مدّت حكومت امام مهدى عليه السلام

مدّت حكومت امام مهدى عليه السلام

در اين نوشتار، ابتدا زمان‏‌هاى ذكر شده با اشاره به حديثى كه آن زمان را بيان كرده، مى‌‏آوريم، سپس به بيان ديدگاه‌‏هاى ارائه شده و ارزيابى آنها مى‏پردازيم.

در اخبار[۱]و احاديث اسلامى ، زمان هاى متفاوتى در مورد مدّت حكومت مهدوى ، بيان شده است. دانشمندان مسلمان به گونه هاى مختلف با اين موضوع ، رو به رو شده اند. برخى به يكى از زمان هاى ذكر شده گرايش پيدا كرده اند و برخى ديگر تلاش كرده اند كه وجهى براى جمع ميان احاديث پيدا كنند. در اين نوشتار ، ابتدا زمان هاى ذكر شده با اشاره به حديثى كه آن زمان را بيان كرده، مى آوريم، سپس به بيان ديدگاه هاى ارائه شده و ارزيابى آنها مى پردازيم.

زمان هاى ذكر شده

پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، چهارده، نوزده، نوزده و اندى، بيست، سى، چهل، هفتاد، يك صد و چهل و نهايتاً سيصد و نه سال ، زمان هايى هستند كه در احاديث ، از آنها به عنوان مدّت حكومت يا زندگى امام زمان عليه السلام پس از ظهور ياد شده است. برخى احاديث نيز از هفت سال و دو ماه و چند روز سخن گفته اند.[۲]در برخى احاديث نيز مدّتى ذكر نشده و گفته شده كه مهدى عليه السلام هر اندازه كه خدا بخواهد ، باقى خواهد ماند. مستند زمان هاى ياد شده، هر چند از نظر تعداد و اعتبار يكسان نيستند، ولى براى هر يك از آنها مى توان حديث يا احاديثى را نقل كرد.

احاديثى از شيعه و اهل سنّت ، مدت حكومت مهدى عليه السلام را هفت سال ذكر كرده اند. نمونه اش از طبرى است كه از ابو سعيد خدرى نقل مى كند كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود :«قيامت به پا نمى شود، مگر اين كه مردى از اهل بيت من حكومت مى كند و زمين را پر از عدل مى كند ، چنان كه پر از ظلم شده است. و اين ، هفت سال طول مى كشد».[۳]

ابن ماجه از ابو سعيد خُدرى نقل مى كند كه از پيامبر صلى اللّه عليه و آله شنيده است كه :«مهدى در امّتم خواهد بود، اگر كم باشد هفت سال و اگر زياد بماند ، نُه سال».[۴]احمد بن حنبل، ابن ابى شيبه، طبرانى و ديگران ، احاديثى را مى آورند كه افزون بر آن، هشت سال را نيز ذكر مى كند.[۵]

علّامه سيّد محسن امين با سندش از ابو سعيد خُدرى به نقل از پيامبر صلى اللّه عليه و آله چنين مى آورد:«مهدى ، هفت يا ده سال حاكم بر امور مردم مى شود ...».[۶]سليمان بن عيسى - كه به گفته ابن طاووس در باب فتن ، علّامه است - مى گويد : روايت شده كه مهدى عليه السلام چهارده سال حكومت مى كند؛[۷]امّا معلوم نمى كند كه حديث از كيست و از چه طريقى به او رسيده است.

برخى محدّثان ، از نوزده سال ، نقل روايت كرده اند.[۸]نعمانى در آخرين باب كتاب الغيبة ، رواياتى در زمينه مدت زمان حكومت امام مهدى عليه السلام نقل كرده كه در همه آنها از نوزده سال يا نوزده سال و چند ماه سخن به بيان آمده است.[۹]

از پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله نقل شده است كه : «مهدى ، فرزند من است ... بيست سال حكومت مى كند» .[۱۰]حديثى از امام على عليه السلام نقل شده كه مدّت حكومت امام مهدى عليه السلام را سى يا چهل سال بيان كرده است .[۱۱]

برخى احاديث نيز مدّت حكومت امام مهدى عليه السلام را چهل سال ذكر كرده اند. از جمله در حديثى كه از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله نقل شده، آمده است:«او چهل سال در روى زمين فرمان روايى مى كند».[۱۲]

امام حسن مجتبى عليه السلام نيز از پدر بزرگوارش نقل مى كند كه فرمود:«خداوند درآخرْ زمان ، مردى را بر مى انگيزد... او زمين را از عدل، داد، برابرى، نور و برهان پر مى كند... او چهل سال بر شرق و غرب عالم فرمان روايى مى كند. پس خوشا به حال كسى كه زمان او را درك كند و سخن او را بشنود».[۱۳]

احاديث با مضامين ديگرى نيز هستند كه بر چهل سال حكومت امام عليه السلام تأكيد دارند.[۱۴]

عبد الكريم خثعمى مى گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم :«قائم عليه السلام چند سال حكومت مى كند؟» . امام عليه السلام فرمود: «هفت سال، روزها و شب ها طولانى مى شوند تا آن جا كه هر سال از سال هاى او با ده سال از سال هاى شما برابرى مى كند و بدين گونه ، مدّت حكومت او با هفتاد سال از سال هاى شما برابر مى شود».[۱۵]

