شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 205

منصرفكم ومقامكم في الاُولى والعقبى .
يا منقلب ، جاى بازگشت ، و مثوى جاى قرار است ، يا منقلب ، كنايه از سَفَر ، و مثوى از حضر است ؛ يعنى : در حالتى كه منقلبم از دار فانى به سراى باقى .

إِلهِي ! كَيْفَ تَطْرُدُ مِسْكِيناً الْتَجَأَ إِلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ هارِباً

طَرد : دور كردن .
إلتجاء : پناه بردن به جايى .
اى خداى من ! چگونه ميرانى و دور مى گردانى نادارى را از اعمال حَسَنه كه پناه آورده باشد از بار گناهان به سوى درگاه رحمت تو ، در حالتى كه [ آن ]مسكين بيچاره گريزنده است ؟ كه كنايه باشد از اين كه توبه كننده است . پس بر او ببخشا و قبول توبه او بفرما تا دور نباشد از درگاه كبرياى تو ، و نزديك شود به ساحت بارگاه عظمت و جلال تو .

أَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ مُسْتَرْشِداً / 178 / قَصَدَ إِلَى جَنَابِكَ سَاعِياً

تَخَيُّب : نااميد و بى بهره ساختن است .
و مسترشد : طالب راه راست است .
و ساعياً : حال از مسترشد است كه مفعولٌ به است .
يعنى : يا چگونه نااميد و بى بهره مى گردانى طلب هدايت كننده را به معرفت ذات و صفات وآلا و نعماى خود كه رو آورده است به سوى فضاى درگاه تو ، در حالتى كه آن طلب رشد كننده ، شتابنده و سعى كننده است در وصول به آن راه و مرتبه ؟
بدان كه اين متعارف است ميان فصحا كه حرف بسيار بيفكنند ، چون كلام را بر او دليل بود و منه قوله تعالى : « يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذَا » .۱

أَمْ كَيْفَ تَطْرُدُ ظَمْآناً وَرَدَ إِلى حِيَاضِكَ شَارِباً

و در بعضى نسخ دعا ، بدل تطرد ، « تَرُدُّ » واقع است و معنى متّحد است ؛ يعنى :

1.سوره يوسف ، آيه ۲۹ .

صفحه از 231