017 ـ السلام علی ائمة الهدی

السَّلامُ عَلى أئِمَّةِ الْهُدى !

سلام بر پيشوايان هدايت !

توضيح واژه ها

السَّلام : سالم بودن ، بى عيب بودن ، صلح و دوستى ، درود ، آرامش ؛ دور بودن از آفات ظاهرى و باطنى ، دعا براى سلامت .[۱]

أئمّة : جمع «امام» ، به معناى پيشوا ، پيشرو ، مرجع ، رهبر ؛ راه نماى انسان ، كتاب و يا هر كارى كه پيروى شود .[۲]

الهُدى : ضدّ گم راهى ، به معناى هدايت و راه نمايى كردن ، راه راست .[۳]

شرح

يكى از دروس امام شناسى در «زيارت جامعه كبيره» ، پيشواى هدايت بودنِ امامان عليهم السلام است . افزوده شدن هدايت به امامان ، افزون بر آن كه تنها راه رسيدن به هدايت را پيروى از امامانِ شناسانده شده در اين زيارت مى داند ، اشاره به پيشوايانى دارد كه پيروان آنها به گم راهى خواهند رسيد . براى شناخت بهتر اين دو گروه ، به فرهنگ قرآنى مراجعه مى كنيم :

امامانِ هدايت و ضلالت

قرآن ، «هر كس» و «هر چيزى» را كه پيروى شود ، «امام ؛ پيشوا» مى نامد .[۴]فرهنگ قرآنى ، همه آنانى را كه در جامعه پيرو دارند ، امام مى داند ـ كه اين امامان ، چنانچه از جانب حق منصوب شده باشند و به هدايت جامعه بپردازند ، امامِ حق هستند ـ و در معرّفى آنان مى فرمايد :

«وَ جَعَلْنَـهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا .[۵]آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما ، هدايت مى كردند» .

و چنانچه مردم را به گم راهى بكشانند ، پيشواى ضلالت اند . اينان در اين دنيا ، پيشواى گم راهان و در قيامت هم پيشواى دوزخيان اند :

«وَ جَعَلْنَـهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ .[۶]و آنان (فرعونيان) را پيشوايانى كه به سوى آتش مى خوانند ، قرار داديم» .

فرعون ، در اين دنيا ، پيشواى آنان بود كه در سراى جاويد نيز طرفداران خود را با خود به دوزخ مى بَرد . خدا نيز او را چنين خطاب قرار مى دهد:

«يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاس بِإِمَـمِهِمْ .[۷]روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان ، فرا مى خوانيم» .

نكته مهمّى كه در قرآن ، براى شناسايى امامِ حق وجود دارد ، آن است كه به مقام امامت حق رسيدن ، براى همگان ممكن نيست و نمى توان هر انسان نيكوكارى را كه در طريق هدايتْ گام بر مى دارد و گروهى نيز از وى پيروى مى نمايند ، امام برحق ناميد ؛ بلكه «آزمون» و «نصب» از سوى خدا ، معيار شناختِ امام است و «نصب» الهى ، پس از موفقيّت امامان در آزمون هاى الهى است .

در قرآن ، مقام چنين امامى برتر از مقام نبوّت است ، چنان كه ابراهيمِ پيامبر ، پس از آن كه در آزمون هاى بندگى سرفراز شد ، با جمله «جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» به مقام امامت ، نائل گرديد :

«وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَـتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا .[۸]و هنگامى كه پروردگارش إبراهيم را به اُمورى بيازمود و وى ، آن همه را به انجام رسانيد ، [خدا به او ]فرمود : «من ، تو را براى مردم ، پيشوا قرار دادم » » .