بزرگ ترين عددى كه در باره مدّت حكومت مهدى عليه السلام ذكر شده است، سيصد و نه سال است. طبرى از امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه فرمود :«قائم عليه السلام سيصد و نُه سال، به اندازه توقّف اصحاب كهف در غارشان، حكومت خواهد كرد».[۱۶]

نعمانى ، از جابر جُعفى ، از امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه فرمود :«مردى از ما اهل بيت ، سيصد و سيزده سال حكومت مى كند، افزون بر نه سال». جابر مى پرسد : چه زمانى اين امر واقع مى گردد؟ امام عليه السلام مى فرمايد : «بعد از مرگ قائم عليه السلام » . مى گويد : از امام پرسيدم : قائم عليه السلام چه قدر توقّف دارد. امام عليه السلام مى فرمايد : «از روز قيامش تا مرگش نوزده سال».[۱۷]بر اساس اين حديث ، دوران حكومت و حضور امام مهدى عليه السلام پس از قيام ، كوتاه (۱۹ سال) است؛ امّا دوران بقاى نظامى كه مهدى عليه السلام بر پايه عدل بنا نهادند، بلند (۳۲۲ سال)[۱۸]است.

البته برخى احاديث نيز از احتمال يك روز بلند نيز سخن گفته اند؛ امّا اين بدان معنا نيست كه خواسته باشند مقدار حكومت امام عليه السلام را تعيين كنند؛ بلكه مى خواهند حتمى بودن آن حكومت و رسيدن امام عليه السلام به اهدافش را در زمان بسيار كوتاه ، بيان كنند. مثلاً در برخى از آنها مى خوانيم كه حتى اگر يك روز از دنيا باقى مانده باشد، خداوند ، كسى از اهل بيت را برمى انگيزاند تا زمين را پر از عدل كند.[۱۹]در پاره اى احاديث از طولانى بودن آن روز ، سخن به ميان آمده است.[۲۰]

حديث ديگرى وجود دارد كه كمتر در باره آن بحث شده است؛ امّا وجهى ديگر از موضوع را پيشاروى ما مى گشايد. در اين حديث ، مدّت خاصى براى حكومت امام زمان عليه السلام ذكر نشده و تلاشى عامدانه و آشكار بر مخفى ماندن آن ، صورت گرفته است. حديث چنين است: ابن عبّاس از پدرش نقل مى كند كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اى عمو ! دوازده جانشين از فرزندان من ولايت پيدا مى كنند. سپس امور زشت و شديد و بزرگى واقع مى گردد. سپس مهدى عليه السلام از فرزندانم خارج مى شود. خداوند ، كارش را در يك شب درست مى كند. پس از آن ، زمين را پر از عدل مى كند چنان كه پر از ظلم شده است و باقى مى ماند در زمين ، هر چه خدا بخواهد. سپس دجّال ، خارج مى شود».[۲۱]

اين حديث را ابتدا اهل سنّت نقل كرده اند. سپس علماى شيعه نيز در مقام احتجاج براى اثبات تعداد امامان جانشين پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آن استناد كرده اند. در هر حال، آنچه به بحث جارى مربوط مى شود، زمان حكومت امام زمان عليه السلام است كه در اين جا به گونه اى مخفى مانده و به خواست خداوند ، واگذار شده است.

تعابير به كار رفته

مفاهيمى كه در احاديث اسلامى براى بيان زمان حكومت مهدوى يا اقامت مهدى عليه السلام در اين جهان مورد استفاده قرار گرفته، متفاوت است و توجّه به آنها مى تواند تا حدّى ما را در جمع بندى موضوع ، يارى دهد. برخى احاديث از تعبير «يكون»[۲۲]به معناى بودن و شايد در اين جا به معناى زيستن ، استفاده كرده اند . دو تعبير ديگر نيز در احاديث وجود دارد كه به همين معنا،يعنى زيستن است: «عاشَ»[۲۳]و «يَعيشُ».[۲۴]ظاهر اين تعابير ، از مقدار زمان زندگى ايشان پس از ظهور حكايت دارد . احاديثى كه واجد اين تعابير هستند ، مقدار زمان زيستن ايشان را هفت ، هشت يا نه سال بيان كرده اند . در مجموعه احاديث اين باب ، تنها يك مورد است كه زندگى مهدى عليه السلام را پس از ظهور ، بيش از نه سال بيان كرده ، و آن ، حديث امام باقر عليه السلام است كه زندگى امام پس از ظهور را از روز قيامش تا روز مرگش نوزده سال ،[۲۵]بيان كرد. در اين حديث ، از تعبير «يقوم»[۲۶]استفاده شده و تصريح دارد به اين كه مورد سؤال ، از روز قيام تا روز مرگ است و دال بر مقدار زندگى ايشان پس از ظهور است.

