372 - برترین عمل

وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال[۱]

برای ارتقای کیفی یک عمل معیارهایی وجود دارد که به شش مورد از این معیارها اشاره کردیم مانند معرفت، استواری عمل، سختی عمل، زهد و...؛ که هر عملی با این معیارها تلفیق شود به بهترین عمل ارتقاء پیدا خواهد کرد.
اکنون این نکته تذکر داده می­شود که برخی از اعمال جدای از معیارهای شش گانه و به خودی خود، امتیاز و برتری ویژه­ای نسبت به دیگر اعمال دارند و البته اگر با آن معیارهای شش گانه همراه شوند ارتقای کیفی فوق العاده­ای خواهند یافت. به برخی ار اعمالی که چنین ویژگی مهمی دارند اشاره می­کنیم:
محبت اهل بیت علیهم السلام
از جمله اعمالی که برتری ویژه­ای بر دیگر اعمال دارد محبت اهل بیت علیهم السلام است. امام صادق علیه السلام می­فرماید:
إِنَّ فَوْقَ كُلِّ عِبَادَةٍ عِبَادَةٌ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَفْضَلُ عِبَادَة[۲]
بالاتر از هر عبادتی عبادت دیگری هست تا برسد به محبت اهل بیت که بالاتر از محبت اهل بیت هیچ عبادتی نیست.
خودِ این محبت امتیاز «أفضل الأعمال» را داراست، حال اگر با آن معیارهای شش گانه نیز همراه شد، امتیاز ویژه و فوق العاده­ای خواهد داشت.
شهادت
از دیگر اعمالی که برتری ویژه­ای بر دیگر اعمال دارد، شهادت در راه خداست. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم می­فرماید:
فَوْقَ‏ كُلِ‏ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ.[۳]
بالاتر از هر کار نیکی، کار نیک دیگری وجود دارد تا رسیدن به درجه شهادت که دیگر بالاتر از آن درجه­ای نیست.
شادکردن مؤمن
از جمله اعمالی که برتری ویژه­ای بر دیگر اعمال دارد، شاد کردن مؤمن است. امام باقر علیه السلام می­فرماید:
مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ[۴]
هیچ عبادتی بالاتر از شاد کردن دل مؤمن نیست، این که انسان کاری انجام بدهد، مشکل یا گرهی از کار کسی باز کند که سبب شادی او بشود؛ این بالاترین عبادت است.
مجموعه این روایات در ذیل عنوان «عمل» در کتابمیزان الحکمةارائه شده است. این دسته از اعمال خود امتیاز ویژه­ای دارند و البته اگر با معیارهای شش گانه و خصوصیات کیفی که قبلاً گذشت همراه شود، حُسن این عمل به منتهی درجه خواهد رسید.


[۱]. الصحيفة السجادية، ص۹۳‌، الدعاء۲۰.
[۲]. المحاسن، البرقی، ج‏۱، ص۱۵۰.
[۳]. الخصال، شیخ صدوق، ج‏۱، ص۹، ح۳۱.
[۴]. الكافي (ط - الإسلامية)، کلینی، ج‏۲، ص۱۸۸.