687
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

5 / 2

راهب‏

۱۷۷۹.الثقات ، ابن حبّان : عبيد اللَّه بن زياد، سرِ حسين عليه السلام را به همراه زنان و كودكان اسير خاندان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله با سر و صورتى باز، با كاروانى به شام فرستاد. آنان وقتى به منزلگاهى مى‏رسيدند، سر را از صندوق ، بيرون مى‏آوردند و آن را بر سرِ نيزه‏اى مى‏زدند و تا وقت حركت كاروان ، از آن، محافظت مى‏كردند و آن گاه سر را به صندوق، بر مى‏گرداندند و راهى مى‏شدند.
همين طور منزل به منزل مى‏رفتند تا به منزلى رسيدند كه دِير راهبى در آن بود . سر را طبق معمول از صندوق، بيرون آوردند و در نيزه كردند و نيزه را به دِير، تكيه دادند.
راهب در شب، نورى را ديد كه از دِيرش به سوى آسمان مى‏رود. [از بالاى دير ]به سوى آن گروه ، خم شد و از آنها پرسيد: شما كيستيد؟
گفتند: ما شامى هستيم.
گفت: اين ، سرِ كيست؟
گفتند: سرِ حسين بن على.
گفت: چه بد مردمى هستيد شما! به خدا سوگند، اگر عيسى عليه السلام فرزندى داشت، او را بر تخم چشممان جا مى‏داديم.


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
686

فصل پنجم : بازتاب حادثه كربلا در ميان غير مسلمانان‏

5 / 1

فرستاده پادشاه روم

۱۷۷۸.تذكرة الخواصّ- به نقل از عبيد بن عمير -: فرستاده قيصر ، نزد يزيد بود . به يزيد گفت: اين، سرِ كيست؟
يزيد گفت: سرِ حسين.
پرسيد: حسين كيست؟
گفت: پسر فاطمه.
پرسيد: فاطمه كيست؟
گفت: دختر محمّد .
او گفت: پيامبرتان؟!
گفت: آرى.
گفت: پدرش كه بود؟
گفت: على بن ابى طالب.
گفت: على بن ابى طالب كيست؟
گفت: پسر عموى پيامبرمان .
فرستاده قيصر گفت: به حقّ مسيح ، سوگند كه شما و دينتان بر حق نيستيد. ما در جزيره‏اى ، دِيرى‏۱ داريم كه سُم الاغ آقايمان عيسى مسيح عليه السلام ، در آن ، نگهدارى مى‏شود و ما هر ساله از گوشه و كنار دنيا، در آن جا گرد مى‏آييم و برايش نذرهاى فراوان مى‏كنيم و بزرگش مى‏داريم ، همان گونه كه شما كعبه‏تان را بزرگ مى‏داريد. گواهى مى‏دهم كه شما باطليد .
آن گاه برخاست و ديگر پيش يزيد باز نگشت.۲

ر . ك : ص 563 (بخش ششم/ فصل هفتم / احتجاج فرستاده پادشاه روم با يزيد).

1.دِير ، جاى سكونت روحانيان نصرانى (راهبان) است و كسى كه در آن ساكن شود يا آن را آباد كند، ديّار و ديرانى ناميده مى‏شود (تاج العروس : ج ۶ ص ۴۳۰ «دير») .

2.كانَ رَسولُ قَيصَرَ حاضِراً عِندَ يَزيدَ ، فَقالَ لِيَزيدَ : هذَا رَأسُ مَن ؟ فَقالَ : رَأسُ الحُسَينِ . قالَ : ومَنِ الحُسَينُ ؟ قالَ : اِبنُ فاطِمَةَ ، قالَ: ومَن فاطِمَةُ ؟ قالَ : بِنتُ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله . قالَ : نَبِيُّكُم ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : ومَن أبوهُ ؟ قالَ : عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ . قالَ : ومَن عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ ؟ قالَ : اِبنُ عَمِّ نَبِيِّنا . فَقالَ : تَبّاً لَكُم ولِدينِكُم ، ما أنتُم وحَقِّ المَسيحِ عَلى‏ شَي‏ءٍ ، إنَّ عِندَنا في بَعضِ الجَزايِرِ دَيراً فيهِ حافِرُ حِمارٍ رَكِبَهُ عيسَى السَّيِّدُ المَسيحُ عليه السلام ، ونَحنُ نَحُجُّ إلَيهِ في كُلِّ عامٍ مِنَ الأَقطارِ ، ونَنذِرُ لَهُ النُّذورَ ، ونُعَظِّمُهُ كَما تُعَظِّمونَ كعبَتَكُم ، فَأَشهَدُ أنَّكُم عَلى‏ باطِلٍ ، ثُمَّ قامَ ولَم يَعُد إلَيهِ (تذكرة الخواصّ : ص ۲۶۳. نيز، ر.ك: الفتوح : ج ۵ ص ۱۳۲) .

تعداد بازدید : 128754
صفحه از 992
پرینت  ارسال به