تعبير ديگرى در حديث پيش گفته ابن عباس به نقل از پدرش از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله وجود دارد كه ظاهرش از مقدار زندگى ايشان حكايت دارد: «وَ يَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ مَا شَاءَ اللَّهُ ؛ و باقى مى ماند در زمين هر چه خدا بخواهد». امّا اولاً، اين حديث ، زمان خاصى را تعيين نمى كند و ثانياً، برخى قرائن ديگر حاكى از اين است كه مراد از توقّف ايشان بر روى زمين ، اصل زندگى ايشان نيست؛ بلكه سلطه ايشان بر زمين است؛ زيرا تعبير «يمكث فى الأرض» پس از آن آمده است كه فرمود: «خداوند ، كارش را در يك شب درست مى كند. پس از آن زمين را پر از عدل مى كند چنان كه پر از ظلم شده است و باقى مى ماند در زمين هر چه خدا بخواهد». يعنى پس از آن كه خداوند ، كارش را درست كرد و او زمين را پر از عدل و داد كرد، آن گاه هر قدرخدا بخواهد ، بر زمين توقّف خواهد داشت.

دو تعبير ديگر، يعنى «ملك»[۲۷]و «يملك» ،[۲۸]ناظر به مقدار حكومت و سلطه ايشان است. اين دو مفهوم ، بيشترين كاربرد را در احاديث اين باب دارند و اغلب زمان هاى ذكر شده با يكى از اين دو تعبير آمده اند. برخى احاديث ، هفت سال، هشت سال و نه سال - كه با مفهوم «يعيش» آمده بودند - ، با همان مضمون با تعبير «يملك»[۲۹]نيز آمده است. شايد بتوان اين را قرينه اى گرفت كه احتمال كاربرد «عاش» و «يعيش» را به معناى حكومت تا حدّى تقويت كند؛ گو اين كه چنين قرينه اى نمى تواند ظهور اين تعابير را در زيستن از ميان ببرد و آن را به معناى حكومت بگيرد.

سيّد ابن طاووس ، حديثى را از ابو سعيد خُدرى از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نقل مى كند كه در آن ، گفته شده مهدى عليه السلام در آن وضع، يعنى پس از آن كه حاكم شد، هفت، هشت يا نه سال زندگى مى كند .[۳۰]در اين عبارت ، ميان حكومت و زندگى ، جمع شده است و هر دو تعبير "يعيش" و "يملك" را دارد. بر اين اساس، مى توان گفت كه احاديث داراى تعابير عاش و يعيش ، احتمالاً ناظر به زندگى امام پس از حاكم شدنش است.

طبعاً مقدار حكومت ايشان از مقدار زمان زندگى ايشان كمتر است؛ زيرا پس از ظهور ، مدّتى طول مى كشد تا حكومت ايشان مستقر شود. مبارزات ايشان براى برپايىِ حكومت و استقرار در منطقه اى از زمين، هر چند كوتاه باشد، زمانى را به خود اختصاص مى دهد كه خارج از زمان حكومت ايشان است. در نتيجه، هر اندازه مقدار حكومت ايشان در نظر گرفته شود، بايد زندگى ايشان طولانى تر باشد.

نظريه ها

وجوه مختلفى براى جمع ميان احاديث ذكر شده بيان شده است. علّامه مجلسى براى جمع احاديث چنين مى گويد:

اخبار متفاوت وارد شده در زمينه مدّت حكومت امام مهدى عليه السلام ، برخى بر همه مدّت فرمان روايى ايشان ، برخى بر زمانِ استقرار دولت او، برخى بر سال ها و ماه ها به حساب ما و برخى هم بر سال ها و ماه هاى طولانى زمان ايشان حمل مى شود.[۳۱]

ايشان در انتها از عبارت «واللَّه اعلم» استفاده مى كند كه گوياى ترديد خود وى در اين جمع بندى است.

ابن حجر عسقلانى معتقد است كه آنچه احاديث بر آن اتفاق دارند ، اين است كه او بى ترديد هفت سال حكومت مى كند. از ابن الحسين ابرى هم نقل شده است كه اخبار مستفيض و متواتر ، دلالت دارند كه او هفت سال حكومت مى كند.[۳۲]

آية اللَّه سيّد صدر الدين صدر مى گويد كه بيشتر احاديث اين باب بر اين موضوع اتفاق دارند كه مدّت حكومت او هفت سال است و ترديد در زيادتر از اين مقدار تا تمام شدن ، نه سال است. به گفته ايشان اين قول ، ظاهرتر و مشهورتر است و اين ، خود فضيلتى بزرگ براى مهدى عليه السلام است كه قيام او براى اصلاح دين و دنيايى وعده داده شده كه در اين مدّت كوتاه رخ مى دهد. چنان كه قيام جدّ بزرگوار او نيز در مدّت هشت سال، يعنى از سال دوم هجرى به بعد، به ثمر نشست.

وى سرانجام اين احتمال را مطرح مى كند كه ممكن است دليل اختلاف احاديث اين باشد كه اساساً نمى خواسته اند حقيقت را در مورد مدّت زمان زندگى مهدى عليه السلام بيان كنند تا شنونده ، خود هر يك از اقوال را كه مايل بود برگزيند و طولانى ترين زمان را براى بقاى مهدى آرزو كند. اگر چه ترجيح با قول هفت سال است و همين هم اقواست.[۳۳]

به نظر آية اللَّه مكارم شيرازى ، اختلافات موجود در احاديث مربوط به مقدار زمان حكومت امام زمان عليه السلام ، در واقع ، ممكن است به مراحل و دوران هاى آن حكومت اشاره داشته باشد؛ يعنى آغاز شكل گرفتن و پياده شدنش پنج يا هفت سال ، دوران تكاملش چهل سال و دوران نهايى اش بيش از سيصد سال.

