81
ميزان الحكمه ج 10

۱۷۵۹۸.الإمامُ الصّادقُ عليه السلامـ لمّا سَألَهُ عبدُ اللّهِ بنُ بكيرٍ عنِ الرجُلِ يُستَأذَنُ علَيهِ فيقولُ لِجاريَتِهِ قُولي: ليسَ هُو هاهُنا ؟ ـلا بَأسَ، ليسَ بكذبٍ ۱
. ۲

۱۷۵۹۹.الاحتجاج :روى أنّه سُئلَ الصّادِقُ عليه السلام عن قَولِ اللّهِ عَزَّ و جلَّ في قِصّةِ إبراهيمَ عليه السلام : «قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُم هذا فَاسألُوهُم إنْ كانُوا يَنطِقُونَ» قالَ : ما فَعَلَهُ كَبيرُهُم و ما كَذَبَ إبراهيمُ عليه السلام . قيل : و كيفَ ذلكَ ؟ فقالَ : إنّما قالَ إبراهيمُ : «فَاسألُوهُم إنْ كانُوا يَنْطِقُونَ» فإن نَطَقُوا فكَبيرُهُم فَعَلَ ، و إن لم يَنطِقُوا فلَم يَفعَلْ كبيرُهُم شيئا ، فما نَطَقُوا و ما كَذَبَ إبراهيمُ عليه السلام .
فَسئلَ عن قولِهِ تعالى في سُورَةِ يُوسفَ : «أيَّتُها العِيرُ إنَّكُم لَسارِقُونَ» قالَ : إنّهُم سَرَقُوا يُوسفَ مِن أبيهِ ، أ لا تَرى أنّهُ قالَ لَهُم حِينَ قالوا : «ما ذا تَفقِدُونَ * قالوا نَفقِدُ صُواعَ المَلِكِ»۳ و لم يَقُلْ سَرَقتُم صُواعَ المَلِكِ ، إنّما سَرَقُوا يُوسفَ مِن أبيه . فَسئلَ عن قولِ إبراهيمَ عليه السلام : «فَنَظَرَ نَظْرَةً في النُّجُومِ فَقالَ إنّي سَقيمٌ» قالَ : ما كانَ إبراهيمُ سَقيما و ما كَذَبَ ، إنّما عَنى سَقيما في دِينِهِ ، أي مُرتادا . ۴

۱۷۵۹۸.امام صادق عليه السلامـ وقتى عبد اللّه بن بُكير به امام عليه السلام عرض كرد: كسى به خانه مردى مى آيد و او را مى خواهد، اما آن مرد به كنيزش مى گويد: بگو او اين جا نيست [اين چه حكمى دارد؟] ـفرمود : اشكالى ندارد. اين دروغ نيست. ۵

۱۷۵۹۹.الاحتجاج :از امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداوند عزّ و جلّ در داستان ابراهيم سؤال شد كه: «گفت: [نه ]بلكه بزرگترشان اين كار را كرده است، اگر سخن مى گويند از آنها بپرسيد». حضرت فرمود: نه، بت بزرگشان اين كار را كرده بود و نه ابراهيم عليه السلام دروغ گفت. عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمود: زيرا ابراهيم گفت: «اگر سخن مى گويند از آنها بپرسيد». اگر بتها سخن مى گفتند، بزرگشان اين كار را كرده بود و اگر سخن نمى گفتند، بزرگشان كارى نكرده بود.اما آنها سخن نگفتند[و نمى توانستند بگويند ]و ابراهيم هم دروغ نگفت.
همچنين، از آن حضرت درباره اين آيه سوره يوسف سؤال شد كه: «اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد». حضرت فرمود: آنها يوسف را از پدرش دزديدند. مگر نمى بينى كه وقتى [برادران يوسف ]گفتند: «چه گم كرده ايد؟ گفتند: جام پادشاه را گم كرده ايم» و يوسف نگفت: جام پادشاه را دزديده ايد. در حقيقت آنها يوسف را از پدرش دزديدند [و مقصود يوسف نيز از اين كه گفت قطعاً شما دزد هستيد ، همين معناست].
نيز از اين سخن ابراهيم عليه السلام از امام صادق سؤال شد كه: «پس نگاهى به ستارگان كرد و گفت: من كسالت دارم». حضرت فرمود: ابراهيم نه كسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلكه مقصود او كسالت در دينش بود، چون در جستجوى [دين درست] بود.

