از نقد سند تا نقد متن(6) - صفحه 52

از نقد سند تا نقد متن(6)

دكتر حسن حنفى ۱

مترجم: دكتر سيدمحمدحسين روحانى

اهتمام نويسنده در اين پژوهش, زمينه سازى تحوّلى در شيوه هاى سنّتى بررسى حديث, با انتقال از «نقد سند» به «نقد متن» است. وى سعى دارد روشى براى بهره گيرى از علوم نوين (علوم اجتماعى و انسانى) در نقد حديثْ ارائه نمايد. لذا به نقد سند و متن حديث نبوى از سه ديدگاه جامعه شناختى, تاريخى و ادبى مى پردازد و «قالب ها» يا «انواع ادبى» حديث را باز مى نمايد, تا كاربرد و روش بهره گيرى از هر يك از آنها را نشان دهد.
حنفى, در بخش هاى پيشين مقاله, به تعريف «نقد حديث» (فارغ از بحث هاى رجالى و سندى) و بيان ارزش و ضرورت اين نقد و نيز به نقد كلّى صحيح البخارى پرداخت, رابطه حديث را با قرآن و تداخل آنها را در يكديگر نمايانْد و سپس براى انواع ادبيِ: نقل مستقيم, روايت, گفتگو, پرسش و پاسخ, و بهره گيرى از زبان اشاره در حديث نبوى نمونه هايى آورد.
  سپس از «تاريخى بودن شكل و مضمون حديثْ» بحث كرد, تا ثابت كند كه شكل (ساختار و خطابِ) حديث, تابع قوانين و عوارض نقل شفاهى است و مَضمون (موضوع) حديث نيز مرتبط با عصر صدور آن و شرايط, عادات, سُنَن و اقتضائات آن روزگار است.
وى در ادامه, محيط اجتماعى, فرهنگى, سياسى و دينى عصر پيامبر (ص) را از خلال احاديث نبوى نشان داد و زمينه ها و نمودهاى آراى كلامى قرون نخستين را در روايات بخارى بررسى كرد.
سپس حديث را به عنوان منبعى براى آگاهى هاى تاريخى (از: تاريخ آغاز آفرينش, انبيا, امّت هاى پيشين, و…) و آگاهى از مغَيبات (بهشت, دوزخ, عالم ارواح,…) و آگاهى درباره آينده, معرّفى نمود و هم زمان, به حدود تأثير پذيرى حديث از سنّت ها, باورها, رسوم, اسطوره ها و اديان پيشين و نيز نقش ابداع و تصويرگرى ادبى ـ هنرى در تفصيل احاديث داستانى و گزارشى اشاره كرد.
در اين بخش از مقاله, نويسنده تلاش مى كند تا به اين پرسش, پاسخ دهد كه: «پس از اثبات تاريخى بودنِ حديث, چه چيزى از آن به جاى مى ماند؟». در پاسخ اين پرسش, او از روح و گوهر اسلام و اصول پايدارى سخن مى گويد كه آرمان حديث اند و در ميان واقعيت ها رنگ نمى بازند: تعقّل, محبّت, تدريج در تربيت, تساهل در قانونگذارى, بهداشت, رعايت آزادى هاى اساسى انسان, دفاع از حقوق زن و كودك, حمايت از طبيعت, محوريّت اخلاق, و… متن برگزيده او براى تمامى اين بررسى ها صحيح البخارى است.
با وجود اختلاف جدّى ديدگاه نويسنده با انديشمندان شيعه (بويژه در زمينه: علم پيامبر, عصمت پيامبر, اسوه بودن پيامبر در كليه رفتارها, امامت, عصرى قلمداد كردن پاره اى از احاديث, و…), مقاله وى را از جهت تازگى روش تحقيق و نقد در حوزه حديث, مفيد و راهگشا مى دانيم.
يادآورى مى شود كه نقدى بر اين مقاله در همين شماره از مجلّه منتشر شده است. علوم حديث

1.دكتر حسن حنفى, استاد فلسفه دانشكده ادبيات دانشگاه قاهره است. مشخّصات كتابشناختى مقاله وى چنين است: «من نقد السند الى نقد المتن (كيف تستخدم العلوم الإنسانية و الإجتماعية فى نقد متن الحديث النبوى؟): البخارى نموذجاً», حسن حَنَفى, مجلّة الجمعية الفلسفية المصرية, العدد الخامس, السنة الخامسة (۱۹۹۶م), ص ۱۲۹ ـ ۲۴۳.

صفحه از 54