ولى قطع نظر از احاديث اسلامى، مسلّم است كه اين آوازه ها و مقدّمات براى يك دوران كوتاه مدّت نيست؛ بلكه قطعاً براى مدّتى طولانى است كه ارزش اين همه تحمّل زحمت و تلاش و كوشش را داشته باشد .[۳۴]

بررسى

احاديث اين باب ، بسيار متنوّع و بعضاً متعارض است. همه احاديث ناظر به زمان حكومت امام مهدى عليه السلام يا مقدار بقاى ايشان بر روى زمين پس از قيام ، به لحاظ سندى ، ضعيف اند. تنها برخى موارد كه از هفت سال و نه سال سخن گفته اند ، نزد برخى از اهل سنّت ، صحيح به حساب مى آيند؛ امّا ديگران ، آنها را ضعيف مى دانند. افزون بر اين، در مسائل تاريخى و اعتقادى نمى توان به استناد يك حديث ، هرچند از نظر سند معتبر باشد، چيزى را اثبات كرد. در اين موضوعات بايد قرائن ديگرى نيز در كار باشد تا بتوان به درستى مضمون نقل شده ، اعتماد كرد.[۳۵]

اينك با صرف نظر از موضوع ياد شده و با فرض صحّت احاديث، به جمع بندى مى پردازيم و تلاش مى كنيم كه معقول ترين وجه ممكن در فهم اين دسته از احاديث ارائه شود. بديهى است كه هر گونه اظهار نظر در اين باره نمى تواند از حدّ فرضيه هاى محتمل ، بالاتر رود.

مأموريت و رسالت مهدى عليه السلام تحقّق ارزش هاى الهى و قرآنى و تأسيس جامعه توحيدى به معناى كامل آن است به گونهٍ اى كه هيچ گونه اثرى از شرك در آن دوره مشاهده نشود :«يَعْبُدُونَنِى لا يُشْرِكُونَ بِى شَيْئاً؛ تنها مرا بپرستند و چيزى را شريك من قرار ندهند» .[۳۶]مسلّم است كه تأسيس چنين بناى عظيم، آن هم با آن عمق و گستردگى غير قابل توصيف ، كارى است كه با توجّه به روند طبيعى امور و عدم استفاده از قدرت اعجاز (مگر در موارد ضرورت) ، نياز به گذشت زمان دارد.

اختلاف زمان به دليل تنوّع موضوعات

مى توان برخى اختلاف تعابير احاديث را مربوط به اين دانست كه موضوع ، متفاوت است؛ زيرا پس از ظهور امام زمان عليه السلام بلافاصله حكومت ايشان برپا نمى شود و مدّتى مشغول مبارزه با ظالمان خواهند بود. در طول دوران ظهور ايشان مراحل متفاوتى طى خواهد شد و فراز و نشيب هايى در برپايىِ حكومت مهدوى وجود خواهد داشت. همچنين پس از وفات يا شهادت ايشان نيز آن حكومت از ميان نمى رود و به واسطه رجعت پيامبر صلى اللّه عليه و آله و امامان ديگر عليه السلام استمرار مى يابد.

يك احتمال اين است كه حكومت خود مهدى عليه السلام كوتاه تر باشد و حكومت سايراهل بيت عليه السلام پس از رجعت آنان استمرار يابد و تحقّق اهداف اين حكومت در درازمدت و به دست ديگر امامان عليه السلام باشد. بر اين اساس، زمان هاى طولانى تر را بايد ناظر به نظام حكومت مهدوى دانست، نه حكومت شخص امام مهدى عليه السلام . در حديث پيش گفته امام باقر عليه السلام : زندگى امام مهدى عليه السلام از روز قيام تا روز مرگ ، نوزده سال و حكومت ديگر اهل بيت عليهم السلام ، سيصد و بيست و دو سال بيان گرديد.[۳۷]

احتمال ديگر اين است كه برخى از توفيقات اين حكومت در دوره رجعت امام زمان عليه السلام اتفاق بيفتد.[۳۸]بخشى از موفّقيت ها در دوره اول - كه مى تواند كوتاه باشد - ، واقع مى گردد و بخشى ديگر در دوره رجعت.

در اين صورت، احاديثى كه از عبارت «يعيش» و «عاش» و «يكون» استفاده كرده اند، بايد مدّت زمان طولانى ترى را گفته باشند و روايت هايى كه ناظر به زمان حكومت امام عليه السلام هستند، زمان كوتاه ترى را ذكر كرده باشند؛ امّا چنين نيست. همان طور كه گذشت، احاديثى از زندگى هفت، هشت يا نه ساله امام زمان عليه السلام پس از ظهور سخن گفته اند و از تعبير «يكون»، «عاش» يا «يعيش» استفاده كرده اند. در عين حال، برخى نيز از حكومت هفت ساله گفتگو كرده اند. تعدادى نيز زمان حكومت ايشان را بيشتر، يعنى چهارده، نوزده، بيست، چهل و بيشتر از آن گفته اند.

بنا بر اين، نمى توان بر اساس معيارى معيّن و واحد در اين زمينه حكم كرد و قاطعانه ، اين زمان هاى مختلف را به صورت ياد شده ، تطبيق كرد.

