مقام ، بى معناست. امام خمينى ، رهبر كبير انقلاب اسلامى ، همواره خود را خادمِ مردم معرّفى مى كرد . ايشان ، در جمع خبرنگاران خارجى ، علّت علاقه مردم به خود را چنين تحليل فرمود:

خمينى ، يك طلبه ضعيفى است. اين جا نشسته ، با شما صحبت مى كند و مردم هم به او علاقه دارند ؛ چون نوكر خودشان هست، آدم به نوكرش، به خادمش ، علاقه دارد .[۱۳]

همچنين جانشين برحقّ او ، آية اللّه خامنه اى ، همين منطق را منطقِ اسلام مى داند و در ديدار با اقشار مردم ، فرموده است :

فلسفه وجود بنده و امثال بنده و ديگر مسئولان، خدمت است. ماها ، نوكر و خدمت گزار مردم هستيم . اعتبار و آبروى ما ، به اين است. اسلام ، اين را براى ما معيّن كرده است.[۱۴]

امام رحمه الله ، فرهنگ خدمت گزارى را آن چنان نهادينه كرد كه در دوران دفاع مقدّس ، فرماندهان سپاه اسلام، از لفظ خدمت گزار استفاده مى كردند و «خدمت گزار گردان» ، عنوان شناخته شده اى براى فرمانده گردان بود و همه بسيجيان ، با اين قبيل واژگان ، مأنوس بودند .

زائر ، اينك با معانى گوناگون عبارت «الأمانة المحفوظة» ، آشنا شده است و امام را به عنوان بهترين امانتدار ، مى شناسد ، و چه نيكوست كه از امام خويش بخواهد تا فرهنگ نگرش دينى به مسئوليت را به او هم واگذار كند تا با نگاهى زيباتر ، به مسئوليت هاى خود در زندگى بنگرد .


[۱]«إسم لما يؤمن عليه الإنسان» (مفردات الفاظ القرآن ، ص ۲۵) . «الأمانة : نقيض الخيانة» (العين ، ج ۸ ، ص ۳۸۹) .

[۲]«الحاء و الفاء و الظاء ، أصل واحد يدلّ على مراعاة الشى ء» (معجم مقاييس اللّغة ، ج ۲ ، ص ۸۷ ) . «حفظت الشى ء حفظًا، أى حرسته» (الصحاح ، ج ۳ ، ص ۱۱۷۲).

[۳]سوره احزاب ، آيه ۷۲ .

[۴]بحار الأنوار ، ج ۱۰۲ ، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۱ .

[۵]نهج البلاغة ، خطبه ۲۱۶ .

[۶]كنزالعمّال ، ج ۵ ، ص ۷۶۴ ، ح ۱۴۳۱۳ .

[۷]سوره نساء ، آيه ۵۸ .

[۸]سوره نساء ، آيه ۵۹ .

[۹]كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۳ ، ح ۳۲۱۷.

[۱۰]نهج البلاغة ، نامه ۵ .

[۱۱]رجال الكشّى ، ج ۱ ، ص ۲۷۹ ، ح ۱۱۰ ؛ دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام ، ج ۱۲ ، ص ۲۱۰ ، ح ۶۵۸۲ .

[۱۲]سوره يوسف ، آيه ۵۵ .

[۱۳]صحيفه امام ، ج ۱۱ ، ص ۳۰۰ (مصاحبه با خبرنگاران خارجى ، به تاريخ ۲۶ آذر ماه ۱۳۵۸) .

[۱۴]به نقل از : پايگاه اطّلاع رسانى دفتر مقام معظّم رهبرى، ۱۵ / ۱۱ / ۱۳۸۲ .

  • و الامانة المحفوظة (قسمت اول از دقیقه 15) (دانلود)

  • و الامانة المحفوظة (قسمت دوم) (دانلود)

  • و الامانة المحفوظة (قسمت اول از دقیقه 15) (دانلود)

  • و الامانة المحفوظة (قسمت دوم) (دانلود)