نقش پيروى از امام در دنيا

پيروى از امام الهى در زندگى دنيوى انسان ، تأثير بسيارى دارد و در واقع ، زندگى او را معنادار مى كند . تكامل ، باز شدن ديده حقيقت بين (چشم باطنى) و همنشينى با فرشتگان ، از جمله آثار پيروى از پيشواى الهى است . امام صادق عليه السلام ، در روايتى ، به همه پيروان حقيقى ائمّه عليهم السلام ، چنين بشارت مى دهد :

إنَّما شِيعَتُنا أصحابُ الأربَعَةِ الأَعيُنِ : عَينانِ فِى الرَّأسِ ، وَ عَينانِ فِى القَلبِ ، ألا وَ الخَلائِقُ كُلُّهُم كَذلِكَ إلّا أنَّ اللّهَ عز و جل فَتَحَ أبصارَكُم وَ أعمى أبصارَهُم .[۹]شيعيان ما ، داراى چهار ديده هستند : دو ديده در سر ، و دو ديده در دل . بدانيد كه همه مردم چنين اند ، جز اين كه خداى عز و جل ، ديدگان شما را بينا كرده و ديدگان آنان را كور ساخته است .

امام عليه السلام ، در سخن ديگرى ، بركات شيعه درستْ پيمان را برمى شمُرَد و رتبه اى بس ارجمند براى آنان ، تصوير مى نمايد :

لَو أنَّ شِيعَتَنَا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ لَأَظَلَّهُمُ الْغَمامُ وَ لَأَشْرَقوا نَهارَا وَ لَأَكَلوا مِن فَوقِهِم وَ مِن تَحتِ أرجُلِهِم ، وَ لَمّا سَأَلوا اللّهَ شَيئا إلّا أعطاهُمْ .[۱۰]اگر شيعيان ما استوار بودند ، فرشتگان ، با آنان دست مى دادند و ابرها ، بر سرشان سايه مى انداختند و در روز هم مى درخشيدند و از فرازِ سر و زيرِ پاى خود ، روزى مى خوردند (بركت ، از آسمان و زمين بر آنان مى باريد) و هر چه از خدا مى خواستند ، به آنها مى داد .

آنچه در اين سخن آمده ، براى شيعيانى است كه استوارْگام باشند و افزون بر آن كه «خوب هستند» ، «خوب بمانند» و مشكلات زندگى ، آنها را به بيراهه نكشانَد . نويد امام عليه السلام ، در واقع ، ترجمان اين آيه شريف قرآن است كه :

«إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَـمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئِكَةُ .[۱۱]بى گمان ، كسانى كه گفتند : «پروردگار ما ، اللّه است» ، سپس پايدارى نمودند ، فرشتگان ، بر آنان فرود مى آيند» .

بنا بر اين ، ارتباط با فرشتگان ، ممكن است و برخى استوارگامان ، به چنين مقامى دست يازيده اند . مرحوم آية اللّه بهارى همدانى ، از آن جمله بود كه وقتى هنگام صبح به نماز ايستاده بود و به ايشان تذكّر دادند كه هنوز وقت اذان نرسيده است ، چنين پاسخ مى دهد : «وقت اذان ، رسيده است و من ، جا به جايى فرشتگانِ مأمورى را كه به هنگام اذان صبح ، فرود مى آيند ، مى بينم» .

در برابر اين گروه كه استقامت مى ورزند ، گروهى ديگر از شيعيان هستند كه تنها ادّعاى پيروى از امام را دارند ؛ ولى در دل ، او را نپذيرفته اند . بر پايه روايتى از امام صادق عليه السلام ، مدّعيان دروغين را نمى توان شيعه ناميد :

لَيسَ مِن شِيعَتِنا مَن قالَ بِلِسانِهِ وَ خالَفَنا فِى أعمالِنا وَ آثارِنا .[۱۲]شيعه ما نيست ، آن كه به زبان [ از پيروى ما ] دَم زند ؛ امّا در عمل ، بر خلاف كردار و آثار ما عمل كند .

اطاعت از امام ، در همه شئون زندگى جارى است و نمى توان در برخى مسائل ، پيرو امام بود و در پاره اى ديگر ، به اعتقاد خود عمل كرد . امام صادق عليه السلام ، در گفتارى ، شرط شيعه بودن را اطاعتِ خالص مى داند و آنانى را كه مطيع نيستند و خود را پيرو امام مى دانند ، نفرين مى كند :

قَومٌ يَزعُمُونَ أنِّى إمامُهُم ، وَ اللّهِ ما أنَا لَهُم بِإمامٍ ، لَعَنَهُمُ اللّهُ كُلَّما سَتَرتُ سَترا هَتَكُوهُ ، أقُولُ كَذا و كَذا ، فَيَقُولُونَ : إنَّما يَعنِى كَذا وَ كَذا ، إنَّما أنَا إمامُ مَن أطاعَنِى .[۱۳]گروهى مى پندارند كه من ، امام آنها هستم . به خدا سوگند كه من ، امام آنها نيستم . خداوند ، لعنتشان كند ! هر چه من پرده پوشى مى كنم ، آنان ، پرده درى مى كنند . من مى گويم : «چنين و چنان» و آنان مى گويند : مقصودش ، فلان و بهمان است . من ، امام كسى هستم كه مرا فرمان ببرَد .