گسترش ظرف زمان (هر سال ، معادل ۱۰ يا ۲۰ سال)

احاديثى كه ناظر به گسترش زمانى اند و مى گويند هر سال آن حكومت ، معادل ده سال و برخى آن را معادل بيست سال عادى به حساب مى آورند، ممكن است بيانگرسرعت تحوّلات بر اثر رشد علم و فناورى باشند. با اين حال نمى توان مقدار كم ذكر شده در برخى احاديث را با اين توجيه ، به طور عادى فهم كرد. اگر امرى معجزه آسا رخ دهد و هفت سال حكومت ايشان در واقع مطابق هفتاد يا يك صد و چهل سال شود،[۳۹]مى توان درك كرد كه در چنين زمانى ، آن تحوّلات عظيم در كل جهان رخ دهد. امّا اگر انتظار باشد كه صرفاً در همان هفت سال همه اين تحوّلات واقع گردد، به طور عادى ، قابل فهم نيست. افزون بر اين كه در اين احاديث ، راويان ضعيفى[۴۰]وجود دارند كه اعتماد به صحّت حديث را بسيار كم مى كنند.

مخفى نگاه داشتن

روايت ابن عباس از پدرش از پيامبر صلى اللّه عليه و آله كه مى گفت پس از برپايى حكومت عدل مهدوى، هر قدر خدا بخواهد در زمين باقى مى ماند ، گوياى تعمّدى بر مخفى ماندن مقدار حكومت امام زمان عليه السلام است. اين حديث ، نظر آية اللَّه صدر را در مورد تعمّد در مخفى نگاه داشتن مقدار زمان حكومت مهدى عليه السلام تقويت مى كند؛ امّا نمى توان اين نظر را پذيرفته شده تلقى نمود؛ زيرا اگر چنين بود، جا داشت كه همه احاديث، اين گونه عمل كنند، نه اين كه در برخى ساليانى را مشخص كنند و در برخى ديگر ، ساليانى ديگر. اگر پيامبر صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليه السلام مى خواستند چيزى را مخفى نگاه دارند، على القاعده ، آن را با كلمات مبهم بيان مى كردند و ساليان مشخّصى را ذكر نمى كردند. همچنين اجبارى در ذكر اين ساليان مشخّص در كار نبوده كه بخواهيم آنها را بر تقيّه حمل كنيم. شايد به همين دليل است كه مرحوم صدر اين قول را قوى نمى داند و آن را فقط در حدّ يك احتمال ، مطرح مى كند.[۴۱]

مقدار حكومت : كوتاه يا بلند

با توجّه به ضعف بيشتر احاديث اين باب و ضرورت وجود ادلّه اطمينان آور در مسائل اعتقادى و تاريخى، نمى توان در باره مقدار حكومت مهدى عليه السلام نظرى قاطع داد. كسانى كه از طريق مقايسه با حكومت پيامبر صلى اللّه عليه و آله در مدينه (هشت تا ده سال)، مقدار حكومت امام مهدى عليه السلام را كوتاه (هفت سال) مى دانند، به تفاوت هاى اين دو حكومت توجّه نكرده اند؛ زيرا جامعه اسلامى صدر اسلام ، بسيار محدود بود و در گستره شبه جزيره عربستان واقع شد، نه در سراسر زمين. حكومت جهانى مهدى عليه السلام قرار است كه كلّ جهان را زير پوشش خود قرار دهد و همه مردم عالم را به راه راست هدايت كند و به سوى اسلام بكشاند و چنين كارى با هر سرعتى هم كه فرض شود ، نمى تواند به طور عادى در هفت، هشت يا نه سال اتفاق بيفتد. بنا بر اين، نمى توان نظر ايشان را در اين زمينه پذيرفت.

ديدگاه هاى ديگر نيز استدلال قوى و قابل اعتمادى ندارند. علبى الخصوص اگر به تعارض احاديث اين باب توجّه كنيم، از دادن حكمى قاطع ، پرهيز خواهيم كرد.

در عين حال بايد توجّه داشت كه استقرار حكومت عادلانه در سراسر زمين پس از قرن ها حاكميت كفر و ظلم ، به مجاهدتى طولانى و گسترده نيازمند است و قطعاً مهدى عليه السلام يا جانشينان ايشان، بايد سال ها در جهان حضور داشته باشند تا بتوانند به همه اهداف خود جامه عمل بپوشانند. پذيرش اين مطلب كه مردم ، قرن ها براى تحقّق عدل مهدوى در انتظار باشند و سختى ها و مشكلات بسيارى را در اين راه تحمّل كنند، ولى اين حكومت ، چند سالى بيشتر به طول نينجامد و بساط جهان در هم پيچيده شود، بسيار دور از ذهن است و بايد دست كم نظام حكومت مهدوى ، زمان درازى پابرجا بماند.

