يعنى : ابو تراب عبيداللّه بن موسى رويانى گفت : ابا حماد رازى مىگفت : در سامره بر حضرت امام على النقى عليهالسلام وارد شدم و بعضى از مسائل حلال و حرام سؤال كردم و جواب شنيدم . چون خواستم وداع نمايم آن بزرگوار ۱ فرمود : « اى ابا حماد ! اگر بر تو چيزى مشكل شود از امر دين تو در آن حدود ، سؤال كن از عبدالعظيم بن عبداللّه حسنى و سلام مرا به او برسان » .
اكنون بنگر بزرگى مقام و بزرگوارى حضرت عبدالعظيم عليهالسلام را كه چگونه امام عليهالسلامامر مىنمايد آن شخص رازى را در فرا گرفتن احكام از وى .
اين فقره نصّى است فاصل و برهانى است قاطع در امتثال و اتّباع اقوال كريمه آن جناب .
و در اين حديث سه مطلب معلوم است :
اول : آنكه حضرت عبدالعظيم در بعضى از زمان امامت حضرت امام على النّقى عليهالسلامدر رى تشريف داشتند .
دوّم : حجّيت اخذ احكام و معالم از ايشان .
سوّم : ابلاغ سلام به جهت آن سيّد كريم ذوالاكرام .
و داعى ناگزير است بعضى از مطالب مفيدهاى كه راجع به اين حديث است بنويسد عمده آن را :
در عدم جواز اخذ معالم دينيّه از غير شيعه اثنا عشريّه
بدان كه اخذ معالم دينيّه را از هر كس نتوان نمود و رجوع به هر كسى نبايد كرد چنانكه در كتاب « رجال وسيط » ۲ مرحوم ميرزا محمد منقول است : در زمانى كه حضرت موسى