407
ميزان الحكمه ج 08

3010

غَزوَةُ خَيبَرَ وفَدَكَ

الكتاب :

سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذَلِكُمْ قالَ اللّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً» . ۱

الحديث :

۱۵۰۳۷.كنز العمّال عن بُرَيدة :لَمّا كانَ يومُ خَيبَرَ أخَذَ اللِّواءَ أبو بكرٍ ، فَرَجَعَ و لَم يُفتَحْ لَهُ ، فَلَمّا كانَ مِن الغَدِ أخَذَ عُمَرُ و لَم يُفتَحْ لَهُ ، و قُتِلَ ابنُ مُسلِمَةَ و رَجَعَ الناسُ ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَأدفَعَنَّ لِوائي هذا إلى رَجُلٍ يُحِبُّ اللّهَ و رسولَهُ و يُحِبُّهُ اللّهُ و رسولُهُ ، لَن يَرجِعَ حتى يُفتَحَ علَيهِ . فَبِتنا طَيِّبةً أنفُسُنا أنَّ الفَتحَ غَدا ، فَصَلّى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الغَداةَ ثُمّ دَعا بِاللِّواءِ و قامَ قائما ، فما مِنّا مِن رَجُلٍ لَهُ مَنزِلَةٌ مِن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلاّ و هُو يَرجُو أن يكونَ ذلكَ الرَّجُلَ ؛ حتّى تَطاوَلتُ أنا لها و رَفَعتُ رَأسِي لِمَنزِلَةٍ كانَت لي مِنهُ ، فَدَعا عليَّ بنَ أبي طالبٍ و هو يَشتَكِي عَينَيهِ فَمَسَحَها ثمَّ دَفَعَ إلَيهِ اللِّواءَ فَفُتِحَ لَهُ! ۲

3010

جنگ خيبر و فدك

قرآن :

«چون براى گرفتن غنايم به راه بيفتيد، آنان كه از جنگ تخلّف ورزيده اند خواهند گفت : بگذاريد تا ما هم از پى شما بياييم. مى خواهند سخن خدا را ديگرگون كنند. بگو : شما هرگز از پى ما نخواهيد آمد. خدا از پيش چنين گفته است. سپس خواهند گفت : بلكه بر ما حسد مى بريد؟ نه، اينان جز اندكى نمى فهمند».

حديث :

۱۵۰۳۷.كنز العمّالـ به نقل از بريده ـ: در روز جنگ خيبر، ابو بكر پرچم را گرفت اما بدون آن كه موفق به فتح شود برگشت. روز بعد عمر پرچم را گرفت و او هم ناكام برگشت و ابن مسلمه كشته شد و مردم (مسلمانان) برگشتند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اين پرچم را به كسى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست دارند و هرگز بر نمى گردد تا فتح و پيروزى نصيبش شود. ما آن شب را خوشحال از اين كه فردا روز پيروزى است، به صبح رسانديم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز صبح را خواند و آن گاه پرچم را خواست و از جا بلند شد. هر يك از ما كه نزد پيامبر خدا قرب و منزلتى داشت اميدوار بود كه آن مرد او باشد. حتى من به خاطر قرب و منزلتى كه نزد پيامبر داشتم گردن كشيدم و سرم را بالا گرفتم. اما پيامبر خدا على بن ابى طالب را صدا زد. على عليه السلام مبتلا به چشم درد بود. پيامبر خدا دستى بر چشم او كشيد و آن گاه پرچم را به وى سپرد و فتح و پيروزى نصيب او شد.

1.الفتح : ۱۵.

2.كنز العمّال : ۳۰۱۲۰.


ميزان الحكمه ج 08
406

۱۵۰۳۵.كنز العمّال عن عبد اللّهِ بن أبي أوفى :كُنّا يومَ الشَّجرَةِ ألفا و أربَعَ مِئَةٍ أو ألفا و ثلاثَمِئَةٍ ، و كانَت أسلَمُ يومَئذٍ ثُمنُ المُهاجِرينَ . ۱

۱۵۰۳۶.كنز العمّال :إنَّ قُرَيشا صالَحُوا النبيَّ صلى الله عليه و آله مِنهُم سُهَيلُ بنُ عَمرٍو ، فقالَ النبيُّ صلى الله عليه و آله لِعَليٍّ : اُكتُبْ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، فقالَ سُهَيلٌ : أمّا بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فلا نَدرِي ما بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، و لكنِ اكتُبْ بما نَعرِفُ : بِاسمِكَ اللَّهُمَّ ، فقالَ : اكتُبْ مِن مُحمَّدٍ رسولِ اللّهِ ، قالوا : لو عَلِمنا أنّك رَسولُ اللّهِ لاتَّبَعناكَ ، و لكنِ اكتُبْ اسمَكَ و اسمَ أبِيكَ، فقالَ النبيُّ صلى الله عليه و آله : اكتُبْ مِن محمّدِ بنِ عبدِ اللّهِ ، فَاشتَرَطُوا علَى النبيِّ صلى الله عليه و آله أنَّ مَن جاءَ مِنكُم لَم نَرُدَّهُ علَيكُم ، و مَن جاءَ مِنّا رَدَدتُمُوهُ علَينا ، فقالوا : يا رسولَ اللّهِ ، أ نَكتُبُ هذا ؟ قالَ : نَعَم ، إنّهُ مَن ذَهَبَ منّا إلَيهِم فَأبعَدَهُ اللّهُ ، و مَن جاءَنا مِنهُم سَيَجعَلُ اللّهُ لَهُ فَرَجا و مَخرجا . ۲

(انظر) بحار الأنوار : 20 / 317 ب2. كنز العمّال : 10 / 384.

۱۵۰۳۵.كنز العمّال ـ به نقل از عبد اللّه بن ابى اوفى ـ :در روز بيعت رضوان، تعداد ما هزار و چهار صد يا هزار و سيصد نفر بود. و قبيله اسلم در آن روز يك هشتم مهاجران بودند.

۱۵۰۳۶.كنز العمّال :قريش با پيامبر صلى الله عليه و آله قرارداد صلح امضا كردند و يكى از آنان سهيل بن عمرو بود. پيامبر صلى الله عليه و آله به على فرمود : بنويس : بسم اللّه الرحمن الرحيم؛ سهيل گفت : ما نمى دانيم بسم اللّه الرحمن الرحيم چيست؛ بلكه چيزى را بنويس كه برايمان آشناست. بنويس :باسمك اللهم. حضرت فرمود : بنويس : از محمّد پيامبر خدا. نمايندگان قريش گفتند : اگر معتقد بوديم كه تو پيامبر خدا هستى از تو پيروى مى كرديم. به جاى آن نام خودت و نام پدرت را بنويس. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : بنويس : از محمّد پسر عبد اللّه .
يكى از شروط آنان با پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود كه اگر كسى از مسلمانان پيش مشركان رفت، او را برنگردانند و اگر از آنان كسى به پيامبر پناهنده شد او را برگردانند. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كردند : اى پيامبر خدا! اين شرط را بنويسيم؟ فرمود : آرى؛ زيرا اگر از ما كسى به آنان پناهنده شود، خداوند او را [از رحمت خود] دور گرداند و اگر كسى از آنان به ما پناهنده شود، بزودى خداوند براى او گشايش و برونشوى قرار خواهد داد.

1.كنز العمّال : ۳۰۱۵۰.

2.كنز العمّال : ۳۰۱۵۱.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 08
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 547413
صفحه از 632
پرینت  ارسال به