البته تصوّر اين كه در آن نظام مهدوى - كه پس از قرن ها انتظار تشكيل شده است - ، خود امام مهدى عليه السلام حضور نداشته باشند و تنها پس از هفت سال از دنيا بروند نيز دشوار است. قرن ها بشر در انتظار اوست و برايش دعا مى كند. دستور اهل بيت عليهم السلام اين است كه براى بقاى او بر روى زمين و تمتع طولانى او دعا كنيم: «اللّهم كن لوليك الحجّة بن الحسن ...». تمتّع طولانى ايشان پس از استقرار حكومتشان خواسته مى شود:«حتّى تُسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلاً».[۴۲]اگر مقرّر باشد كه دوران زندگى ايشان پس از استقرار حكومتشان كوتاه باشد، وجهى براى آموزش اين دعا و خواندن آن وجود ندارد.


[۱]. به قلم پژوهشگر ارجمند ، حجّة الاسلام و المسلمين دكترهادى صادقى.

[۲]. الفتن : ج ۱ ص ۳۷۸ ح ۱۱۳۰ ؛ الملاحم و الفتن : ص ۱۶۷ .

[۳]عَن أبى سَعيدٍ ، أنَّ النَّبِيَّ صلى اللّه عليه و آله قالَ :لا تَقومُ السّاعَةُ حَتّى يَملِكَ رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتي ، أجلى ، أقنى ، يَملَأُ الأَرضُ عَدلاً كَما مُلِئَت قَبلَهُ ظُلما، يَكونُ سَبعَ سِنينَر . ك : ص ۱۸۴ ح ۱۷۳۹ . منابع اهل سنّت نيز بيشترين نقل را در باره مدّت حكومت امام عليه السلام بر اساس هفت سال دارند ، از جمله: ر . ك : ج ۲ ص ۱۲۶ ح ۲۶۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۳۶ ح ۱۱۱۳۰ ، ذكر أخبار اصبهان : ج ۱ ص ۸۴ و نيز ، پانوشت ۲ و ۳ همين صفحه .

در يافتن اين موارد از كتاب إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ، شيخ حر آملى استفاده شده است.

[۴]. أنَّ النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله قالَ :يَكونُ في اُمَّتِي المَهدِيُّ ، إن قَصُرَ فَسَبعٌ وإلّا فَتَسِعٌ(ر . ك : ص ۳۶۸ ح ۱۸۹۴ ، و ص ۱۷۲ ح ۱۷۲۴) .

[۵]. عن أبى هريرة ان رسول اللَّه صلى اللّه عليه و آله قال :يَكون فى اُمَّتِى المَهدِىُّ إن قَصُرَ فَسَبعٌ وإلّا فثَمانٌ وإلّا فَتَسِعٌ... (ر . ك : ص ۳۸۳ ح ۱۹۱۲ و ص ۳۷۲ ح ۱۸۹۹ و ص ۳۳۲ ح ۱۸۴۹ و ص ۳۳۴ ح ۱۸۵۰ و ص ۳۷۲ ح ۱۹۰۰ و ص ۳۷۰ ح ۱۸۹۸ و ص ۳۷۶ ح ۱۹۰۵) .

[۶]. أعيان الشيعة : ج ۲ ص ۶۹۸ . نيز ، ر . ك : ينابيع المودّة : ص ۴۹۲ ، غاية المرام : ص ۷۰۴ .

[۷]. عبارت سيّد ابن طاووس اين است : و فى رواية عن سليمان بن عيسى - و كان علّامة فى الفتن - قال : بلغنى أنّ المهدى يملك أربع عشرة سنة (الملاحم و الفتن : ص ۱۶۷ ؛ الفتن : ج ۱ ص ۳۹۲ - ۳۹۳ ح ۱۱۸۱) .

[۸]. مانند اين حديث : ابن ابى يعفور از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود :«قائم ، نوزده سال حكومت مى كند»(إثبات الهداة : ج ۳ ص ۵۴۷ ح ۵۴۲» .

[۹]. الغيبة : ص ۳۳۱ - ۳۳۲ . براى نمونه در حديثى از امام صادق عليه السلام چنين نقل كرده است :«همانا قائم عليه السلام نوزده سال و چند ماه حكومت خواهد كرد».

[۱۰]قال رسول اللَّه صلى اللّه عليه و آله :المهدى من ولدى ... يملك عشرين سنة(ر . ك : ص ۱۸۷ ح ۱۷۴۲ ، الصواعق المحرقة : ص ۹۸) . اين حديث در ديگر كتاب هاى اهل سنّت نيز روايت شده است (ر . ك : الأربعين حديثاً فى ذكر المهدى : حديث نهم ، الفصول المهمة : ص ۲۷۵ ، الحاوى للفتاوى : ص ۶۶ ، ذخائر العقبى : ص ۱۳۶ ، الأربعين : ص ۳۰۰ ، البيان فى أخبار صاحب الزمان : ص ۸۰ ، جواهر العقدين : ص ۴۳۳ ، مشارق الأنوار : ص ۱۵۲ ، نور الأبصار : ص ۲۲۹) .

[۱۱]. يلى المهدى أمر الناس ثلاثين أو اربعين سنة (الفتن : ص ۲۰۱) .

[۱۲]. الزام الناصب : ص ۳۰۴ .

[۱۳]. ر . ك : ص ۱۹۶ ح ۱۷۵۵ ، إثبات الهداة : ج ۷ ص ۴۹ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۸۰ .

[۱۴]. ر . ك : عقد الدرر : ص ۲۴۰ .

[۱۵]. ر . ك : ج ۸ ص ۲۴ ح ۱۴۳۲ .

