181
ميزان الحكمه ج 13

4020

وصايا الإمامِ الباقِرِ عليه السلام

۲۱۷۶۸.الإمام الباقر عليه السلامـ لجابِرِ بنِ يَزيدَ الجُعفيِّ۱ـ: اُوصِيكَ بخَمسٍ : إن ظُلِمتَ فلا تَظلِمْ ، و إن خانُوكَ فلا تَخُنْ ، و إن كُذِّبتَ فلا تَغضَبْ ، و إن مُدِحتَ فلا تَفرَحْ ، و إن ذُمِمتَ فلا تَجزَعْ ، و فَكِّرْ فيما قيلَ فيكَ ، فإن عَرَفتَ مِن نَفسِكَ ما قيلَ فيكَ فسُقوطُكَ مِن عَينِ اللّهِ جلَّ و عَزَّ عِندَ غَضَبِكَ مِن الحَقِّ أعظَمُ علَيكَ مُصيبَةً مِمّا خِفتَ مِن سُقوطِكَ مِن أعيُنِ النّاسِ ، و إن كُنتَ على خِلافِ ما قِيلَ فِيكَ فثَوابٌ اكتَسَبتَهُ مِن غَيرِ أنْ يَتعَبَ بَدَنُكَ .
و اعلَمْ بأنّكَ لا تَكونُ لَنا وَليّا حتّى لَوِ اجتَمعَ علَيكَ أهلُ مِصرِكَ و قالوا : إنّكَ رجُلُ سَوءٍ لَم يَحزُنْكَ ذلكَ ، و لو قالوا : إنّكَ رجُلٌ صالِحٌ لَم يَسُرَّكَ ذلكَ ، و لكنِ اعرِضْ نَفسَكَ على كِتابِ اللّهِ ؛ فإن كُنتَ سالِكا سَبيلَهُ ، زاهِدا في تَزهيدِهِ ، راغِبا في تَرغيبِهِ ، خائفا مِن تَخويفِهِ ، فاثبُتْ و أبشِرْ ؛ فإنّهُ لا يَضُرُّكَ ما قِيلَ فِيكَ ، و إن كُنتَ مُبائنا لِلقُرآنِ فماذا الّذي يَغُرُّكَ مِن نَفسِكَ ؟! إنّ المُؤمنَ مَعنِيٌّ بمُجاهَدَةِ نَفسِهِ ليَغلِبَها على هَواها ، فمَرّةً يُقيمُ أوَدَها ۲ و يُخالِفُ هَواها في مَحَبَّةِ اللّهِ ، و مَرّةً تَصرَعُهُ نَفسُهُ فَيَتَّبِعُ هَواها فيَنعَشُهُ اللّهُ فيَنتَعِشُ ۳ ، و يُقيلُ اللّهُ عَثرَتَهُ فيَتَذَكَّرُ ، و يَفزَعُ إلَى التَّوبَةِ و المَخافَةِ فيَزدادُ بَصيرَةً و مَعرِفَةً لِما زِيدَ فيهِ مِن الخَوفِ ، و ذلكَ بأنّ اللّهَ يَقولُ : «إنّ الّذِينَ اتَّقَوا إذا مَسَّهُمْ طائفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فإذا هُمْ مُبْصِرونَ» . ۴
يا جابِرُ ، استَكثِرْ لنَفسِكَ مِن اللّهِ قَليلَ الرِّزقِ تَخَلُّصا إلَى الشُّكرِ ، و استَقلِلْ مِن نَفسِكَ كَثيرَ الطّاعَةِ للّهِ إزراءً علَى النَّفسِ ۵ و تَعَرُّضا للعَفوِ ، و ادفَعْ عَن نَفسِكَ حاضِرَ الشَّرِّ بحاضِرِ العِلمِ ، و استَعمِلْ حاضِرَ العِلمِ بخالِصِ العَمَلِ ، و تَحَرَّزْ في خالِصِ العَمَلِ مِن عَظيمِ الغَفلَةِ بِشِدَّةِ التَّيقُّظِ ، و استَجلِبْ شِدَّةِ التَّيقُّظِ بصِدقِ الخَوفِ ، و احذَرْ خَفِيَّ التَّزَيُّنِ ۶ بحاضِرِ الحَياةِ ، و تَوَقَّ مُجازَفَةَ ۷ الهَوى بدَلالَةِ العَقلِ ، و قِفْ عِندَ غَلَبَةِ الهَوى باستِرشادِ العِلمِ ، و استَبقِ خالِصَ الأعمالِ لِيَومِ الجَزاءِ . ۸