آنچه مهمّ است آن كه امام عليه السلام در اين فرمايش ، با همه تأويل هايى كه مطابق هواى نفس است ، مخالفت كرده ، برداشت هاى ناصواب را رد مى كند و تنها اطاعت همه جانبه را مى پذيرد .

تأثير امام در آخرت

نقش امام در زندگى آن جهانى نيز در خور توجّه است . بيشترين روايات در اين باره را مى توان در كتاب هاى تفسيرى در ذيل آيه «يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاس بِإِمَـمِهِمْ ؛[۱۴]روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم » مشاهده كرد .

بنا بر اين ، هر گروهى ، خواه هدايت يافتگان و يا گم راهان ، در روز واپسين ، داراى پيشوا هستند . اين پيشوايان ، همان كسانى هستند كه در دنيا نيز به آنان ، راه را نشان داده و رهبر آنان بوده اند . بنا بر سنّت الهى ، فرعونيان ، به دنبال فرعون اند و موسويان ، تابع موسى خواهند بود . يعقوب بن شعيب ، از امام صادق عليه السلام در باره مفهوم آيه ياد شده ، سؤال مى كند . امام عليه السلام پاسخ مى دهد :

نَدعُو كُلَّ قَرنٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ بِإمامِهِم .[۱۵]هر نسلى از اين امّت را به نام پيشوايشان ، فرا مى خوانيم .

در ادامه اين روايت ، راوى مى پرسد : بنا بر اين ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با نسل خود مى آيد و على عليه السلام با نسل خود و حسن عليه السلام با نسل خود و حسين عليه السلام با نسل خود كه در ميان آنان به شهادت رسيد ؟ امام عليه السلام مى فرمايد : «آرى» .

همچنين در گزارش زيبايى ، اصبغ بن نُباته ، تأثير پيروى از امام در سراى جاويد را از امام على عليه السلام نقل مى كند . اصبغ ، از استوارگامانى است كه با على عليه السلام پيمان بستند تا به همه دستورهاى مولا عليه السلام عمل كنند و ايشان نيز به آنان ، وعده ورود حتمى به بهشت را مى دهد . اينان كه به «شُرطة الخميس ؛ نيروهاى ويژه»[۱۶]مشهور بودند ، بى نهايت ، مورد علاقه على عليه السلام بودند .

اصبغ مى گويد : امير مؤمنان عليه السلام به ما دستور رفتن از كوفه به مدائن را داد . روز يك شنبه ، حركت كرديم . عمرو بن حُرَيث ، با هفت نفر ديگر همراه ما نيامدند و در منطقه حيره ، به جايى كه «خُوَرنَق» ناميده مى شد ، رفتند و گفتند : استراحت مى كنيم و روز چهارشنبه ، حركت مى كنيم و پيش از نماز جمعه ، به على عليه السلام مى پيونديم .

در حالى كه آنان ، مشغول غذا خوردن بودند ، ناگاه سوسمارى در برابرشان پيدا شد كه آن را صيد كردند . عمرو بن حُرَيث ، سوسمار را گرفت و دست او را بالا آورد و گفت : «اين ، امير مؤمنان است . با وى بيعت كنيد !» . هر هفت نفر ، بيعت كردند و عمرو ، هشتمين نفرشان بود .

