427 - ارزش کرامت نفس

وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا‌.[۱]

در تبیین این جمله که فرمود: برای من عزّت ظاهری ایجاد مکن مگر این که به همان مقدار در نزد نفْسم ذلت باطنی ایجاد کنی، این سؤال را مطرح کردیم که فرق ذلت باطنی و احساس حقارت چیست که اولی ارزش و دومی ضد ارزش است.
گفتیم قبل از بیان فرق میان این دو خصلت، ارزش و ضد ارزش بودنشان را توضیح می‌دهیم. در جلسه قبل بیان شد که از نظر روایات و علم روانشناسی، احساس حقارت در واقع احساس بی‌شخصیتی و بی‌هویتی است که مبدأ بسیاری از شرور است. در این جلسه هم روایاتی را در این رابطه می‌خوانیم که احساس کرامت نفس و عزت نفس همان احساس شخصیت و هویت است که مبدأ بسیاری از ارزش‌های اخلاقی است.
امیر المؤمنین علیه السلام طبق نقل می‌فرمایند:
مَن‌ كَرُمَت‌ عَلَيهِ‌ نَفسُهُ‌ هانَت عَلَيهِ شَهوَتُهُ.[۲]
هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، شهوتش نزد او بى ارزش مى‌شود.
افرادی که از کرامت نفس برخوردارند، نه تنها شهوت جنسی نزد آنان بی‌ارزش است؛ بلکه انواع شهوات در نظرشان بی‌اهمیت می‌شود. بالاتر از آن، طبق روایتی که از امام سجّاد علیه السلام نقل شده اصلا دنیا و امور مادی برایشان بی‌ارزش می‌شود:
مَن كَرُمَت عَلَيه نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ الدُّنيا.[۳]
هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، دنيا نزد او خوار مى‌شود.
همچنین در روایت دیگری از امیر المؤمنین علیه السلام چنین نقل شده است که:
مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفسُهُ، لَم يُهِنها بِالمَعصِيَةِ.[۴]
هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، آن را با معصيت، بى‌ارزش نمى‌سازد.
بنا بر این، طبق این سه روایت که به ترتیب خواندیم، انسانی که باشخصیت است به هوس اهمیتی نمی‌دهد، لذا برای امور مادی که برخاسته از هوس‌هاست ارزشی قائل نیست و چون هوس‌رانی و دنیاطلبی زمینه معصیت و گناه است، گناه هم نمی‌کند.
در تأیید این مطلب به این روایت منقول از امیر المؤمنین علیه السلام اشاره می‌شود که فرمود:
لَو لَم يَنهَ اللّهُ سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوجَبَ أنْ يَجتَنِبَها العاقِلُ‌.[۵]
اگر خداى سبحان [هم‌] از نارواها نهى نمى‌كرد، بر خردمند لازم بود كه از آنها دورى كند.
پس انسان عاقل اگر خدا هم او را از تجاوز به حقوق مردم نهی نفرموده بود، باز حق کسی را ضایع نمی‌کرد.
همچنین در روایت دیگری چنین می‌فرماید:
الانقِباضُ‌ عَنِ‌ المَحارِمِ مِن شِيَمِ العُقَلاءِ وسَجِيَّةِ الأَكارِمِ.[۶]
خوددارى از گناهان، از خصوصیات انسان‌های عاقل و از ویژگی‌ها و اخلاق انسان‌های باکرامت است.
بر اساس این روایت، گناه در واقع دو منشأ دارد: یک منشأ آن بی‌شخصیتی است و یک منشأ آن هم مخالفت با خدا است.
این جمله معروف هم که از امام حسین علیه السلام در کربلا نقل شده است به همین نکته اشاره دارد، می‌فرماید:
ألا و إنَّ الدَّعِيَّ ابنَ الدَّعِيِ‌ قَد رَكَزَ بَينَ اثنَتَينِ: بَينَ‌ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، و هَيهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ، يَأبَى اللّهُ لَنا ذلِكَ و رَسولُهُ وَ المُؤمِنونَ، و حُجورٌ طابَت، و حُجورٌ طَهُرَت، و انوفٌ حَمِيَّةٌ، و نُفوسٌ أبِيَّةٌ، مِن أن تُؤثَرَ طاعَةُ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ.[۷]
«عبیدالله بن زیاد» مرا ميان دو چيز قرار داده است: شمشير و خوارى. خوارى از ما دور است و خداوند، آن را براى ما نمى‌پذيرد، و نيز پيامبرش و مؤمنان و دامن‌هايى پاك و پاكيزه و جان‌هايى غيرتمند و خوددار كه اطاعت از ليئمان را بر مرگى كريمانه، مقدّم نمى‌دارند.
با دقت در این فرمایش روشن می‌شود که حضرت برای عدم پذیرش ذلت، دو استدلال می‌کنند: یکی اینکه این کار خلاف امر خدا است، چنانچه پیغمبر و اهل ایمان اجازه نمی‌دهند که انسان مؤمن خودش را ذلیل کند، دوم اینکه شخصیت و جان‌های غیرتمند و خویشتندار این کار را نمی‌پسندند. پس گناهان و کارهای زشت هم خلاف کرامت نفس است هم خلاف فرمایش خدا و رسول.
در روان‌شناسی هم گفته می‌شود که انسان‌های با شخصیت مستقل عمل می‌کنند، مسؤولیت‌پذیر هستند، ناکامی‌ها را به خوبی تحمل می‌کنند و امثال اینها. پس شخصیت داشتن مبنایی است برای ارزش‌های اخلاقی.


[۱]. الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰.
[۲]. نهج البلاغه، حكمت ۴۴۹.
[۳]. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص ۲۷۸.
[۴]. غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح ۸۷۳۰.
[۵]. غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح ۷۵۹۵.
[۶]. غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح ۲۰۰۱.
[۷]. الملهوف، سید بن طاووس، ص ۱۵۶.

  • ارزش کرامت نفس (دانلود)