كرامت 6
موقعى كه بدن زيد عليه السلام برهنه بالاى دار بود ، قسمتى از پوست شكم او به نحو خاصى عورتين او را پوشانده بود . شايد اين پيشامد بعد از آن بود كه دشمن تارهاى عنكبوت را از موضع بدن جدا كرده بودند . ۱
كرامت 7
در كتاب الحدائق الورديّة آمده است: شخصى به نام عزرمه ، كه از طايفه اسدى بود ، در كنار چوبه دار با چند تن از بستگان خود نشسته بود و با كمال بى شرمى و جسارت به بدن مقدّس زيد عليه السلام سنگ ريزه پرتاب مى كرد . وى هر روز اين كار را تكرار مى كرد .
سماعيل بن يسع عامرى مى گويد:
به خدا سوگند ، عزرمه را وقت مرگش ديدم؛ چشمهايش به طور وحشتناكى از حدقه بيرون آمده بود ، گويا دو شيشه سبز بودند . ۲
كرامت 8
زنى از كنار چوبه دار رد شد . چون بدن حضرت زيد بن على عليه السلام را برهنه ديد ، قسمتى از روپوش خود را به طرف بدن او انداخت ، آن پارچه به اذن خدا به بدن زيد عليه السلام ملحق شد و آن را پوشاند . ۳
كرامت 9
مردى به نام شبيب بن غرقد گويد:
پس از مراجعت از سفر مكّه به كوفه آمدم . با هم سفران خود به كُناسه كوفه رسيديم . شب هنگام بود . به چوبه دار كه بدن زيد بن على عليهماالسلام بالاى آن بود نزديك