شأن نزول آيه ايثار

پرسش :

آیه ایثار، ایثار چه کسی را بیان می کند؟



پاسخ :

«وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الْاءِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لَا يَجِدُونَ فِى صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّآ أُوتُواْ وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ .[۱]

و [نيز] كسانى كه پيش از آنان (مهاجران) در سراى (مدينه) جاى گرفته و ايمان آورده اند ، هر كس را كه به سوى آنان مهاجرت كرده ، دوست دارند و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است ، در دل هايشان حسدى نمى يابند و [ديگران را] بر خويشتن مقدّم مى دارند ، هر چند خودشان نيازمند باشند ، و آنها كه از آزمندىِ نفس خويش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند»  .

در باره شأن نزول اين آيه ، پنج وجه به شرح ذيل ، روايت شده است:

يك . ايثار انصار

صدر آيه، به روشنى نشان مى دهد كه سخن، در باره ايثار انصار است؛زيرا مقصود از  «و كسانى كه پيش از آنان (مهاجران) در سراىْ (مدينه) جاى گرفته و ايمان آورده اند»  ـ كه عطف بر آيه قبلى:  «مهاجران فقير ... »  است ـ ، مسلمانان مدينه اند كه «انصار» ناميده مى شدند. آنان بودند كه در جريان تقسيم غنايمى كه از يهود بنى نضير به دست مسلمانان افتاده بود ـ به شرحى كه در آيات ۸۴ تا ۸۶ سوره حشر آمده است ـ ، مهاجران را بر خود ، مقدّم داشتند و آيه ياد شده ، در ستايش آنان نازل گرديد .

دو . ايثار امام على عليه السلام

چند روايت اند كه تصريح مى كنند آيه ياد شده:  «و [ديگران را] بر خويشتن مقدّم مى دارند ، هر چند خودشان نيازمند باشند»  در باره ايثار امام على عليه السلام است ، با اين تفاوت كه برخى از اين روايات ، مطلق اند و موضوع ايثار را بيان نمى كنند .[۲]برخى ، موضوع ايثار را پوشاندن برهنه مى دانند ،[۳]برخى موضوع ايثار را مقدّم داشتن مقداد در تأمين نيازهاى زندگى مطرح مى كنند[۴]و برخى ، شأن نزول آن را پذيرايى از ميهمانى كه پيامبر اسلام براى على عليه السلام فرستاده بود ، دانسته اند.[۵]

سه . ايثار مردى انصارى

در صحيح البخارى روايت شده كه اين آيه ، در باره مردى از انصار است كه پيامبر خدا ، ميهمانى را براى او فرستاد و او ، ميهمان خود را بر خود و همسر و فرزندانش مقدّم داشت .[۶]

در اين كه نام ميزبان چيست ، اختلاف است . برخى او را ابو طلحه انصارى[۷]دانسته اند و برخى ، ثابت بن قيس ؛[۸]امّا صاحب مجمع البيان ، معتقد است كه ميزبان ، امام على عليه السلام بوده و مى گويد كه روايت صحيح ، دالّ بر اين نكته دارد .[۹]

چهار . ايثار يكى از ياران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

حاكم در المستدرك از ابن عمر ، چنين روايت كرده است:

اُهدِىَ لِرَجُلٍ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَأسُ شاةٍ ، فَقالَ : إنَّ أخى فُلانا وَ عِيالَهُ أحوَجُ إلى هذا مِنّا . قالَ : فَبَعَثَ إلَيهِ، فَلَم يَزَل يَبعَثُ بِهِ واحِدا إلى آخَرَ حَتّى تَداوَلَها سَبعَةُ أبياتٍ حَتّى رَجَعَت إلَى الأَوَّلِ، فَنَزَلَت:  «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»  إلى آخِرِ الآيَةِ .[۱۰]به يكى از ياران پيامبر خدا ، سرِ گوسفندى هديه داده شد ؛ امّا او گفت : برادرم فلانى و خانواده او به اين از من نيازمندترند . پس ، آن را براى او فرستاد . همين طور آن سر گوسفند را يكى براى ديگرى مى فرستاد تا آن كه هفت خانه را گشت و به جاى اوّلش باز گشت . در اين هنگام ، اين آيه نازل شد :  « و [ديگران را ]بر خود ، مقدّم مى دارند ، هرچند خودشان نيازمند باشند ...»  .

