با کنکاشی در تاریخ بشر و جوامع تاریخی میبینیم که هر گاه قدرتهای حاکم میخواستند جامعهای را تحت سلطه خود قرار داده و آن را استثمار کنند تلاش میکردند تا روح جامعه را فاسد کنند؛ و فساد روح جامعه شدنی نبود جز با غلبه بر روح و قلب افراد آن جامعه. و برای چیره شدن بر قلب افراد جامعه، سعی میکردند موانع و حجابهایی را بر قلبها بیافکنند که انسانها قادر به درک مفاهیم حقیقی نشود و آن گاه که قلب، بیمار شود آثارش در اعضا و جوارح نیز هویدا میگردد.
محققان و قرآنپژوهان بسیاری با قلم زدن در این راه سعی در نشان دادن حجابها و موانع درک حقایق، نموده و از آن جمله کتابها و مقالات بسیار، که هر کدام از یک زاویه به بررسی و علل این حجابها و بیماریهای دل پرداختهاند. این مقاله در نظر دارد با نگرشی متفاوت، با تأمل و بررسی علل فساد قلب از دید قرآن و روایات، روزنهای به سوی قلب سلیم بگشاید.
مفهومشناسی واژه قلب
راغب كه بیشتر به معانی قرآنی واژهها نظر دارد با تنوع بیشتری به توضیح معنای قلب پرداخته است و قلب را در لغت به معنای «گرداندن و تحوّل دادن از وجهى به وجه دیگر» میداند؛ مثل گرداندن لباس، و گرداندن انسان از طریقهاش ۱. به نفس و روح انسان هم که بُعد خالص، شریف و حقیقت انسان است، میتوان قلب گفت ۲.
در اصطلاح قرآنی، به روح لطیف انسانی، که با تعلّق به قلب جسمانی، سلطه خود را در بدن انسان اجرا مىکند، قلب گویند؛ که از آن به نفس ناطقه نیز تعبیر میگردد. پس چون، این قسمت از بدن انسان، مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را «قلب» نامیدهاند ۳.
در قرآن واژههایی است كه مشابهتی با قلب دارند و گویا همردیف آن تلقی میشوند. این واژهها عبارت اند از: صدر، روح، نفس و فؤاد. خداوند مىفرماید:
(مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى)؛
دل، آن چه را پیامبر دید دروغ ندانست۴ .
فؤاد در این جا به معناى اندام اعتقاد، تصدیق، باور و ایمان به كار مىرود. قلب را از آن جهت فؤاد گویند كه در آن توقّد و دلسوزى است. «فأد» به معناى بریان كردن آمده است. به قولى علّت این تسمیه، تأثر و تحوّل قلب است كه «فأد» در اصل به معنى حركت و تحریک است ۵.
1.المفردات فی غریب القران، ج۱، ص۶۸۱
2.العین، ج۵، ص۱۷۰
3.التحقیق فی کلمات القرآن، ج۹، ص۳۰۲
4.نجم / ۱۱
5.المیزان، ج۲۰، ص۶۱۷