سرّنا جهاد فى سبيل اللّه » .
بعد از آن فرمودند : « سزاوار است اين حديث به آب طلا نوشته شود » .
حديث ديگر أيضاً : حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « اى پسر مارد ! واللّه آتش نمى خورد قدمى را كه غبار آلوده شود در زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام چه پياده رفته باشد يا سواره » آنگاه فرمود : « يابن مارد ! اين حديث را به آب طلا بنويس » 1 .
و مرحوم مجلسى فرمود : ممكن است به اين دو حديث استدلال كنيم به جواز كتابت حديث به طلا ، وليكن ظاهراً غرض امام عليه السلام بيان رفعت شأن خبر و حديث است و معنى حقيقى منظور نيست 2 .
در امثال اين اطلاقات عجالتاً اين چند حديث موجز را براى ميمنت نگاشتم تا خوانندگان قدر هر حديث و روايت آن را بدانند .
مطلع رابع:در اينكه هر حديث را به هر كس نتوان گفت
در جلد اول « بحار الأنوار » مرويست از ابو بصير كه گفت : از حضرت باقر عليه السلام شنيدم فرمودند : « خداوند سبحان سرّى را به جبرئيل سپرد ، و جبرئيل هم به حضرت رسول صلى الله عليه و آله سپرد ، و حضرت رسول صلى الله عليه و آله هم به حضرت امير عليه السلام سپرد ، و حضرت امير عليه السلام هم به هر كس خواست به يك يك از فرزندانش سپرد ، و شماها آن سرّ را در سر راه ها و كوچه ها مى گوئيد ! » ۳ .
و اين بيان قدح و ذمّ است براى كسانى كه اسرار و احاديث آل رسول صلى الله عليه و آله [را ]همه جا نقل مى نمايند .
1.تهذيب الاحكام ۶/۲۱ ح ۴۹ ، منتهى المطلب ( چاپ تبريز ) ۲/۸۹۰ ، وسائل الشيعة ۱۴/۳۷۷ ح ۱۹۴۲۱ ، مصباح الزائر : ۲۴ ، بحار الانوار ۲/۱۴۷ ح ۱۷ .
2.بحار الانوار ۲/۱۴۷ ذيل ح ۱۷ .
3.بحار الانوار ۷۵/۳۵۱ ، معجم رجال الحديث ۷/۱۱۲ .