پنج . ايثار جمعى از شهداى اُحد

نويسنده تفسير مجمع البيان ، در تبيين شأن نزول آيه ايثار مى نويسد:

قيل : نزلت فى سبعة عطشوا فى يوم اُحد فجئ بماء يكفى لأحدهم ، فقال واحد منهم : ناول فلانا حتّى طيف على سبعتهم ، و ماتوا و لم يشرب أحد منهم فأثنى اللّه سبحانه عليهم .[۱۱]گفته شده : اين آيه ، در باره هفت نفرى نازل شد كه در روز اُحد ، تشنه شدند و مقدارى آب به اندازه اى كه يك نفر را كفايت كند ، آوردند . يكى از آنها گفت : «آب را به فلانى بنوشان» ، تا آن كه بين هفت نفر گشت و همگى شهيد شدند و هيچ يك از آنها آب ننوشيد . پس خداوند سبحان ، ايشان را ستود .

بررسى وجوه ياد شده

حاصلِ بررسى وجوهى كه در باره اسباب نزول آيه ايثار ملاحظه شد ، از نظر انطباق با ظاهر قرآن و نيز اسناد رواياتى كه بر هر يك از اين وجوه دلالت مى نمايد ، اين است كه شأن نزول اصلى آيه ياد شده ، ايثار انصار در جريان تقسيم غنايمى است كه از يهود بنى نضير به دست مسلمانان افتاده بود و آنان ، مهاجران را در بهره بردارى از آن ، بر خود ، مقدّم داشتند. رواياتى كه بر اين وجه دلالت دارند ، با ظاهر آيه ايثار ، هماهنگ اند و از اين رو ، اكثر قريب به اتّفاق مفسّران ، آن را پذيرفته اند.

بنا بر اين ، بايد گفت : رواياتى كه بر ساير وجوه پيش گفته دلالت دارند ، در صورت صحّت سند ، ذيل آيه ايثار را از باب جَرْى ، بر موارد ياد شده ، تطبيق كرده اند و اگر بخواهيم جمله  «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ؛ و [ديگران را] بر خويشتن مقدّم مى دارند ، هر چند خودشان نيازمند باشند»  را بر فرد خاصّى تطبيق كنيم ، همان طور كه در برخى از روايات گذشته ملاحظه شد ، بى ترديد ، آن شخص ، امام على عليه السلام ، سيّد المُؤْثِرين (آقاى ايثارگران) ، است و مانعى ندارد كه بگوييم ذيل آيه ايثار ، توسّط جبرئيل عليه السلام بر همه موارد ايثار امام عليه السلام و ساير ايثارهاى بزرگ ، تطبيق شده است و مقصود از نزول آيه ياد شده در اين موارد ، جرى و تطبيق آن توسّط جبرئيل عليه السلام است.

البتّه بايد توجّه داشت كه اَسناد رواياتى كه بر اين وجوه دلالت دارند ، به استثناى برخى از روايات مربوط به ايثار امام على عليه السلام ، از قوّت و اعتبار لازم برخوردار نيستند ؛ امّا بديهى است كه ضعف سند ، به معناى مجعول و مردود بودن آنها نيست.

