101
پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)

حديث

۵۷.امام رضا عليه السلام :در انجيل نوشته شده است : «پسر آن زن پاك دامن مى رود و پس از او ، «فارقليطا» مى آيد و او بارهاى گران را سبك مى كند و هر چيزى را براى شما روشن مى سازد و به حقّانيت من گواهى مى دهد، همچنان كه من به آمدنِ او گواهى دادم. من براى شما اَمثال [نمودها] آوردم و او براى شما تأويل [حقيقت] مى آورَد» .

تفسير

علاّمه طباطبايى در تفسير آيه «همانان كه از اين فرستاده، پيامبرِ درس ناخوانده ، پيروى مى كنند... » مى فرمايد: «راغب در مفردات مى گويد :
«اِصْر» [در ادامه آيه] به معناى بستن و نگهداشتن چيزى به زور است. گفته مى شود : «أصرتُه فهو مأصور» ، و مأصَر و مأصِر ـ به فتح و كسر صاد ـ به معناى بازداشتگاه كشتى است. خداى متعال فرموده است : «و قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است ، از آنها بر مى دارد» ؛ يعنى امورى را بر مى دارد كه مردم را از كارهاى نيك و رسيدن به ثواب ها و پاداش ها باز مى دارند و دست و پا گير آنها هستند . نيز به همين معناست آيه «وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرًا» . بعضى گفته اند : «اصر» به معناى بارگران است ؛ اما حقيقت آن ، همان است كه گفتم .
«اَغلال» جمع «غُلّ» است ، به معناى آنچه با آن بسته شود (طوقى آهنين كه برگردن يا دست بندند)... .
ياد كردن از پيامبر صلى الله عليه و آله با سه وصف «رسول» و «نبىّ» و «اُمّى» ـ كه در هيچ آيه ديگرى جز همين آيه و آيه بعد ، با اين سه صفت يك جا ذكر نشده ـ در كنار جمله بعد ـ كه مى فرمايد : «[پيامبرى ]كه [نام ]او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى يابند» ـ نشان مى دهد كه در تورات و انجيل ، از پيامبر خدا با اين اوصاف سه گانه ياد شده بوده است.
اگر غرض از توصيف پيامبر با اين سه وصف، معرّفى كردن وى به صفاتى نبود كه در تورات و انجيل براى آن بزرگوار ياد شده و يهوديان و مسيحيانْ او را با اين اوصاف مى شناخته اند، بى گمان ، در آوردن اين سه صفت (رسول و نبىّ و اُمّى) بويژه صفت سوم، نكته روشنى نبود.
نيز ظاهر آيه شريفه دلالت يا اشعار بر اين دارد كه جمله «آنان را به كار پسنديده فرمان مى دهد و از كار ناپسند باز مى دارد» تا آخرِ امور پنجگانه اى كه خداوند در اين آيه ، پيامبر صلى الله عليه و آله را با آنها وصف كرده، از جمله نشانه هاى پيامبر خداست كه در آن دو كتاب (تورات و انجيل) ، ذكر شده اند. با اين حال، اين اوصاف از ويژگى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و آيين پرشكوه او هستند ؛ زيرا درست است كه امّت هاى درست كار به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر عمل مى كرده اند و دليل آن هم،اين سخن خداى متعال است درباره اهل كتاب كه:
