407
روح و ريحان ج1

بن جعفر عليه‏السلام در بغداد محبوس بودند براى على بن حبيب مرقوم فرمودند اين فقرات شريفه را : « لا تأخُذنَّ مَعالمَ دينِكَ عَن غَيرِ شيعَتِنا فانَّكَ إن تَعَدَّيْتَهُمْ اخَذتَ دينَكَ عَنِ الخائِنينَ الّذينَ خانُوا اللّه‏َ وَرَسُولَهُ وخانُوا اماناتِهِم ، اِنَّهُمُ ائْتَمَنُوا على كتابِ اللّه‏ِ جَلّ وَعَلا فَحَرَّفُوهُ وَبَدَّلُوه فَعَليهِمْ لَعْنَةُ اللّه‏ِ وَلَعْنَةُ رَسُولِهِ وَلَعْنَةُ آبائىَ الكِرامِ البَرَرَةِ وَلَعْنَتى وَلَعْنَةُ شيعَتى إلى يَومِ القِيَامَةِ » .
يعنى : « معالم دينت را از غير شيعيان ما اخذ مكن كه اگر از مخالفين اخذ نمائى هرآينه از خيانت كنندگان فرا گرفته ، و آنها كسانى هستند به خدا و رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهو در امانات خيانت كردند و بر كتاب خدا امين شدند و تحريف و تبديل نمودند كتاب اللّه‏ را ، پس بر ايشان لعنت خدا و لعنت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ملائكه و لعنت پدران بزرگواران من است ، و لعنت من و لعنت شيعيان من بر ايشان است تا روز قيامت » .
و اين حديث اگر چه بر حسب تبادر ، ردّ بر اهل سنّت و جماعت است و خائنين و مُحرّفين و مُبدّلين و ملعونين ايشانند ليكن هر آنكه از اين امت جاهل باشد و بخواهد با صفت جهل ، معالم دين را به سائرين بياموزد خود ضالّ است و مضلّ ، و نادان را ارشاد عباد به جهت نادانى نشايد و نزيبد ، و باعث عثرات و زلاّت بندگان است .
پس لعنت خدا و ما سواى او شامل حال چنين كسى هم مى‏شود .
پس بايد رجوع نمود و التجاء آورد به كسانى كه امام عليه‏السلام در حقّ ايشان فرمود : « أمّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فارْجِعُوا إلى رُواةِ حَديثِنا فإنَّهُم حُجَجى عَلَيْكُمْ وأنا حُجَّةُ اللّه‏ »۱ .
ويكى از موثّقين روات و از ممدوحين ائمّه هداة حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام است .

در اينكه سادات از علماء حافظين دين‏اند تا روز قيامت

و در كتاب مستطاب « اصول كافى » مروى است كه حضرت صادق عليه‏السلام فرمودند :

1.اكمال الدين : ۴۸۴ ، مسند الشيعة ۱۷/۱۹ ، الاصول الاصيلة : ۵۳ ، الحق المبين : ۹ ، كشف اللثام ( چاپ سنگى ) ۲/۳۲۴ ، الحدائق الناضرة ۱۳/۲۵۹ ، عوائد الايام : ۱۵۶ .


روح و ريحان ج1
406

يعنى : ابو تراب عبيداللّه‏ بن موسى رويانى گفت : ابا حماد رازى مى‏گفت : در سامره بر حضرت امام على النقى عليه‏السلام وارد شدم و بعضى از مسائل حلال و حرام سؤال كردم و جواب شنيدم . چون خواستم وداع نمايم آن بزرگوار ۱ فرمود : « اى ابا حماد ! اگر بر تو چيزى مشكل شود از امر دين تو در آن حدود ، سؤال كن از عبدالعظيم بن عبداللّه‏ حسنى و سلام مرا به او برسان » .
اكنون بنگر بزرگى مقام و بزرگوارى حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام را كه چگونه امام عليه‏السلامامر مى‏نمايد آن شخص رازى را در فرا گرفتن احكام از وى .
اين فقره نصّى است فاصل و برهانى است قاطع در امتثال و اتّباع اقوال كريمه آن جناب .
و در اين حديث سه مطلب معلوم است :
اول : آنكه حضرت عبدالعظيم در بعضى از زمان امامت حضرت امام على النّقى عليه‏السلامدر رى تشريف داشتند .
دوّم : حجّيت اخذ احكام و معالم از ايشان .
سوّم : ابلاغ سلام به جهت آن سيّد كريم ذوالاكرام .
و داعى ناگزير است بعضى از مطالب مفيده‏اى كه راجع به اين حديث است بنويسد عمده آن را :

در عدم جواز اخذ معالم دينيّه از غير شيعه اثنا عشريّه

بدان كه اخذ معالم دينيّه را از هر كس نتوان نمود و رجوع به هر كسى نبايد كرد چنانكه در كتاب « رجال وسيط » ۲ مرحوم ميرزا محمد منقول است : در زمانى كه حضرت موسى

1.در چاپ سنگى : آن بزرگوار را .

2.اصل روايت در رجال كشى ( اختيار معرفة الرجال ) ۱/۳ ح ۴ نقل شده ، حر عاملى نيز در وسائل الشيعة ۲۷/۱۵۰ ح ۳۳۴۵۷ و علامه مجلسى در بحار ۲/۸۲ ح ۲ آنرا نقل كرده‏اند .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152698
صفحه از 433
پرینت  ارسال به