647
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

لعنت كند و برايش جهنّم را آماده سازد ، و چه بدجايگاهى است!».
يزيد ، خشمگين شد و دستور داد تا ابو بَرزه را بيرون كنند و او را كِشان كِشان ، بيرون بردند.۱

ر . ك : ص 541 (بخش ششم / فصل هفتم / احتجاج ابو برزه با يزيد) .

1 / 7

بَراء بن عازب‏۲

۱۷۰۶.شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد : امام على عليه السلام به بَراء بن عازِب فرمود : «اى براء ! آيا حسين ، كشته مى‏شود و تو زنده‏اى و كمكش نمى‏كنى؟» .
براء گفت: چنين نيست ، اى امير مؤمنان!
وقتى حسين عليه السلام كشته شد، بَراء ، اين سخن را به ياد مى‏آورد و مى‏گفت: بزرگ‏ترين حسرتم ، اين است كه چرا در كنار حسين عليه السلام حضور نيافتم و در راه او كشته نشدم.۳

ر. ك : ج 1 ص 236 (بخش سوم / فصل سوم / خبر دادن على عليه السلام از برخى كسانى كه او را يارى نمى‏دهند) .

1 / 8

عبد اللَّه بن زبير۴

۱۷۰۷.تاريخ الطبرى- به نقل از عبد الملك بن نوفل، از پدرش -: پدرم به من خبر داد و گفت: وقتى حسين عليه السلام كشته شد، عبد اللَّه بن زبير در ميان مردم مكّه به پا خاست و كشتن حسين عليه السلام را فاجعه دانست و بويژه كوفيان را سرزنش كرد و عموم عراقى‏ها را مذمّت نمود. او پس از ستايش و ثناى خداوند و درود فرستادن بر محمّد صلى اللَّه عليه و آله گفت: عراقى‏ها ، جز اندكشان، مردمى نيرنگباز و تبهكارند و

1.دَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ ، فَجَعَلَ يَنكُتُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه السلام . فَأَقبَلَ عَلَيهِ أبو بَرزَةَ الأَسلَمِيُّ ، وقالَ : وَيحَكَ يا يَزيدُ ! أتَنكُتُ بِقَضيبِكَ ثَغرَ الحُسَينِ عليه السلام ابنِ فاطِمَةَ عليها السلام ؟! أشهَدُ لَقَد رَأَيتُ النَّبِيَّ صلى اللَّه عليه و آله يَرشُفُ ثَناياهُ وثَنايا أخيهِ الحَسَنِ عليهما السلام ، ويَقولُ : أنتُما سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ ، قَتَلَ اللَّهُ قاتِلَكُما ، ولَعَنَهُ ، وأعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وساءَت مَصيراً . قالَ الرّاوي : فَغَضِبَ يَزيدُ ، وأمَرَ بِإِخراجِهِ ، فَاُخرِجَ سَحباً (الملهوف : ص ۲۱۴ ؛ الفتوح: ج ۵ ص‏۱۲۹ ) .

2.ر . ك : ج ۱ ص ۲۳۶.

3.يا بَراءُ ، أيُقتَلُ الحُسَينُ وأنتَ حَيٌّ فَلا تَنصُرُهُ ؟ فَقالَ البَراءُ : لا كانَ ذلِكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ . فَلَمّا قُتِلَ الحُسَينُ عليه السلام كانَ البَراءُ يَذكُرُ ذلِكَ ، ويَقولُ : أعظِم بِها حَسرَةً ، إذ لَم أشهَدهُ واُقتَل دونَهُ (شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد : ج ۱۰ ص ۱۵ ؛ بحار الأنوار : ج ۴۰ ص ۱۹۲) .

4.ر . ك : ج ۱ ص ۲۳۶ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
646

از رحمت خدا دور باد آن كه تن به خوارى و ننگ بدهد!
سپس به ابن زياد گفت: برايت خبرى را مى‏گويم كه بيش از اين، تو را به خشم آورَد. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را ديدم كه حسن عليه السلام را بر روى پاى راست و حسين عليه السلام را بر روى پاى چپش نشاند و دستش را بر وسط سر اين دو گذاشت و آن گاه گفت : «خداوندا ! من اين دو را و [نيز] صالحِ مؤمنان را به تو مى‏سپارم» . ابن زياد ! امانت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در نزد تو چه جايى دارد؟!۱

ر . ك : ص 422 (بخش ششم / فصل پنجم : كرامت‏هاى پديدار شده از سر سيّد الشهدا عليه السلام)
و ص 454 (فصل ششم / احتجاج زيد بن ارقم با ابن زياد) .