4020

سفارش هاى امام باقر عليه السلام

۲۱۷۶۸.امام باقر عليه السلامـ به جابر بن يزيد جعفى۹ـفرمود: تو را به پنج چيز سفارش مى كنم: اگر به تو ستم كردند تو ستم مكن، اگر به تو خيانت كردند تو خيانت مكن، اگر تو را تكذيب كردند عصبانى نشو، اگر ستايشت كردند شاد مشو و اگر نكوهشت كردند دلگير مشو، بلكه به آنچه درباره تو گفته شد بينديش، اگر ديدى آنچه درباره تو گفته شده در تو هست،بدان كه افتادن تو از چشم خداوند عزّ و جلّ بر اثر خشمگين شدنت از حقيقت، مصيبتش براى تو بزرگتر از مصيبتى است كه مى ترسى از چشم مردم بيفتى. اما اگر خلاف آن چيزى باشى كه درباره ات گفته شده، اين خود ثوابى است كه، بدون به رنج و زحمت افكندن جسم خود، به دست آورده اى.
و بدان كه تو دوست ما نخواهى بود، مگر آنگاه كه اگر همه همشهريانت بر ضدّ تو همصدا شوند و بگويند: تو مرد بدى هستى، مايه اندوه تو نشود و اگر همه گويند: تو مرد خوبى هستى، اين سخن تو را شاد نسازد. بلكه خودت را با آنچه در كتاب خداست بسنج، اگر ديدى پوينده راه آن هستى، از آنچه پرهيز داده است مى پرهيزى، به آنچه ترغيب كرده است راغبى و از آنچه ترسانده است مى ترسى، پس استوار و شاد باش؛ زيرا آنچه درباره تو گفته شده است، به تو زيانى نمى رساند. اما اگر ديدى از قرآن جدايى، ديگر چرا بايد خودت را بفريبى؟! به راستى كه مؤمن همواره در كار مبارزه با نفْس خويش است، تا بر هوا و هوس آن چيره آيد؛ يك بار او نفْسِ خود را از كجى و انحراف به راستى مى آورد و به خاطر محبّت به خدا، با هواى نفْس مخالفت مى ورزد و يك بار هم نفْسش او را بر زمين مى افكند و در نتيجه، پيرو هوس آن مى گردد. اما خداوند دستش را مى گيرد و بلند مى شود و خداوند لغزش او را مى بخشد و مؤمن به خود مى آيد و به توبه و ترس از خدا پناه مى برد و بر اثر افزايش ترسش [از خدا] بر بينش و معرفت او افزوده گردد. دليلش هم اين است كه خداوند مى فرمايد: «در حقيقت، كسانى كه تقوا دارند، چون وسوسه اى از جانب شيطان بديشان رسد، [خدا را ]به ياد آورند و به ناگاه بينا شوند».
اى جابر! همان روزىِ اندك خدا را براى خود بسيار شمار، تا از عهده شكرش به درآيى و طاعت بسيار خود از خدا را كم بشمار تا از اين راه بر نفْس خرده گيرى (آن را زبون سازى) و خود را در معرض عفو و گذشت [خداوند] قرار دهى. شرّ موجود را به وسيله دانش و معرفت موجود، از خودت دور گردان و دانش موجود را به وسيله عمل خالص، به كار بند و در عمل خالصى كه انجام مى دهى خودت را با بيدارى و هوشيارى تمام، از غفلت بزرگ نگه دار و بيدارى كامل را با ترس صادقانه [از خدا ]به دست آر و از خود آرايى هاى (آلودگى هاى) نهانى به اين زندگى [دنيا ]حذر كن و با راهنمايى خرد، خودت را از خطر هوس نگه دار و هنگام غالب آمدن هوس، با ارشاد خواهى از دانش ، درنگ كن و اعمال خالص را براى روز پاداش نگه دار.

1.الجُعفيّ ـ زنة الكرسيّ ـ: نسبة إلى جُعف بن سعد العشيرة بن مِذحج أبي حيّ باليمن . و هو جابر بن يزيد بن الحرث بن عبد يغوت الجُعفيّ من أصحاب الباقر و الصادق عليهما السلام و خدم الإمام أبا جعفر عليه السلام سنين متوالية، مات رحمه اللّه في أيّام الصادق عليه السلام سنة ثمان و عشرين و مائة. (كما في هامش المصدر).

2.الأوَد ـ محرّكة ـ : العِوَج (النهاية : ۱/۷۹) .

3.نعشه اللّه : رفعه، أقامه تُنعش الضعيف : تقوّيه و تقيمه (مجمع البحرين : ۳/۱۸۰۲) .

4.الأعراف : ۲۰۰ . و الطائف: هو ما كان كالخيال و الشيء يُلمّ بك (لسان العرب : ۹/۲۲۵) .