«لَيْسُواْ سَوَآءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَـبِ أُمَّةٌ قَآلـءِمَةٌ يَتْلُونَ ءَايَـتِ اللَّهِ ءَانَآءَ الَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ * يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَـرِعُونَ فِى الْخَيْرَ تِ وَأُوْلَـلـءِكَ مِنَ الصَّــلِحِينَ ؛۱آنان يكسان و همسان نيستند . از اهل كتاب ، گروهى درستْ كردارند ... به نيكى فرمان مى دهند و از ناشايستى باز مى دارند و به نيكوكارى مى شتابند ، و اينان از شايستگان اند» .
همچنين روا شمردن پاكيزه ها و حرام كردن چيزهاى ناپاك ، در مجموع ، از جمله فطرياتى است كه همه اديان الهى بر آن هم داستان اند و خداى متعال هم فرموده :
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِى وَ الطَّيِّبَـتِ مِنَ الرِّزْقِ ؛۲بگو : چه كسى زينت الهى را ـ كه براى بندگانش پديد آورده ـ و رزق پاكيزه او را حرام كرده است» .
نيز برداشتن قيد و بندها ، گرچه از امورى است كه اجمالاً در شريعت عيسى عليه السلام وجود داشته است و گواه آن ، نقل قولى است كه خداوند در قرآن كريم از آن حضرت كرده و مى فرمايد :
«وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ التَّوْرَلـةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِى حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ؛۳همچنين گواهى دهنده بر [صدق] تورات هستم كه پيش روى من است و [بر انگيخته شده ام] تا بعضى از آنچه بر شما حرام بوده است، حلال كنم» .
و اين سخن عيسى عليه السلام خطاب به بنى اسرائيل نيز ، مُشعر به همين نكته است :
«قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِى تَخْتَلِفُونَ فِيهِ ؛۴به راستى ، براى شما حكمت آورده ام، و براى شما بعضى از امورى را كه در آن اختلاف نظر داريد ، روشن مى سازم» .
آرى ، با همه اين احوال، هيچ شكّاكى شك ندارد كه دينى كه محمّد صلى الله عليه و آله با كتابى از جانب خدا آورد، كه كتاب هاى آسمانىِ پيش از خود را تصديق و تأييد مى كند ـ يعنى دين اسلام ـ ، تنها دينى است كه روح زندگى را به طور كامل در كالبد امر به معروف و نهى از منكر دميد و آن را از حدّ يك دعوت صِرف و خالى ، به درجه جهاد مالى و جانى در راه خدا رسانْد و آن ، تنها دينى است كه همه شئؤن و اعمال مربوط به زندگىِ انسان را در نظر گرفت و سپس آنها را به پاك و ناپاك تقسيم كرد و پاك ها را حلال و ناپاك ها را حرام شمرد. هيچ شريعت آسمانى و قانون اجتماعىِ ديگرى، به لحاظ تفصيل قوانين تشريعى، به پاى اين دين نمى رسد. اسلام ، تنها دينى است كه همه احكام دشوارى را كه براى اهل كتاب، بويژه يهود، وضع شده بود و تمام مقرّراتى را كه دانشمندان آنها و احبار و رهبانشان از پيش خود به وجود آورده بودند، لغو و نسخ كرد». ۵

