الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِیمَانُ؛1
صبر در ایمان مانند سر در بدن است. اگر سر برود، بدن هم (از بین) میرود. همچنین اگر صبر برود، ایمان هم میرود.
این روایت به خوبی حاکی از اهمیت و ارزشمندی صبر در ثبات ایمان است؛ به طوریکه اگر صبر نباشد، ایمان انسان در خطر نابودی قرار خواهد گرفت. به هر حال، صبر نقش بسزایی در سیر و سلوک و خودشکوفایی انسان دارد. با مجهز شدن به این ویژگی است که انسان میتواند دشواریهای مسیر حق را تحمل نموده و در برابر انحرافات تاب آورد.
بسیاری از لغتشناسان صبر را به معنای حبس میدانند.2 در تعریف اصطلاحی منسوب به محقق طوسی آمده است:
الصبر حبس النفس عن الجزع عند المكروه و هو یمنع الباطن عن الاضطراب و اللسان عن الشكایة و الأعضاء عن الحركات غیر المعتادة؛3
صبر حفظ نفس است از بیتابی کردن در مواجهه با امور ناخوشایند و صبر درون را از اضطراب و زبان را از شکایت و اعضا را از حرکات غیرعادی منع میکند.
البته به این نکته نیز باید توجه داشت که گاهی اوقات ممکن است معنای صبر با معنای خویشتنداری اخلاقی (تقوا) یا خودمهارگری روانشناختی خلط شود؛ ولی باید دانست که صبر به لحاظ مفهومی هر چند نوعی خویشتنداری است، ولی کاملاً مترادف با تقوا یا خودمهارگری روانشناختی نیست. به عبارت دقیقتر، چنین میتوان گفت انسان هنگامی که مشغول خویشتنداری است یا سعی میکند تقوا پیشه کرده و نفس خود را از انحراف باز دارد، با دشواریها و سختیهایی مواجه میشود، تحمل اینسختیها و بیتاب نشدن، نیاز به عاملی به نام صبر دارد. به بیان دیگر:
صبر ناظر به خویشتنداری از جزع و بیتابی ناشی از دشواری مهار نفس است. صبر در حقیقت نفس را از بیتاب شدن در مسیر سخت خویشتنداری و مجاهده نفس باز میدارد.4
به هر حال، این موضوع از دیرباز مورد توجه علمای اخلاق بوده است. آنها تلاش کردهاند
1.. الکافی، ج۲، ص۸۹.
2.. تاج العروس من جواهر القاموس، ج۷، ص۷۰؛ صحاح اللغه، ج۲، ص۷۰۶؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۵۸.
3.. بحار الأنوار، ج۶۸، ص۶۸.
4.. اخلاق پژوهی حدیثی، ص۱۹۹.