تاريخ كافى نيست . بلكه بايد به اسناد و اوراق آن بقعه و سنگ نوشته هاى اطراف آن مراجعه كرد ، و نيز از گفتگو با افراد خبره درباره پيشينه ساختمان مزار و يا متوليان كه از نسل پيش از خود خاطراتى دارند غافل نماند .
د . شهرت ديرينه بين مردم متدين به ضميمه عدم انكار مزارشناسان تا هنگامى كه نتوان قاطعانه سخنى بر خلاف آن گفت ، يكى از قراين شناخت مزارات و بقاع است .
ه . از آنجا كه بسيار ديده مى شود كه شخص مدفون در يك بقعه به جدّ اعلاى خود ـ كه از معصومان است ـ نسبت داده مى شود ، ضرورى است كه به اين اسناد ـ كه در همه جا به معناى بلافصل بودن انساب آن شخص به امام نيست ـ اكتفا نكرده ، در اثبات بلافصل بودن يك فرد دقّت بيشترى به خرج داد . ۱
از مطالب فصول بعدى كتاب كه به شناخت بقاع و مزارات رى اختصاص دارد ـ هويدا مى گردد كه نمونه هايى از آنچه ياد شد در رى و زيارتگاه هاى آن به چشم مى خورد و چنين نيست كه در تمامى مزارات رى فرزندان يا منسوبان معصومان عليهم السلامآرميده باشند ، بلكه برخى از آنها از بقاعى است كه در صحت انتسابشان ترديد جدى وجود دارد .
اميد كه آنچه در پى مى آيد رضايت خوانندگان عزيز را فراهم آرد . در پايان لازم است از مساعى برپاكنندگان كنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام قدردانى شود .
محمّد قنبرى