[۱۶].إِنَّ الْقَائِمَ عليه السلام لَيَمْلِكُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ تِسْعَ سِنِينَ، كَمَا لَبِثَ أَصْحَابُ الْكَهْفِ فِى كَهْفِهِمر . ك : ص ۲۵۸ ح ۱۸۲۳ . ديگران نيز اين حديث يا مشابه آن را آورده اند . براى نمونه ، ر . ك : ص ۲۰۰ ح ۱۷۶۰ ، تاج المواليد : ص ۱۱۶ ، إعلام الورى : ج ۲ ص ۲۹۳ .

[۱۷] جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عليه السلام يَقُولُ وَ اللَّهِ لَيَمْلِكَنَّ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ وَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ يَزْدَادُ تِسْعاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ ع قُلْتُ لَهُ وَ كَمْ يَقُومُ الْقَائِمُ عليه السلام فِى عَالَمِهِ حَتَّى يَمُوتَ فَقَالَ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً مِنْ يَوْمِ قِيَامِهِ إِلَى يَوْمِ مَوْتِهِ(ر . ك : الغيبة ، نعمانى : ص ۳۳۱ ح ۳) .

[۱۸]. احتمالاً مقصود ۳۱۳ سال شمسى ، معادل ۳۲۲ سال قمرى است .

[۱۹] قال رسول اللَّه صلى اللّه عليه و آله : يخرج فى آخر الزمان رجل من ولدى اسمه كاسمى و كنيته ككنيتى يملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا فذلك هو المهدى عليه السلام، (ر . ك : تذكرة الخواص : ص ۲۰۴ . و نيز ، همين دانش نامه : ص ۱۷۶ ح ۱۷۳۰) ، اين حديث ، مشهور است و ابو داوود و زُهرى همين معنا را آورده اند و اضافه اى دارد كه فرموده : لو لم يبق من الدهر إلاّ يوم واحد لبعث اللَّه من أهل بيتى من يملأ الأرض عدلاً (ر . ك : ص ۱۷۰ ح ۱۷۱۹ و ۱۷۲۰ ، ديگر كتاب هاى اهل سنّت نيز اين حديث را آورده اند (ر . ك : الأربعين حديثاً فى ذكرالمهدى : حديث نوزدهم ، عقد الدرر : ص ۲۷۴ ، الفصول المهمّة : ص ۲۷۴) .

[۲۰] وَ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِكَ حَتَّى يَخْرُجَ قَائِمُنَا فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً(كفاية الأثر : ص ۱۶۵) . به گفته محدّثان ، اين حديث ، مشهور و متواتر است . شبيه اين احاديث از بعضى امامان معصوم عليهم السلام همچون امام صادق عليه السلام ، امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام نقل شده است (ر . ك : ص ۱۸۰ ح ۱۷۳۴ و ۱۷۳۵ و ص ۲۰۰ ح ۱۷۵۹ و ص ۲۵۴ ح ۱۸۱۹ و كفاية الأثر : ص ۲۶۶ و ۲۷۷ و ۲۸۱) .

[۲۱].يَمْلِكُ مِنْ وُلْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً ثُمَّ تَكُونُ أُمُورٌ كَرِيهَةٌ شَدِيدَةٌ عَظِيمَةٌ ثُمَّ يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي يُصْلِحُ اللَّهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ يَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَخْرُجُ الدَّجَّال. (ر . ك : ص ۱۸۶ ح ۱۷۴۴) .

[۲۲].عَن أبى سَعيدٍ الخُدرِيِّ ، أنَّ النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله قالَ : يَكونُ في اُمَّتِي المَهدِيُّ ، إن قَصُرَ فَسَبعٌ وإلّا فَتَسِعٌ ، فَتنعم فيهِ اُمَّتى نِعمَةً لَم ينعموا مِثلَها قَطُّ ، تُؤتى اُكُلُها ولا تَدَّخر مِنهُم شَيئا ، وَالمالُ يَومَئذٍ كُدوسٌ ، فَيَقومُ الرَّجُلُ فَيَقولُ : يامَهدِيُّ ، أعطِني ، فَيَقولُ : خُذ. (ر . ك : ص ۳۶۹ ح ۱۸۹۴ و ص ۳۷۰ ح ۱۸۹۸ و ص ۳۸۲ ح ۱۹۱۲ و ص ۳۷۶ ح ۱۹۰۵) .

[۲۳].أبا سعيد الخُدرِىّ، قالَ: قالَ النَّبِىَّ صلى اللّه عليه و آله : يَكونُ مِن اُمَّتِيَ المَهدِيُّ ، فَإِن طالَ عُمُرُهُ أو قَصُرَ عُمُرُهُ عاشَ سَبعَ سِنينَ ، أو ثَمانَ سِنينَ ، أو تِسعَ سِنينَ ، يَملَأُ الأَرضَ قِسطا وعَدلاً ، وتُخرِجُ الأَرضُ نَباتَها ، وتُمطِرُ السَّماءُ قَطرَها. (ر . ك : ص ۳۷۲ ح ۱۸۹۹) .