آنها شب چهارشنبه ، حركت كردند و روز جمعه به مدائن رسيدند ، در حالى كه امير مؤمنان عليه السلام ، خطبه مى خواند . آنان از هم جدا نشدند و با هم بودند تا آن كه به درِ مسجد رسيدند . وقتى وارد شدند ، امير مؤمنان عليه السلام به آنان نگاهى كرد و فرمود :

يا أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أسَرَّ إلَىَّ ألفَ حَدِيثٍ ، فِى كُلِّ حَدِيثٍ ألفُ بابٍ ، لِكُلِّ بابٍ ألفُ مِفتاحٍ ، وَ إنّي سَمِعتُ اللّهَ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ يَقولُ : «يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ بِإِمَـمِهِمْ» ، وَ إنّى اُقسِمُ لَكُمْ بِاللّهِ لَيُبْعَثُنَّ يَومَ القِيامَةِ ثَمانِيَةُ نَفَرٍ يُدعَونَ بِإمامِهِم وَ هُوَ ضَبٌّ ، وَ لَو شِئتُ أن اُسَمِّيهِم لَفَعَلتُ . اى مردم ! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، هزار حديث به گوش من گفت كه براى هر حديثى ، هزار در است و براى هر درى ، هزار كليد است و من ، اين سخن خداى عز و جل را كه مى فرمايد : «روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان ، فرا مى خوانيم» ، شنيدم . براى شما به خدا سوگند ياد مى كنم كه به يقين ، در روز قيامت ، هشت نفر به همراه پيشوايشان كه سوسمارى باشد ، برانگيخته خواهند شد و اگر مى خواستم كه آنان را نام ببرم ، نام مى بردم .

اصبغ مى گويد : عمرو بن حُرَيث را ديدم كه از خجالت و ترس سرزنش ، همچون شاخه نخل ، سر فرو افكنده است .[۱۷]

در اين روايت ، اهمّيت پيروى از امامان و تأثير آن در زندگى آن جهانى را دانستيم . اينك امام دوران ما ، بقية اللّه الأعظم است و همه ما در روز قيامت ، در صورت پيروى از امامان ، با او محشور خواهيم شد . اكنون ، بايسته است كه راه پيروى از او را بياموزيم .

روش پيروى

براى دست يافتن به آثار ياد شده ، بايد چگونگى اطاعت از امامان عليهم السلام را آموخت . امام صادق عليه السلام ، در روايتى ، راه رسيدن به امامان عليهم السلام و همنشينى با آنان را اين گونه بيان مى كند :

إنْ كُنتُم تُريدُونَ أنْ تَكونُوا مَعَنا يَومَ القِيامَةِ ، لا يَلعَنَ بَعضٌ بَعضَا فَاتّقوا اللّهَ وَ أطِيعُوا ؛ فَإنَّ اللّهَ يَقولُ : «يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ بِإِمَـمِهِمْ» .[۱۸]اگر مى خواهيد كه روز واپسين ، همنشين ما باشيد و برخى [از شما] برخى ديگر را نفرين نكنند ، پرواى الهى پيشه كنيد و اطاعت نماييد كه خداوند مى فرمايد : «روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان ، فرا مى خوانيم» .

در مجموعه متون دينى ، پرواى از خداوند ، به معناى نوعى خويشتندارى از احساس حضور خداوند در زندگى و اطاعت از امامان عليهم السلام ، به معناى انجام دادن دستورهايى كه امامان براى هدايت بشر ، بازگو مى كنند ، و نيز دست كشيدن از آنچه نهى مى كنند ، دو عامل اساسى براى همنشينى با ائمّه عليهم السلام است . بنا بر اين ، كسانى كه خدا را در زندگى غايب مى پندارند و به جاى پيروى از امامِ معصوم ، از پيشواى ديگرى اطاعت مى كنند ، در سراى قيامت ، پشيمان خواهند شد و دوستى دنيايى شان به دشمنى تبديل مى شود :

«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَ رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ .[۱۹]آن گاه كه پيشوايان ، از پيروان خود بيزارى بجويند و عذاب را ببينند و همه پيوندها از آنها بُريده شود» .

