تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 9

تدوين حديث(7):

منع تدوين حديث؛ پى آمدها و بازتابها

محمد على مهدوى راد

تا بدين جا از يك سوى با آغاز و چگونگى منع كتابت و تدوين حديث آشنا شديم و از سوى ديگر با توجيه هاى توجيه گران اين سياست و نقد آن توجيه ها و ديدگاهها، و سرانجام با آنچه كه به ديده ما زمينه ها و انگيزه هاى منع تدوين و كتابت را به وجود آورده بود و رازها و رمز هاى آن را مى توان در آن علت و يا علّتها جستجو كرد. به هر حال، منع كتابت و تدوين و نشر حديث در تاريخ اسلام، واقعيّت است؛ واقعيتى تلخ و زيانبار، با پى آمدها و بازتابهايى ناهنجار.
ما پيشتر آورديم و بر آن تأكيد كرديم كه منع كتابت و نشر حديث، جريانى بود حكومتى و از اين روى، از يك سوى فراگير نشد و از سوى ديگر، كسانى با اين سياست مخالفت ورزيدند و منع كتابت و نشر را بر نتابيدند و بر گسترش و نشر حديث پاى فشردند. با اين همه، از آن روى كه جريان منع كتابت جريانى حاكم بود و حكومت بر آن اصرار مى ورزيد، مآلا آنچه كتابت مى شد، به درستى نشر نمى يافت و آنچه نشر مى شد، چندان در زواياى جامعه دامن نمى گسترد.
اكنون بر سر آنيم كه درباره پى آمدها و بازتابهاى آنچه ياد شد سخن بگوييم و چند و چون نتايج آن را بكاويم. آنچه را اكنون بر مى شماريم و مستنداتى را كه براى روشن شدن

صفحه از 17