5.أزرى على النفس : عابها و عابتها. و يحتمل أن يكون: إزدراء ـ من باب الافتعال ـ اى احتقارا و استخفافا . (هامش المصدر) (راجع النهاية : ۲/۳۰۲) .

6.و في بعض النسخ «خفيّ الرَّين» أي الدَّنَس. (كما في هامش المصدر).

7.جَازَف : باع الشيء لا يعلم كيله أو وزنه، و جازف بنفسه : خاطر بها، و جازف في كلامه : أرسله إرسالاً على غير رويّة (المعجم الوسيط : ۱/۱۲۱) .

8.تحف العقول : ۲۸۴.

9.جعفى ـ بر وزن كرسى ـ منسوب به جعف بن سعد العشيرة بن مذحج بزرگِ تيره اى در يمن است. او جابر بن يزيد بن حرث بن عبد يغوت جعفى از اصحاب امام باقر و صادق عليهما السلام است. چند سال متوالى در خدمت امام باقر عليه السلام بود و سال ۱۲۸، در دوران امام صادق عليه السلام از دنيا رفت ـ خدايش رحمت كناد (به نقل از حاشيه تحف العقول).


ميزان الحكمه ج 13
180

(انظر) النجاة: باب 3798 حديث 20133.
بحار الأنوار : 78 / 98 باب 18.

4019

وَصايا الإمامِ زَينِ العابِدينَ عليه السلام

۲۱۷۶۶.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلامـ و قد ضَمَّ ابنَهُ الباقِرَ عليه السلام إلى صَدرِهِ لَمّا حَضرَهُ المَوتُ ـ: يا بُنَيَّ اُوصِيكَ بما أوصاني بهِ أبي عليه السلام حِينَ حَضَرَتهُ الوَفاةُ ، و بِما ذَكرَ أنّ أباهُ أوصاهُ بهِ ، قالَ : يا بُنَيَّ ، إيّاكَ و ظُلمَ مَن لا يَجِدُ علَيكَ ناصِرا إلاّ اللّهَ . ۱

۲۱۷۶۷.عنه عليه السلام :خَفِ اللّهَ تعالى لِقُدرَتِهِ علَيكَ ، و استَحيِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنكَ .
لا تُعادِيَنَّ أحَدا و إن ظَنَنتَ أنّهُ لا يَضُرُّكَ ، و لا تَزهَدَنَّ في صَداقَةِ أحَدٍ و إن ظَنَنتَ أنّهُ لا يَنفَعُكَ ؛ فإنّكَ لا تَدري مَتى تَرجو صَديقَكَ ، و لا تَدري مَتى تَخافُ عَدُوَّكَ ، و لا يَعتَذِرْ إلَيكَ أحَدٌ إلاّ قَبِلتَ عُذرَهُ . و إن عَلِمتَ أنّهُ كاذِبٌ ، وَ لْيَقِلَّ عَيبُ النّاسِ على لِسانِكَ . ۲

(انظر) الموعظة : باب 4065. بحار الأنوار : 78 / 128 باب 21.

4019

سفارش هاى امام زين العابدين عليه السلام

۲۱۷۶۶.امام زين العابدين عليه السلامـ در هنگام رحلتش و آن گاه كه فرزندش باقر عليه السلام را در آغوش كشيد ـفرمود: فرزندم! تو را به همان چيزى سفارش مى كنم كه پدرم هنگام وفاتش به من سفارش كرد و فرمود كه پدرش نيز او را به آن سفارش كرده است. فرمود : اى فرزندم! بپرهيز از ستم كردن بر كسى كه در برابر تو ياورى جز خداوند نمى يابد.

۲۱۷۶۷.امام زين العابدين عليه السلام :به سبب قدرتى كه خدا بر تو دارد از او بترس و به دليل نزديكيش به تو از او شرم كن.
هرگز با كسى دشمنى مكن، هرچند گمان برى كه به تو زيانى نمى زند و به دوستى هيچ كس بى رغبتى نشان مده ، هرچند خيال كنى كه به حال تو سودمند نيست؛ زيرا تو نمى دانى كه چه وقت به دوستت اميدوار (محتاج) مى شوى و نمى دانى كى از دشمنت بيمناك مى شوى. هر كس از تو پوزش خواست عذر او را بپذير، هر چند بدانى كه دروغ مى گويد. و بايد عيب مردم بر زبان تو كمتر رانده شود .

1.الكافي : ۲/۳۳۱/۵.

2.الدرّة الباهرة : ۲۶.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 13
    سایر پدیدآورندگان :
    شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 377462
صفحه از 608
پرینت  ارسال به