امام سجّاد عليه السلام ، در دعاى زيبايى كه در صحيفه سجّاديه آمده است ، امام را نشانه راه و چراغى فروزان مى داند كه هماره بايد به او چشم دوخت :

أللَّهُمَّ إنَّكَ أيَّدتَ دِينَكَ فِى كُلِّ أوانٍ بِإمامٍ أقَمتَهُ عَلَما لِعِبادِكَ وَ مَنارَا فِى بِلادِكَ ... وَ أمَرتَ بِإمتِثالِ أوامِرِهِ وَ الْاءنتِهاءِ عِندَ نَهيِهِ وَ ألّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ وَ لا يَتَأَخَّرَ عَنهُ مُتَأَخِّرٌ .[۲۰]بار خدايا ! تو در هر زمان ، از دين خود به وسيله پيشوايى پشتيبانى كردى كه او را براى بندگانت ، نشانه راه و چراغ فروزان در سرزمين هايت ، قرار دادى ... و فرمان دادى كه دستورهايش را به كار ببندند و در آنچه از آن نهى مى كند ، باز ايستند و كسى بر او پيشى نگيرد و كسى از او ، وا پس نمانَد .

امام عليه السلام ، راه پيروى از اين پيشوا را سرمشق قرار دادن و همراهى او مى داند . در منطق ايشان ، تندروى و كُندروى ، پسنديده نيست و اطاعت بدون عمل هم ممكن نيست ؛ يعنى همانى را به جاى آور كه پيشوايت مى خواهد .


[۱]«السَّلام بمعنى السَّلامة و قول النّاس : السَّلام عليكم أى : السَّلامة من اللّه عليكم » (العين ، ج ۷ ، ص ۲۶۵) ؛ «السَّلام : العافية ، التَّحية» (لسان العرب ، ج ۱۲ ، ص ۲۸۹) .

[۲]ر . ك : معجم مقاييس اللّغة ، ج ۱ ، ص ۲۸ ؛ المصباح المنير ، ص ۲۳ ؛ لسان العرب ، ج ۱۲ ، ص ۲۴ ؛ مفردات الفاظ القرآن ، ص ۸۷ .

[۳]ر . ك : النهاية ، ج ۵ ، ص ۲۵۳ ؛ معجم مقاييس اللّغة ، ج ۶ ، ص ۴۲ .

[۴]بنا بر اين ، به كتاب نيز امام گفته مى شود : «وَ مِن قَبْلِهِ كِتَـبُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً ؛ و پيش از آن نيز كتاب ف موسى ، پيشوا و [مايه] رحمت بود» . در اين آيه ، تورات ، امام ناميده شده است ؛ زيرا گروهى از مردم ، تابع تورات هستند و از اين جهت ، انجيل و قرآن را نيز مى توان امام ناميد .

[۵]سوره انبيا ، آيه ۷۳ .

[۶]سوره قصص ، آيه ۴۱ .

[۷]سوره اسرا ، آيه ۷۱ .

[۸]سوره بقره ، آيه ۱۲۴ .

[۹]الكافى ، ج ۸ ، ص ۲۱۵ ، ح ۲۶۰ .

[۱۰]تحف العقول ، ص ۳۰۲ .

[۱۱]سوره فصّلت ، آيه ۳۰ .

[۱۲]مستطرفات السرائر ، ص ۶۳۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۸ ، ص ۱۶۴ ، ح ۱۳ .

[۱۳]الغيبة ، نعمانى ، ص ۳۷ ، ح ۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۲ ، ص ۸۰ ، ح ۷۶ .

[۱۴]سوره اسرا ، آيه ۷۱ .

[۱۵]المحاسن ، ج ۱ ، ص ۲۳۹ ، ح ۴۳۹ .

[۱۶]شُرطة الخميس ، پيراسته ترين ، فداكارترين و رزم آورترين نيروهاى امام على عليه السلام بودند كه كارآيىِ شگفت و شگرفى داشتند و امام عليه السلام ، هماره از آنان در مواقع خاص براى اهداف ويژه ، بهره مى گرفت (ر.ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج ۴ ، ص ۳۳۲ ـ ۳۳۳) .

[۱۷]الخصال ، ص ۶۴۴ ، ح ۲۶ ؛ دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج ۱۰ ، ص ۴۹۳ ، ح ۴۷۹۲ .

[۱۸]تفسير العيّاشى ، ج ۲ ، ص ۳۰۵ ، ح ۱۲۶ ؛ بحار الأنوار ، ج ۸ ، ص ۱۴ ، ح ۱۸ .

[۱۹]سوره بقره ، آيه ۱۶۶ .

[۲۰]الصحيفة السجّادية ، دعاى ۴۷ .

  • السلام علی ائمة الهدی (دانلود)

  • السلام علی ائمة الهدی (دانلود)