"حی علی خیر العمل" در اذان

پرسش :

اینکه شیعیان جمله ی «حی علی خیرالعمل» را در اذان می گویند، آیا بدعت نیست؟ و اگر جزء آن است، چرا عده ای از مسلمانان آن را در اذان نمی گویند؟



پاسخ :

پیروان اهل بیت(ع) بر اساس رهنمودهاى آنان، بر این باورند که جمله «حىَّ على خیر العمل» یکى از اجزاى اذان و اقامه بوده و جزئیت آن، از طریق وحى به پیامبر خدا ابلاغ شده است. شمارى از روایاتى که در منابع حدیثىِ اهل سنّت وجود دارند[۱]و همچنین شمارى از صحابه و تابعین،[۲]این باور را تأیید کرده اند.

در این جا سؤال پیش مى آید که: اگر واقعا جمله «حىَّ على خیر العمل» جزء اذان بوده و در عصر پیامبر(ص)، مسلمانان، این جمله را در اذان تکرار مى کرده اند، چه کسى و با چه انگیزه اى این جمله را حذف نموده است؟

پاسخ این سؤال، در برخى از احادیث اهل بیت(ع)[۳]و شمارى از گزارش هاى تاریخى[۴]این گونه آمده است که در عصر پیامبر(ص) و دوران حکومت ابو بکر و آغاز خلافت عمر، «حىَّ على خیر العمل»، جزء اذان و اقامه بوده است؛ ولى عمر، با این استدلال که این جمله، موجب اهمّیت دادنِ بیش از اندازه مسلمانان به «نماز» و سستى کردن آنان نسبت به «جهاد» مى شود، آن را از اذان و اقامه حذف کرد.

بدیهى است که این استدلال، صحیح نیست؛ زیرا علاوه بر آن که اجتهاد در برابر نصّ پیامبر(ص) صحیح نیست، اگر اعتقاد به این که نماز، بهترین کار است، موجب سستى در جهاد مى شد، شارع حکیم، آن را جزء اذان و اقامه قرار نمى داد، ضمن آن که تجربه عصر نبوى نیز این استدلال را نقض مى کند.

جالب توجّه است که طبق برخى از روایات، روزى، پیامبر(ص) درباره ارزش یاد خدا و نقش آن در تکامل انسان و پیشگیرى از انواع نابسامانى هاى دنیوى و اخروى فرمود:

لَیسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى، ولا أنجى لِعَبدٍ مِن کلِّ سَیئَةٍ فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ مِن ذِکرِ اللّهِ.

هیچ عملى در نزد خداى متعال، محبوب تر از یاد خدا نیست و بنده را از هر بدى در دنیا و آخرت، نجات مى بخشد.

یکى از اصحاب (شاید شخصِ عمر) که این سخن بر او گران آمد، گفت: آیا جنگیدن در راه خدا، بهترین کار نیست؟

پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:

لَولا ذِکرُ اللّهِ لَم یؤمَر بِالقِتالِ![۵]

اگر [به خاطر] یاد خدا نبود، به جنگ، دستور داده نمى شد.

این حدیث نشان مى دهد که در عصر پیامبر(ص) نیز، «خیر العمل» بودن نماز، براى برخى از صحابه مورد اشکال بوده است.


[۱] . ر. ک: المعجم الکبیر، ج ۱، ص ۳۵۲، ح ۱۰۷۱؛ کنز العمّال، ج ۸، ص ۳۴۲، ح ۲۳۱۷۴.

[۲] . ر. ک: المصنّف، عبد الرزّاق، ج ۱، ص ۴۶۴، ح ۱۷۹۷؛ المصنّف، ابن ابى شیبه، ج ۱، ص ۲۴۴، ح ۲ و ۳؛ السنن الکبرى، ج ۱، ص ۶۲۴، ح ۱۹۹۱ و ص ۶۲۵، ح ۱۹۹۲؛ وسائل الشیعة، ج ۴، ص ۶۴۵، ح ۱۲.

[۳] . ر. ک: دعائم الإسلام، ج ۱، ص ۱۴۵؛ وسائل الشیعة، ج ۴، ص ۶۴۷، ح ۱۶.

[۴] . ر. ک: دلائل الصدق، ج ۳، ص ۹۹؛ الإیضاح، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۲.

[۵] . کنز العمّال، ح ۳۹۳۱.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت