309
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

۱۲۴۱.الملهوف : سپس عمر بن سعد ، ميان يارانش ندا داد كه : چه كسى حاضر است بر حسين ، اسب بدواند؟
از يارانش ، اين ده تن حاضر شدند : اسحاق بن حَوبه - كه پيراهن امام عليه السلام را به تاراج برده بود - ، اخنس بن مرثد ، حَكيم بن طُفَيل سبيعى ، عمر بن صبيح صَيداوى ، رجاء بن مُنقِذ عبدى ، سالم بن خَيثمه جُعفى ، صالح بن وَهْب جُعفى ، واحِظ بن غانِم ، هانى بن ثُبَيت حضرمى و اسيد بن مالك . اينان - كه خدا لعنتشان كند - با سُم اسب‏هايشان ، حسين عليه السلام را چنان لگدكوب كردند كه پشت و سينه‏اش را خرد كردند .
اين ده تن ، [پس از پايان كار] آمدند و در برابر ابن زياد - كه خدا لعنتش كند - ايستادند و از ميان آنان ، اسيد بن مالك گفت :

ما بوديم كه پشت و سپس سينه‏[ى او] رابا همه اسب‏هاى بزرگ و تيزتك ، خرد كرديم .
ابن زياد - كه خدا لعنتش كند - گفت : شما كه هستيد؟
گفتند: ما كسانى بوديم كه بر پشت حسين ، اسب دوانديم تا آن كه سينه و گلوى حسين را آسياب كرديم .
ابن زياد ، فرمان داد جايزه اندكى به آنان بدهند .
ابو عمر زاهد مى‏گويد : ما به اين ده تن نگريستيم و همه آنان را زنازاده يافتيم . مختار ، آنان را دستگير كرد و با زنجيرهاى آهنين ، دست و پاهايشان را بست و بر پشتشان اسب دواند تا به


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
308

1 / 2

اسب دواندن بر پيكر مطهّر امام عليه السلام‏

۱۲۳۸.تاريخ الطبرى- به نقل از حُمَيد بن مسلم -: آن گاه ، عمر بن سعد، ميان يارانش ندا داد كه : چه كسى فراخوانِ اسب دواندن بر حسين را پاسخ مى‏گويد؟
ده تن ، پاسخ مثبت دادند ، از جمله : اسحاق بن حَيوه حَضرَمى - همان كسى كه پيراهن حسين عليه السلام را برداشت و پس از آن ، پيسى گرفت - و اَحبَش بن مَرثَد بن عَلقمة بن سلامه حضرمى . اينان آمدند و حسين عليه السلام را با اسبان خود ، لگدكوب كردند ، تا جايى كه پشت و سينه ايشان را خرد كردند .
به من (حُمَيد) ، خبر رسيد كه پس از اين [ماجرا] ، در يكى از جنگ‏ها ، تيرى نامشخّص آمد و قلب احبش بن مَرثَد را كه ايستاده بود ، شكافت و او را كشت .۱

۱۲۳۹.الإرشاد- به نقل از حميد بن مسلم -: عمر بن سعد به يارانش ندا داد كه : چه كسى نداى اسب دواندن بر حسين را اجابت مى‏كند؟
ده تن اجابت كردند كه از جمله آنان ، اسحاق بن حَيوه و اَخنَس بن مَرثَد بودند كه اسب‏هاى خود را بر حسين عليه السلام دواندند و پشت ايشان را خرد كردند .۲

۱۲۴۰.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : سپس عمر بن سعد ندا داد كه : چه كسى حاضر است بر حسين ، اسب بدوانَد؟
ده تن حاضر شدند كه از جمله آنان ، اسحاق حضرمى و اخنس بن مرثد حضرمى بودند . اخنس در اين باره گفته است :

ما بوديم كه سينه و سپس پشت او را خرد كرديم‏با همه اسب‏هاى بزرگ و تيزتك .
خداوندِ صاحبْ‏اختيار [جهان‏] را نافرمانى كرديم‏با كارى كه با پيكر مطهّر حسين انجام داديم .
آنان حسين عليه السلام را با اسبان خود ، لگدكوب كردند تا آن كه سينه و پشت وى را خرد كردند . با اين حال ، هنگامى كه از او (عمر بن سعد) در اين باره پرسيدند ، گفت : اين ، فرمانِ فرمانده ، عبيد اللَّه ، بود .۳

1.ثُمَّ إنَّ عُمَرَ بنَ سَعدٍ نادى‏ في أصحابِهِ : مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ ويوطِئُهُ فَرَسَهُ ؟ فَانتَدَبَ عَشَرَةٌ ، مِنهُم : إسحاقُ بنُ حَيوَةَ الحَضرَمِيُّ ، وهُوَ الَّذي سَلَبَ قَميصَ الحُسَينِ عليه السلام ، فَبَرِصَ بَعدُ ، وأحبَشُ بنُ مَرثَدِ بنِ عَلقَمَةَ بنِ سَلامَةَ الحَضرَمِيُّ ، فَأَتَوا فَداسُوا الحُسَينَ عليه السلام بِخُيولِهِم حَتّى‏ رَضّوا ظَهرَهُ وصَدرَهُ ، فَبَلَغَني أنَّ أحبَشَ بنَ مَرثَدٍ بَعدَ ذلِكَ بِزَمانٍ أتاهُ سَهمُ غَربٍ ، وهُوَ واقِفٌ في قِتالٍ ، فَفَلَقَ قَلبَهُ ، فَماتَ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۵۴ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۱۰) .

2.ونادى‏ [عُمَرُ بنُ سَعدٍ] في أصحابِهِ : مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ فَيوطِئَهُ فَرَسَهُ ؟ فَانتَدَبَ عَشَرَةٌ ، مِنهُم : إسحاقُ بنُ حَيوَةَ ، وأخنَسُ بنُ مَرثَدٍ ، فَداسُوا الحُسَينَ عليه السلام بِخُيولِهِم حَتّى‏ رَضّوا ظَهرَهُ (الإرشاد : ج ۲ ص ۱۱۳ ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۴۷۰) .

3.ثُمَّ إنَّ عُمَرَ بنَ سَعدٍ نادى‏ : مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ عليه السلام فَيُوطِئَهُ فَرَسَهُ ؟ فَانتَدَبَ لَهُ عَشَرَةُ نَفرٍ ، مِنهُم : إسحاقُ الحَضرَمِيُّ ، ومِنهُم : الأَخنَسُ بنُ مَرثَدٍ الحَضرَمِيُّ ، القائِلُ في ذلِكَ : نَحنُ رَضَضنَا الظَّهرَ بَعدَ الصَّدرِ بِكُلِّ يَعبوبٍ شَديدِ الأَسرِحَتّى‏ عَصَينَا اللَّهَ رَبَّ الأَمرِ بِصُنعِنا مَعَ الحُسَينِ الطُّهرِ فَداسوا حُسَيناً عليه السلام بِخُيولِهِم حَتّى‏ رَضّوا صَدرَهُ وظَهرَهُ ، فَسُئِلَ عَن ذلِكَ فَقالَ : هذا أمرُ الأَميرِ عُبَيدِ اللَّهِ (مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۳۸) .

تعداد بازدید : 128750
صفحه از 992
پرینت  ارسال به