بررسى سند روايات

روايت دلالت كننده بر «ايثار امام على عليه السلام به مقداد» ، داراى سند معتبرى است ؛ زيرا رجال واقع در سند ، همگى ، بجز كليب بن معاويه اسدى ، موثّق اند و كليب نيز از كسانى است كه امام صادق عليه السلام ، براى او طلب رحمت كرده است.[۱۲]اين حديث ، در كتاب تأويل الآيات الظاهرة ، نوشته سيّد شرف الدين على حسينى استرآبادى ، از بزرگان شيعه در قرن دهم ، و نيز در تفسير البرهان ، نوشته سيّد هاشم حسينى بحرانى (م ۱۱۰۷ق) ، آمده است . منبع اين دو تفسير مشهور ، تفسير ابن حجّام است كه نجاشى ، او را از مفسّران بسيار موثّق قرن چهارم مى داند. اين روايت ، به وسيله روايت هاى رسيده در شأن نزول آيه:  «هر گاه زكريّا به عبادتگاه او وارد مى شد ...»[۱۳]نيز قابل تأييد است .

روايت ديگرِ دالّ بر «ايثار امام على عليه السلام به ميهمان غريب خود» نيز از مقبوليت نسبى برخوردار است ؛ زيرا ابو الفتوح رازى ، آن را در تفسير خود به شقيق بن سلمه ـ كه راوى عبد اللّه بن مسعود است ـ نسبت مى دهد و اين دو ثقه اند . نقل تأويل الآيات الظاهرة از تفسير ابن حجّام و اين كه طَبْرِسى ، صاحب تفسير مجمع البيان ، آن را صحيح خوانده نيز قرينه هايى ديگرند كه در كنار نقل هاى شيخ طوسى در الأمالى و ابو جعفر قمى در الغايات و زيد زرّاد در «اصلِ» به جاى مانده از او و ابن شهرآشوب در المناقب ، مى توانند ضعف طريق حديث را جبران كنند .

گفتنى است كه روايات اهل سنّت ، يكى از موارد تطبيق اين آيه را فردى از انصار مى خوانند ؛ امّا اين نقل ها ، جز روايتى واحد نيستند ؛ زيرا بجز روايت سيوطى كه مُرسَل است ، همگى به فضيل بن غزوان مى رسند ، گرچه او مورد توثيق كتاب هاى رجالى اهل سنّت است .

روايات ديگرِ ناظر به شأن نزول آيه كه در شأن نزول چهارم و پنجم گذشت نيز هيچ يك اعتبار سندى ندارند.


[۱]حشر : آيه ۹ .

[۲]ر . ك : ص ۱۷۱ ح ۷۳ .

[۳]ر . ك : ص ۱۷۱ ح ۷۴ .

[۴]ر . ك : ص ۱۷۳ ح ۷۶ .

[۵]ر . ك : ص ۱۷۷ و ص ۱۷۹ ح ۷۸ ـ ۸۰ .

[۶]ر . ك : ص ۱۸۹ ح ۸۸ .

[۷]تفسير القرطبى : ج ۱۸ ص ۲۵ .

[۸]الدرّ المنثور : ج ۸ ص ۱۰۲ .

[۹]امّا آنچه ما با سند صحيح از ابو هريره روايت كرده ايم ، اين است كه كسى كه آن مرد را ميهمانى داد و كودك را خوابانْد و چراغ را خاموش كرد ، على و فاطمه عليهماالسلام بودند (مجمع البيان : ج ۹ ص ۳۹۱) .

[۱۰]المستدرك على الصحيحين : ج ۲ ص ۵۲۶ ح ۳۷۹۹ ، تفسير الآلوسى : ج ۲۸ ص ۵۳ ، تفسير القرطبى : ج ۱۸ ص ۲۵ ، الدرّ المنثور : ج ۸ ص ۱۰۷ ؛ مشكاة الأنوار : ص ۳۳۰ ح ۱۰۵۰ ، تنبيه الخواطر : ج ۱ ص ۱۷۳ .

[۱۱]مجمع البيان : ج ۹ ص ۳۹۱ .

[۱۲]رجال الكشّى : ج ۲ ص ۶۳۱ ح ۶۲۷ .

[۱۳]آل عمران : آيه ۳۷ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت