۱۲۵۶۰.عنه عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ الّذي لَم تَسبِقْ لَهُ حالٌ حالاً ، فيَكونَ أوّلاً قَبلَ أن يَكونَ آخِرا . ۱
۱۲۵۶۱.عنه عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ الأوَّلِ قَبلَ كُلِّ أوَّلٍ ، و الآخِرِ بَعدَ كُلِّ آخِرٍ ، و بِأوَّلِيَّتِهِ وَجَبَ أن لا أوَّلَ لَهُ ، و بآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ أن لا آخِرَ لَهُ . ۲
۱۲۵۶۲.عنه عليه السلام :لا يَزولُ أبَدا و لَم يَزَلْ ، أوَّلٌ قَبلَ الأشياءِ بِلا أوَّلِيَّةٍ، و آخِرٌ بَعدَ الأشياءِ بِلا نِهايَةٍ . ۳
۱۲۵۶۳.عنه عليه السلامـ و قَد سَألَهُ رَجُلٌ يَهودِيٌّ: مَتى كانَ رَبُّنا عَزَّ و جلَّ ؟ ـ: يا يَهودِيُّ ، (ما كانَ) لَم يَكُنْ رَبُّنا فكانَ ، و إنَّما يُقالُ : «مَتى كانَ» لِشَيءٍ لَم يَكُنْ فكانَ ، هُوَ كائنٌ بِلا كَينونَةِ كائنٍ لَم يَزَلْ لَيسَ لَهُ قَبلٌ ، هُوَ قَبلَ القَبلِ ، و قَبلَ الغايَةِ ، انقَطَعَتْ عَنهُ الغاياتُ ، فهُوَ غايَةُ كُلِّ غايَةٍ . ۴
۱۲۵۶۴.عنه عليه السلام :لَم يَتَقَدَّمْهُ وَقتٌ و لا زَمانٌ . ۵
۱۲۵۶۰.امام على عليه السلام :سپاس و ستايش خدا را سزد كه حالى از او بر حال ديگرش پيشى نگرفته است، تا اوّل باشد پيش از آن كه آخر باشد.
۱۲۵۶۱.امام على عليه السلام :سپاس و ستايش خداى را كه اول است پيش از هر اوّلى و آخر است بعد از هر آخرى و به سبب اول بودنش لازم است كه او را آغازى نباشد و به سبب آخر بودنش واجب است كه او را پايان و آخرى نباشد.
۱۲۵۶۲.امام على عليه السلام :هيچ گاه زوال نپذيرد و همواره بوده است؛ پيش از همه چيز بوده بى آن كه او را آغازى باشد و پس از همه چيز هست بى آن كه نهايت و پايانى داشته باشد.
۱۲۵۶۳.امام على عليه السلامـ در پاسخ به مردى يهودى كه پرسيد: پروردگار عزّ و جلّ ما از كى بوده است؟ ـفرمود : اى يهودى! چنين نبوده كه پروردگار ما نبوده و سپس بود شده باشد. سؤال «از كى بوده؟» تنها درباره موجودى به كار مى رود كه نبوده و سپس بود شده است. خدا موجود است بى آن كه حادث باشد. همواره بوده و قبل و نقطه آغازى ندارد. پيش از پيش است و پيش از نقطه نهايت [در جانب ازل]. غايت و نقطه پايان به او ختم مى شود، او پايان هر پايانى است.
۱۲۵۶۴.امام على عليه السلام :بر او پيشى نگرفت هيچ وقت و زمانى.