367 - معیارهای حُسن عمل: معرفت

وَ انْتَهِ... بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.[۱]

صحبت در تبیین معیارهایی بود که بر زیبایی و حُسن عمل می‌افزاید. تا کنون سه معیار: معرفت، تقوا و سرعت در انجام عمل را بیان کردیم. مهم­ترین این معیارها که در روایات زیادی مورد تأکید قرار گرفته است، معیار معرفت است.
در روایتی از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم چنین نقل شده است:
إذا بَلَغَكُم عَن رَجُلٍ حُسنُ حالٍ فَانظُروا في حُسنِ عَقلِهِ، فَإِنَّمايُجازى بِعَقلِهِ.[۲]
هرگاه از حال نيكوى شخصى به شما خبر رسيد، [مثلاً فلانی حالات عبادی فراوانی دارد مثلاً زیاد نماز می­خواند و زیاد روزه می­گیرد] در نيكويىِ خردش بنگريد؛ چرا كه به اندازه خردش پاداش داده مى‏شود.
همچنین در روایت دیگری از آن حضرت چنین وارد شده است:
إذا رَأيتُمُ الرَّجُلَ كَثيرَ الصَّلاةِ كَثيرَ الصِّيامِ، فَلا تُباهوا بِهِ حَتّى تَنظُروا كَيفَ عَقلُهُ.[۳]
اگر فردى را دیدید که بسيار نماز می­خواند و بسيار روزه می­گیرد، به وى مباليد، تا وقتى كه در چگونگىِ خردش بنگريد.
بنا بر این، در ارج‏گزارى و داورى درباره انسان‏ها، حُسن حال ظاهری و کثرت اعمال نیک ملاک نیست، بلکه باید به نیکو خِردی آنان توجه شود، زیرا معیار پاداش­دهی خداوند، عقل و معرفت است. و لذا پیامبر در چنین مواقعی از چگونگی خردورزی شخص سؤال می­کرد. در روایتی وارد شده است که:
أثنى قَومٌ بِحَضرَتِهِ [صلى الله عليه و آله‏] عَلى رَجُلٍ حَتّى ذَكَروا جَميعَ خِصالِ الخَيرِ فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: كَيفَ عَقلُ الرَّجُلِ؟ فَقالوا: يا رَسولَ اللّهِ، نُخبِرُكَ عَنهُ بِاجتِهادِهِ فِي العِبادَةِ و أصنافِ الخَيرِ تَسأَلُنا عَن عَقلِهِ؟!
فَقالَ صلى الله عليه و آله: إنَّ الأَحمَقَ يُصيبُ بِحُمقِهِ أعظَمَ مِن فُجورِ الفاجِرِ، و إنَّما يَرتَفِعُ العِبادُ غَدًا فِي الدَّرَجاتِ و يَنالونَ الزُّلفى مِن رَبِّهِم عَلى قَدرِ عُقولِهِم.[۴]
گروهى در حضور پيامبر، مردى را ستايش كردند و همه ويژگى‏هاى خوب را برايش بر شمردند. رسول خدا فرمود: خرد او، چگونه است؟ گفتند: یا رسول الله! ما از تلاش او در عبادت و ديگر خوبى‏ها سخن مى‏گوییم، شما از خرد او مى‏پرسید؟ حضرت فرمود: انسان نادان، به خاطر نادانى و حماقتش، دست به زشتى‏هايى بزرگ‏تر از زشتى‏هاى انسان گنهكار مى‏زند. در روز واپسين، بندگان به ميزان خردشان به رتبه‏هاى بالاتر نائل مى‏شوند و به پروردگار تقرّب مى‏جويند.
نمونه این افراد احمق در گذشته خوارج بودند و امروز داعشی­ها هستند. آنان از روی حماقت برای اهداف خود کارهای زیادی انجام می­دهند و حتی خود را منفجر می­کنند با این آرزو که یک ساعت دیگر سر سفره در کنار پیامبر هستند! و حتی قاشق هم با خود بر می­دارند! یا با آرزوی اینکه به حوریه­های بهشتی می­رسند، گردنبد هم برای آنها می­خرند!


[۱]. الصحيفة السجادية، ص۹۲‌، الدعاء۲۰.
[۲]. الكافي، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۱۲، ح ۹.
[۳]. الكافي، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۲۶، ح ۲۸‏.
[۴]. تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، ص ۵۴.