1.مستطرفات السرائر : ۱۳۷/۱.

2.قال الشيخ الأنصاريّ في «المكاسب» بعد ذكر الحديث : فإنّ سلب الكذب مبنيّ على أنّ المشار إليه بقوله «هاهنا» موضعٌ خال مِن الدّار ، إذ لا وجه له سوى ذلك . (المكاسب : ۵۱) .

3.يوسف : ۷۱ و ۷۲ .

4.الاحتجاج : ۲/۲۵۶/۲۲۸ .

5.شيخ انصارى در مكاسب، بعد از ذكر اين حديث، مى گويد: دروغ نبودن اين سخن، در وقتى است كه جايى كه با انگشت خود به آن اشاره كرده و گفته اين جا نيست، قسمت خالى خانه باشد؛ زيرا توجيهى جز اين ندارد.


ميزان الحكمه ج 10
80

3411

التَّورِيَةُ

الكتاب :

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ * فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ» . ۱

قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ» . ۲

فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُها الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ» . ۳

الحديث :

۱۷۵۹۵.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ في المَعاريضِ لَمَندوحةً عنِ الكذبِ . ۴

۱۷۵۹۶.عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ في المَعاريضِ ما يُغني الرجُلَ العاقِلَ عنِ الكذبِ . ۵

۱۷۵۹۷.كنز العمّال :رَكِبَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَلفَ أبي بَكرٍ ناقَتَهُ ، و قالَ : يا أبا بكرٍ دَلِّهِ ۶ النّاس عنه ، فإنّهُ لا يَنبَغي لِنَبيٍّ أن يَكذِبَ ، فَجَعَلَ النّاسُ يَسألونَهُ مَن أنت ؟ قالَ : باغٍ يَبتَغي ، قالوا : و مَن وَراءَكَ ؟ قال : هادٍ يَهدِيني . ۷

3411

توريه

قرآن:

«پس، نظرى به ستارگان افكند و گفت: من كسالت دارم!».

«گفت: [نه] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است. اگر سخن مى گويند؛ از آنها بپرسيد».

«پس، هنگامى كه آنان را به خواربارشان مجهّز كرد، آبخورى را در بار برادرش نهاد. سپس [به دستور او ]ندا كننده اى بانگ در داد: اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد».

حديث:

۱۷۵۹۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا در سخنان چند پهلو براى پرهيز از دروغ راه گريزى باز است.

۱۷۵۹۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در سر بسته گويى ها، ظرافتهايى است كه مرد خردمند را از دروغ گفتن بى نياز مى كند.

۱۷۵۹۷.كنز العمّال :رسول خدا صلى الله عليه و آله پشت سر ابو بكر بر ناقه اش سوار شد و فرمود: اى ابو بكر! مردم را گيج و سر در گم كن ۸ ؛ زيرا براى يك پيامبر سزاوار نيست كه دروغ بگويد: مردم شروع كردند به سؤال از ابو بكر كه:تو كيستى؟ ابو بكر پاسخ داد: جوينده اى كه [راه] مى جويد. پرسيدند: چه كسى پشت سر توست؟ ابو بكر پاسخ داد: راهنمايى كه مرا راهنمايى مى كند.

1.الصافّات : ۸۸ ، ۸۹.

2.الأنبياء : ۶۳.

3.يوسف : ۷۰.

4.كنز العمّال : ۸۲۴۹.

5.كنز العمّال : ۸۲۵۳.

6.لعلّ المراد : ورِّ بإجابتك للناس عن سؤالهم عنّي (كما في هامش المصدر).

7.كنز العمّال : ۹۰۰۱.

8.شايد مقصود اين باشد كه: اگر مردم درباره من از تو پرسيدند، جوابشان را سر بسته و با توريه بده (پاورقى كنز العمّال).

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 10
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 246167
صفحه از 572
پرینت  ارسال به