1 / 6

ابو بَرزه اَسلَمى‏۲

۱۷۰۵.الملهوف: يزيد، چوب خيزران خواست و با آن شروع به بازى كردن با دندان‏هاى پيشينِ امام حسين عليه السلام كرد .
ابو بَرزه اَسلَمى ، رو به يزيد كرد و گفت: واى بر تو ، اى يزيد ! با چوبت با دندان حسين پسر فاطمه عليها السلام بازى مى‏كنى ؟! گواهى مى‏دهم كه ديدم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، دندان‏هاى او و برادرش حسن عليهما السلام را مى‏مكيد و مى‏فرمود: «شما دو تن، سَروران جوانان بهشتيد. خدا ، كشنده شما را بكُشد و او را

1.رَوَى ابنُ أبِي الدُّنيا: أنَّهُ كانَ عِندَهُ [أي عِندَ ابنِ زِيادٍ] زَيدُ بنُ أرقَمَ، فَقالَ لَهُ: اِرفَع قَضيبَكَ ، فَوَاللَّهِ ، لَطالَما رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله يُقَبِّلُ ما بَينَ هاتَينِ الشَّفَتَينِ ، ثُمَّ جَعَلَ زَيدٌ يَبكي . فَقالَ ابنُ زِيادٍ : أبكَى اللَّهُ عَينَيكَ ! لَولا أنَّكَ شَيخٌ قَد خَرِفتَ لَضَرَبتُ عُنُقَكَ . فَنَهَضَ وهُوَ يَقولُ : أيُّهَا النّاسُ ! أنتُمُ العَبيدُ بَعدَ اليَومِ ، قَتَلتُمُ ابنَ فاطِمَةَ عليها السلام ، وأمَّرتُمُ ابنَ مَرجانَةَ ! وَاللَّهِ ، لَيَقتُلَنَّ خِيارَكُم ، ويَستَعبِدَنَّ شِرارَكُم ، فَبُعداً لِمَن رَضِيَ بِالذِّلَّةِ وَالعارِ . ثُمَّ قالَ: يَابنَ زِيادٍ ! لَاُحَدِّثَنَّكَ بِما هُوَ أغيَظُ عَلَيكَ مِن هذا ، رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله أقعَدَ حَسَناً عَلى‏ فَخِذِهِ اليُمنى‏ ، وحُسَيناً عَلَى اليُسرى‏ ، ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلى‏ يافوخِهِما ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ إيّاهُما وصالِحَ المُؤمِنينَ ، فَكَيفَ كانَت وَديعَةُ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله عِندَكَ يَابنَ زِيادٍ ؟! (الصواعق المحرقة : ص ۱۹۸ ، تذكرة الخواصّ : ص ۲۵۷) .

2.در نام ابو بَرزه اَسلَمى ، اختلاف است و درست‏ترين نظر ، اين است كه نام او ، نضلة بن عبيد بن حارث خزاعى مدنى است . وى صحابى بوده و از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حديث نقل كرده و از نخستين مسلمانان بوده و در فتح مكّه و خيبر و حُنَين ، در كنار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حضور داشته است . پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، وى در بصره اقامت گزيد و پس از آن ، در جنگ‏هاى خراسان شركت كرد و به بصره بازگشت . او در نهروان ، با امام على عليه السلام بود و گفته شده كه در جنگ‏هاى صفّين و جَمَل هم بوده است . او در دمشق ، نزد يزيد بن معاويه رفت و زمانى كه سر امام حسين عليه السلام را نزد يزيد آوردند ، او در كنار يزيد بود . ابو برزه به سال ۶۴ ق ، در گذشت.

تعداد بازدید : 128756
صفحه از 992
پرینت  ارسال به