1.آل عمران : آيه ۱۱۳ و ۱۱۴ .

2.اعراف : آيه ۳۲ .

3.آل عمران : آيه ۵۰ .

4.زخرف : آيه ۶۳ .

5.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص ۵۷۷۴ .


پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
100

الحديث

۵۷.الإمام الرضا عليه السلام :فِي الإنجيلِ مَكتوبٌ : إنَّ ابنَ البَرَّةِ ذاهِبٌ وَ(الفارقليطا) جاءَ مِن بَعدِهِ ، وهُوَ الَّذي يُخَفِّفُ الآصارَ ، ويُفَسِّرُ لَكُم كُلَّ شَيءٍ ، ويَشهَدُ لي كَما شَهِدتُ لَهُ ، أنا جِئتُكُم بِالأمثالِ وهُوَ يَأتيكُم بِالتَّأويلِ . ۱

التّفسير :

يقول العلاّمة الطباطبائيّ قدس سره في تفسير قوله تعالى : «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ ... » : «قال الرّاغب في المفردات : الإصر : عقد الشّيء وحبسه بقهره ، يقال : أصَرته فهو مأصور ، والمأصَر والمأصِر ـ بفتح الصّادِ وكسرها ـ : محبس السّفينة ، قال اللّه تعالى : «وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ»۲ أي الاُمور الّتي تثبّطهم وتقيّدهم عن الخيرات ، وعن الوصول إلى الثّواب ، وعلى ذلك : «وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرًا»۳ وقيل : ثِقلاً ، وتحقيقه ما ذكرت . انتهى . ۴ والأغلال جمع غلّ ، وهو مايُقيَّد به ... .
وذكره صلى الله عليه و آله بهذه الأوصاف الثّلاث : الرّسول النّبيّ الاُمّيّ ، ولم يجتمع له في موضع من كلامه تعالى إلاّ في هذه الآية والآية التّالية ، مع قوله تعالى بعده : «الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِى التَّوْرَاةِ وَالإِْنجِيلِ» تدلّ على أ نّه صلى الله عليه و آله كان مذكورا فيهما معرّفا بهذه الأوصاف الثّلاث .
ولولا أنّ الغرض من توصيفه بهذه الثّلاث هو تعريفه بما كانوا يعرفونه به من النّعوت المذكورة له في كتابَيهم ، لما كانت لذكر الثّلاث ـ الرّسول ، النّبيّ ، الاُمّيّ ـ وخاصّة الصّفة الثّالثة نكتة ظاهرة .
وكذلك ظاهر الآية يدلّ أو يُشعر بأنّ قوله : «يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ» إلى آخر الاُمور الخمسة الّتي وصفه صلى الله عليه و آله بها في الآية من علائمه المذكورة في الكتابَين ، وهي مع ذلك من مختصّات النّبيّ صلى الله عليه و آله وملّته البيضاء ؛ فإنّ الاُمم الصّالحة وإن كانوا يقومون بوظيفة الأمر بالمعروف والنّهي عن المنكر ـ كما ذكره تعالى من أهل الكتاب في قوله : «لَيْسُواْ سَوَآءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَـبِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ ـ إلى أن قال ـ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَـرِعُونَ فِى الْخَيْرَ تِ وَأُوْلَئِكَ مِنَ الصَّــلِحِينَ»۵ ، وكذلك تحليل الطّيّبات وتحريم الخبائث في الجملة من جملة الفطريّات الّتي أجمع عليها الأديان الإلهيّة ، وقد قال تعالى : «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِى وَ الطَّيِّبَـتِ مِنَ الرِّزْقِ»۶ ، وكذلك وضع الإصر والأغلال وإن كان ممّا يوجد في الجملة في شريعة عيسى عليه السلام كما يدلّ عليه قوله فيما حكى اللّه عنه في القرآن الكريم : «وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِى حُرِّمَ عَلَيْكُمْ»۷ ، ويشعر به قوله خطابا لبني إسرائيل : «قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِى تَخْتَلِفُونَ فِيهِ»۸ إلاّ أ نّه لايرتاب ذو ريبٍ في أنّ الدِّين الّذي جاء به محمّد صلى الله عليه و آله بكتابٍ من عند اللّه مصدّق لما بين يديه من الكتب السّماويّة ـ وهو دين الإسلام ـ هو الدّين الوحيد الّذي نفخ في جثمان الأمر بالمعروف والنّهي عن المنكر كلّ ما يسعه من روح الحياة، وبلغ به من حدّ الدّعوة الخالية إلى درجة الجهاد في سبيل اللّه بالأموال والنفوس ، وهو الدّين الوحيد الّذي أحصى جميع ما يتعلّق به حياة الإنسان من الشّؤون والأعمال ثمّ قسّمها إلى طيّبات فأحلّها ، وإلى خبائث فحرّمها ، ولا يعادله في تفصيل القوانين المشرّعة أيّ شريعة دينيّة وقانون اجتماعيّ ، وهو الدّين الّذي نسخ جميع الأحكام الشّاقّة الموضوعة على أهل الكتاب واليهود خاصّة ، وما تكلّفها علماؤهم وابتدعها أحبارهم ورهبانهم من الأحكام المبتدعة» . ۹

1.التوحيد : ص ۴۲۸ ح ۱ ، عيون أخبار الرضا : ج ۱ ص ۱۶۴ ح ۱ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۴۱۴ ح ۳۰۷ كلاهما نحوه وكلّها عن الحسن بن محمّد النوفلي ، بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۳۰۷ ح ۱ .

2.الأعراف : ۱۵۷ .

3.البقرة : ۲۸۶ .

4.مفردات ألفاظ القرآن : ص ۷۸ .

5.آل عمران : ۱۱۳ و ۱۱۴ .

6.الأعراف : ۳۲ .

7.آل عمران : ۵۰.

8.الزخرف : ۶۳ .

9.الميزان في تفسير القرآن : ج ۸ ص ۲۸۰ .

  • نام منبع :
    پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 66235
صفحه از 284
پرینت  ارسال به