حدیث در مورد ولایت فقیه

پرسش :

آیا حدیث صریح و واضحی در مورد ولایت فقیه داریم؛ به جز حدیثی که امام زمان فرمود: به راویان ما مراجعه کنید؟



پاسخ :

دو روایت را ذکر می کنیم که هردو، سند معتبر دارند:

یک): عمر بن حنظله می گوید:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه(ع) عَنْ رَجُلَینِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَینَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِی دَینٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکمَا إِلَی السُّلْطَانِ و إِلَی الْقُضَاةِ أیحِلُّ ذَلِک؟

قَالَ: مَنْ تَحَاکمَ إِلَیهِمْ فِی حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکمَ إِلَی الطَّاغُوتِ و مَا یحْکمُ لَه فَإِنَّمَا یأْخُذُ سُحْتاً و إِنْ کانَ حَقّاً ثَابِتاً لأَنَّه أَخَذَه بِحُکمِ الطَّاغُوتِ و قَدْ أَمَرَ اللَّه أَنْ یکفَرَ بِه. قَالَ اللَّه تَعَالَی: «یرِیدُونَ أَنْ یتَحاکمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ و قَدْ أُمِرُوا أَنْ یکفُرُوا بِه».[۱]

قُلْتُ: فَکیفَ یصْنَعَانِ؟

قَالَ: ینْظُرَانِ إِلَی مَنْ کانَ مِنْکمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا و نَظَرَ فِی حَلَالِنَا و حَرَامِنَا و عَرَفَ أَحْکامَنَا فَلْیرْضَوْا بِه حَکماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُه عَلَیکمْ حَاکماً فَإِذَا حَکمَ بِحُکمِنَا فَلَمْ یقْبَلْه مِنْه فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکمِ اللَّه و عَلَینَا رَدَّ و الرَّادُّ عَلَینَا الرَّادُّ عَلَی اللَّه و هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرْک بِاللَّه؛[۲]

از امام صادق(ع) در مورد دو مردی از شیعیان سؤال کردم که در مورد بدهی یا ارث با هم نزاع کنند و برای قضاوت نزد سلطان و قاضیان بروند. پرسیدم: آیا چنین کاری جایز است؟

فرمود: هر که داورى پیش نزد اینان برد ـ چه در راه حق و چه در باطل ـ در واقع داوری نزد طاغوت (حاکم ستمگر) برده است و آنچه مى گیرد حرام است هر چند حق مسلّم او باشد؛ زیرا با حکم طاغوت گرفته است حال آن که خداوند دستور داده است به طاغوت کفر ورزیده شود. خداوند می فرماید: مىخواهند داورىِ میان خود را به سوى طاغوت ببرند ، با آنکه قطعاً فرمان یافته اند که بدان کفر ورزند.

پرسیدم: چه کنند؟

امام فرمود: سراغ کسی از خودتان (از شیعیان) بروند که حدیث ما را روایت می کند و به حلال و حرام ما می نگرد و احکام ما را تشخیص می دهد. پس در این صورت باید به داور او تن دهند زیرا من او را بر شما حاکم قرار دادم. هرگاه بر اساس حکم ما داورى کند اما از او نپذیرفتند، در حقیقت حکم خدا را خوار شمرده اند و سخن ما را رد کرده اند و هر که ما را رد کند خدا را رد کرده و این عمل در حدّ شرک به خداست.

دو): امام صادق(ع) خطاب به ابو خدیجه هنگامی که او را به سوی اصحاب خود فرستاد، فرمود:

قُلْ لَهُم: إیاکم إذا وَقَعَت بینَکم خُصومَةٌ أو تَداری بینَکم فی شی ءٍ مِن الأخذِ و العَطاءِ أن تَتحاکمُوا إلی أحَدٍ مِن هؤلاءِ الفُسّاقِ، اجعَلُوا بینَکم رجُلًا مِمَّن قد عَرَفَ حَلالَنا و حَرامَنا، فإنّی قد جَعَلتُهُ قاضیا، و إیاکم أن یخاصِمَ بَعضُکم بَعضا إلَی السُّلطانِ الجائرِ؛[۳]

به آنان بگو: مبادا هرگاه میان شما مرافعه ای پیش آمد یا درباره چیزی از قرض و طلب میانتان اختلافی شد، کار داوری را به نزد یکی از این فاسقان ببرید. [بلکه] از میان خود مردی را که با حلال و حرام ما آشناست داور قرار دهید؛ زیرا من او را داور قرار داده ام. زنهار که برای رفع دعوای خود به سلطان ستمگر مراجعه کنید.


[۱] . سوره نساء، آیه ۶۰.

[۲] . کافی، ج ۱، ص ۶۷.

[۳] . تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۳۰۳، ح ۸۴۶.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت
منبع :