275
امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری

اين عروس قاسم ، هرگاه دختر حضرت امام حسين عليه السلام است چشم مرا شفا بده كه از اين ذلت كورى عاجز آمده ام! و گريه بسيار كردم .
همين كه خود را به آن روزنه رسانيدم ، ديدم چشمم روشن شد و تابوت و سرداب آن حضرت را ديدم . از شعف ، سر از آن روزنه برنداشم كه ببينم بيرون را هم مى بينم ، ديدم آفتاب و زمين و خلق همه را مى بينم ، بسيار خوشوقت شدم از ترس آنكه مبادا رختم را خلق پاره پاره كنند ، هيچ نگفتم و شب را هم در آنجا ماندم ، در مهتاب دعاى كميل و قرآن را خواندم و حال چشمم بهتر از اول جوانيم شده [است] .

كرامات ديگر

ابراهيم نام ، نوكر جماعت شام بياتى بود مى گفت كه مدتى است كه چشم من كور شده و هر چه داشتم خرج كردم خوب نشد ، حالى كه شنيدم كه در روضه عروس قاسم حاجت خلق بر مى آيد ، آمدم و گريه بسيار كردم و به درگاه خدا ناليدم به بركت آن حضرت چشمم خوب شد .

كرامات ديگر

آنكه ضعيفه اى با شوهرش آمد نزديك ظهر در روضه حضرت زبيده خاتون و كسى در ميان روضه نبود ، قدرى گريه كرد ، ديد آواز سه چهار زن مى آيد كه نوحه مى كنند به طريق لهجه عربى و از ميان قبر منور آواز برمى آيد ، دويد بيرون آمد نزد خادمها كه راه اندرون سرداب قبر حضرت را به من نماييد مى خواهم بروم با آن زنها با هم گريه كنيم ، ما گفتيم بياييد ببينيد گريه زنها را كه نوحه مى كنند!
خادمها و عمله ها كه كار مى كردند مى گفتند رفتيم ديديم صداى زنها مى آيد به عربى به آواز بلند از ميان قبر نوحه مى كنند و قريب دو ساعت بيشتر آواز گريه و نوحه بود و بعد ساكت شدند .
جامع اين كتاب [اعتضاد السلطنه ] ، خود به اتفاق مجتهد العصرى حاجى ملا محمّد كرمانشاهانى و شيخ الاسلام و گويا عالى جاه مقرب الحضرات السلطانى


امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
274

حال اگر اين حدس مقبول تلقى گردد كه: بركيارق بر گور مادر خويش بقعتى مناسب پى افكند ، كه سالها به نام زبيده خاتون معروف بود ، و در قرون بعد نام زبيده همچنان در تداول بماند ، لكن شخصيت وى فراموش گرديد . پس از رسميت يافتن تشيع ، مردم عامى كه هر صاحب نامى را شيعه مى پنداشتند ، صاحب اين بقعت را نيز دختر امام گمان بردند ، در اين صورت مشكل بقعه بى بى زبيده نيز آسان مى شود . ۱
دانسته شد كه چنين دخترى براى امام حسين عليه السلام در كتب تاريخ و انساب ذكر نشده است و نيز بايد گفت كه مورخان ، مدفون در اين بقعه را ديگرى از خاندان پيامبر نيز ندانسته ا ند . با اين وجود ، حكايات و كرامات بسيارى درباره مدفون در اين بقعه نقل شده است كه بايد آنها را از مجعولات سوء استفاده چى ها يا از صفا و پاكى سرشت زائران دانست نه صاحب كرامت بودن مدفون در مزار .
نمونه اى از اينها را اعتضاد السلطنه نقل كرده است:

حكايت اوّل

آقا ميرزاى عطار تهرانى در حضور عالى جناب مجتهد العصرى حاجى الحرمين حاجى ملا محمّد كرمانشاهى ، امام جمعه تهران نقل كردند كه محمّد شفيع ، پسر حاجى آقا محمّد و جمعى ديگر از اهل سكنه حضرت عبدالعظيم نقل كردند كه در بيابان فيروز آباد جمعى ديدند كه نورى از سمت قبله آمد و به سر قبه مطهره محمّد ابن بابويه قمى رفت و از آن جا آمد و داخل روضه زبيده خاتون شد و بيرون نيامد و پسر ملا امين چراغچى سركار حضرت عبدالعظيم نيز اين نقل را كرد .

كرامات ديگر

آنكه ، در وقتى كه پى بر مى داشتيم ، كربلايى صفر على تهرانى ، ـ كه چند سال بود كه چشم او نابينا شده بود ـ آمد و روزنه كه به سرداب منور شده بود زيارت مى كرد و مى گويد جمعى آمدند و مرا دور كردند دلم شكست ، عرض كردم خداوندا ، به بركت

1.رى باستان ، ج ۱ ، ص ۴۱۶ ـ ۴۲۴ .

  • نام منبع :
    امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 174640
صفحه از 336
پرینت  ارسال به