[۲۴].أبا سعيد الخُدرِىّ، قالَ: قالَ النَّبِىَّ صلى اللّه عليه و آله : يَنزِلُ بِاُمَّتي في آخِرِ الزَّمانِ بَلاءٌ شَديدٌ مِن سُلطانِهِم ... فَيَبعَثُ اللَّهُ عَزَّوجَلَّ رَجُلاً مِن عِترَتى ، فَيَملَأُ الأَرضَ قِسطا وعَدلاً كَما مُلِئَت ظُلما وجَورا ... يَعيشُ فيها سَبعَ سِنينَ أو ثَمانَ أو تِسعَ... (ر . ك : ص ۳۶۸ ح ۱۸۹۵ و ص ۳۳۴ ح ۱۸۵۰ و ص ۳۳۲ ح ۱۸۴۹) .

[۲۵]. ر . ك : ص ۱۲۲ پانوشت ۵ ؛ الغيبة ، طوسى : ص ۴۷۸ ح ۵۰۵ ؛ الاختصاص : ص ۲۵۷ ، مختصر بصائر الدرجات : ص ۲۱۴ ، بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۰۰ ح ۱۲۱ و ۱۲۲ .

[۲۶]. يَقُوم ... مِنْ يَوْمِ قِيَامِهِ إِلَى يَوْمِ مَوْتِه .

[۲۷]. الغيبة ، نعمانى : ص ۳۳۱ ح ۱ و ۲ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۹۸ ح ۵۹ و ۶۰ .

[۲۸]ر . ك : ص ۱۹۶ ح ۱۷۵۵ و ص ۱۸۶ ح ۱۷۴۲ و ص ۲۰۰ ح ۱۷۶۰ و ص ۲۵۸ ح ۱۸۲۳ و ص ۳۷۰ ح ۱۸۹۸ و ص ۲۵۴ ح ۱۸۱۷ و ج ۷ ص ۱۱۲ ح ۱۱۷۶ . از جمله:ثُمَّ يَخرُجُ رَجُلٌ مِن عِترَتى يَملِكُ سَبعا أو تِسعا ، فَيَملَأُ الأَرضَ قِسطا و عَدلاً. (ر . ك ص ۱۷۲ ح ۱۷۲۴) ،ولا تَقومُ السّاعَةُ حَتّى يَملِكَ رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتى ، أجلى ، أقنى ، يَملَأُ الأَرضُ عَدلاً كَما مُلِئَت قَبلَهُ ظُلما ، يَكونُ سَبعَ سِنينَ. (ر . ك : ص ۱۸۰ ح ۱۷۳۹) .

[۲۹]. پيش تر در باره اين احاديث ، سخن گفتيم.

[۳۰]. عبارت اين است : «المهدى يعيش فى ذلك - يعنى بعد ما يملك - سبع سنين أو ثمان أو تسع» (الملاحم و الفتن : ص ۱۶۵) . نيز ، ر . ك : الفتن : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۱۱۲۱ ، عقد الدرر : ص ۲۳۸ .

[۳۱]. بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۸۰ .

[۳۲]. تهذيب التهذيب : ج ۵ ص ۸۷ ش ۶۸۹۴ .

[۳۳]. المهدى عليه السلام ، سيّد صدر الدين صدر : ص ۲۳۹ - ۲۳۸ .

[۳۴]. ر . ك : حكومت جهانى مهدى عليه السلام ، ناصر مكارم شيرازى : ص ۲۸۱ .

[۳۵]در مسائل عملى دين ، سختگيرى كمترى به كار مى رود؛ زيرا آن جا ناظر به كشف واقع نيستيم؛ بلكه در صدد يافتن وظيفه در مقام عمل هستيم. اين موضوع حتّى با اصول عمليه - كه صرفاً راهى براى خروج از حيرت در مقام عمل است - حل و فصل مى گردد؛ امّا در مسائلى كه ناظر به كشف واقعيت است، نمى توان صرفاً تعبّدى عمل كرد و بايد قرائنى در كار باشد كه متناسب با اهميت موضوع، به واقع ، اطمينان بياورد.

[۳۶]. نور: آيه ۵۵ .

[۳۷]. الغيبة ، نعمانى : ص ۳۳۲ ح ۳ .

[۳۸]. بنا بر برخى احاديث ، امام زمان عليه السلام نيز پس از ظهور و تشكيل حكومت از دنيا مى روند و مجدداً به دنيا مى آيند و زندگى مى كنند. در اين باره ، ر . ك : ج ۸ ص ۳۶ (بخش دهم / فصل سوم / پژوهشى درباره بازگشت شمارى از وفات يافتگان ، هنگام قيام امام مهدى عليه السلام ) .

[۳۹]. بدين معنا كه زمان تغيير نكند؛ امّا تحولاتى كه در آن زمان كوتاه صورت مى پذيرد ، معادل هفتاد يا يك صدو چهل سال باشد.

[۴۰]. عبد اللَّه بن قاسم حضرمى و عبد الكريم بن عمرو خَثعمى .

[۴۱]. المهدى عليه السلام ، سيّد صدر الدين صدر : ص ۲۳۹ - ۲۳۸ .

[۴۲]. اين دعا ، در اعمال شب بيست و سوم ماه رمضان از معصومان عليهم السلام رسيده است (ر . ك : الكافى : ج ۶ ص ۱۹۰ ح ۱۰۶۶) .