شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 77

طاهرين ، و خوار نمى شود و حقير نمى گردد در نظر اهل دنيا و در نظر اهل عقبا ، و بزرگان روزگار ، مداومت كرده اند بر خواندن اين دعا ، و ناميده است اين دعا را اميرالمؤمنين عليه السلام كليد همه گشايش ها و ايما و اشاره همه گنج ها .

يا مَن دَلَعَ / 23 / لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ

دَلَعَ أي : أَخرج .
تَبَلَّجَ أي : اضاء واتّضح وعَلَنَ .
والباء للملابسة ، أو للمصاحبة ، أو بتقدير الحال من المفعول ، أو من الضمير المستتر في اللسان ، وإضافة النطق إلى التبلّج بيانية إن كان المراد الصبح الثاني ، وإن كان المراد الصبح الأوّل فالإضافة لاميّة .
زبان صبح ، كنايه و عبارت است از روشنى صبح و آن روشنى نيز به زبان تشبيه است ، و چنانچه زبان ، مخفيات ضمير باطن را مُخبِر است ، صباح نيز مخفيات ظلمت شب را مُظهِر است و از معنى كه فهمند ، به نطق تعبير مى كنند . پس مراد از اين كه زبان صباح ، گويايى با اوست ، اين خواهد بود كه : گويا فهميده و شناخته است آنچه خداى عزّوجلّ اراده كرده است از او . پس به منزله ناطق است .
و در بعضى نسخ دعا ، « اللّهمّ يا مَن دَلَع » واقع شده و براى هدايت خلق ، شروع به بعضى از عجايب حكمت هاى خداى عزّوجلّ شده .
و ندا به « مَنْ » يا براى تعيينى است كه از صفات حاصل مى شود ، يا براى تعظيم است . يعنى : اى آن كسى كه بيرون آورده است او از ميان تاريكى عدم ، يا تاريكى شب ، روشنى صباح را كه كنايه از روشنى روز باشد با گويايى روشنى او ، يا چسبانيدن گويايى روشنى به او ، يا حالَكَونى كه ناطق و آمر است به روشنى و ظهور اين لسان . و اضائه اين زبان يا كنايه است از نورى كه مرتفع مى گردد از افق مشرق طلوع ، و خبر مى دهد از ظهور اين كوكب منير و تيغ كشيدن اين خسرو عالمگير / 24 / به نطق و تكلّم وامرى كه آن اشراق اين زبان و اضائه اين لسان است ، و دالّ ا ست بر صنع آفريدگار و قدرت مدبّر ليل و نهار .

صفحه از 231