133
پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)

۸۷.الخرائج و الجرائح :خسرو به فيروز ديلمى ـ كه از بقاياى ياران سيف بن ذى يَزَن بود ـ نوشت : اين بنده اى راكه نام خودش را پيش از نام من مى آورَد و گستاخانه مرا به دينى غير از دين خودم دعوت مى كند، نزد من روانه كن .
فيروز نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : خداوندِ من ، مرا دستور داده كه تو را نزد او برم.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خداوندِ من ، مرا خبر داد كه خداوندِ تو ديشب كشته شد» .
در اين هنگام ، خبر رسيد كه فرزند او شيرويه ، در آن شب بر وى حمله برده و او را كشته است. پس فيروز و همراهانش ، اسلام آوردند. زمانى كه كذّاب عبسى سر برداشت ، پيامبر صلى الله عليه و آله فيروز را براى كشتن او فرستاد. او از بام بالا رفت و گردنش را پيچاند و او را كشت .

4 / 5

نامه ايشان به بزرگ قبطيان ، مقوقس

۸۸.الطبقات الكبرى :پيامبر خدا حاطب بن ابى بلتعه لَخمى را ـ كه يكى ديگر از آن شش سفير بود ـ همراه نامه اى براى دعوت به اسلام ، پيش مُقَوقِس، فرمان رواى اسكندريه و سالار قِبْطيان، فرستاد. حاطب، نامه را به مقوقس داد. مقوقس آن را خواند و با حاطب به خوشى سخن گفت ، و نامه را در جعبه اى از عاج قرار داد و سرش را مُهر كرد و آن را به كنيز خود سپرد ، و به پيامبر صلى الله عليه و آله نوشت : من مى دانستم كه هنوز يك پيامبر باقى مانده است ؛ اما گمان مى كردم كه او در شام ظهور خواهد كرد. فرستاده تو را گرامى داشتم و اكنون دو كنيز كه در ميان قبطيان ، منزلت والايى دارند ، برايت مى فرستم و جامه اى و استرى كه بر آن سوار شوى ، پيشكش تو مى كنم.
او چيز ديگرى ننوشت و مسلمان هم نشد. پيامبر خدا هديه مقوقس را پذيرفت و دو كنيز را ـ كه يكى ماريه، مادر ابراهيم پسر پيامبر خدا ، بود و ديگرى خواهرش سيرين ـ قبول كرد و نيز استرى را كه فرستاده بود ؛ استرى سپيد كه در آن روز ، در ميان عرب ها چنان استرى وجود نداشت و آن همان دُلْدُل بود. پيامبر خدا فرمود : «اين ناپاك ، به پادشاهىِ خود بخل ورزيد، حال آن كه پادشاهىِ او دوامى نخواهد يافت» .
حاطب مى گويد : مقوقس از من با احترام پذيرايى مى كرد و بر درگاه خود ، مرا كمتر معطّل مى نهاد و من بيش از پنج روز ، نزد وى اقامت نكردم .


پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
132

۸۷.الخرائج و الجرائح :إنَّ كِسرى كَتَبَ إلى فَيروزَ الدَّيلَميِّ ـ وهُوَ مِن بَقِيَّةِ أصحابِ سَيفِ ابنِ ذي يَزَنَ ـ : أنِ احمِل إلَيَّ هذا العَبدَ الَّذي يَبدَأ بِاسمِهِ قَبلَ اسمي ، فَاجتَرَأَ عَلَيَّ ودَعاني إلى غَيرِ ديني ، فَأتاهُ فَيروزُ وقالَ لَهُ : إنَّ رَبِّي أمَرَني أن آتِيَهُ بِكَ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ ربِّي أخبَرَني أ نَّ رَبَّكَ قُتِلَ البارِحَةَ ، فَجاءَ الخَبرُ أ نَّ ابنَهُ شِيرَوَيهَ[وَثَبَ عَلَيهِ] فَقَتلَهُ في تِلكَ اللَّيلَةِ . فَأسلَمَ فَيروزُ ومَن مَعَهُ . ۱

4 / 5

رِسالَتُهُ إلَى المُقَوقِسِ عَظيمِ القِبطِ

۸۸.الطبقات الكبرى :بَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حاطِبَ بنَ أبي بَلتَعَةَ اللَّخميِّ ـ وهوَ أحَدُ السِّتَّةِ ـ إلَى المُقَوقِسِ صاحِبِ الإسكَندَرِيَّةِ عَظيمِ القِبطِ يَدعوهُ إلَى الإسلامِ ، وكَتَبَ مَعَهُ كِتابا ، فَأوصَلَ إلَيهِ كِتابَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقَرَأهُ وقالَ لَهُ خَيرا ، وأخَذَ الكِتابَ فَجَعَلَهُ في حُقٍّ مِن عاجٍ وخَتَمَ عَلَيهِ ودَفَعَهُ إلى جارِيَتِهِ . وكَتبَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : قَد عَلِمتُ أنَّ نَبِيّا قَد بَقِيَ وكُنتُ أظُنُّ أ نَّهُ يَخرُجُ بِالشَّامِ ، وقَد أكرَمتُ رَسولَكَ ، وبَعَثتُ إلَيكَ بِجارِيَتَينِ لَهُما مَكانٌ فِي القِبطِ عَظيمٌ ، وقَد أهدَيتُ لَكَ كِسوَةً وبَغلَةً تَركَبُها . ولَم يَزِد على هذا ولَم يُسلِم ، فَقَبِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هَدِيَّتَهُ ، وأخَذَ الجارِيَتَينِ مارِيَةَ أُمَّ إبراهيمَ ابنِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأُختَها سيرينَ ، وبَغلَةً بَيضاءَ لَم يَكُن فِي العَرَبِ يَومَئِذٍ غَيرُها ، وهِيَ دُلدُلُ ، وقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ضَنَّ الخَبيثُ بِمُلكِهِ ولا بَقاءَ لِمُلكِهِ.
قالَ حاطِبٌ : كانَ لي مُكرِما فِي الضِّيافَةِ وقِلَّةِ اللَّبثِ بِبابِهِ ، ما أقَمتُ عِندَهُ إلاَّ خَمسَةَ أيَّامٍ . ۲

1.الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۶۴ ح ۱۱۱ ، المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۷۹ نقلاً عن الماوردي في أعلام النبوّة ، بحار الأنوار : ج ۲۰ ص ۳۷۷ ح ۱ .

2.الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۲۶۰ .

  • نام منبع :
    پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 66233
صفحه از 284
پرینت  ارسال به