197
روح و ريحان ج3

وقال الصادق عليه السلام : « ليس منّا من أذاع حديثنا فانه قَتَلَنا قَتْلَ عمدٍ لا قَتْلَ خطأ »۱ .

در حديث سلمان است كه از عذاب قبر و اهوال آن خبر داد

و در آن كتاب مرويست از زيد شحّام كه از حضرت صادق عليه السلام سؤال كرد از عذاب قبر ؟ فرمود : حضرت باقر عليه السلام خبر داد : « مردى آمد به نزد سلمان فارسى و گفت : مرا حديث بگوى ، سلمان ساكت شد . باز اعاده كرد ، سلمان سكوت نمود . پس آن مرد برگشت و اين آيه را مى خواند : « الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَابِ »۲ .
ملخّص از معنى مذمت كسانيست كه كتمان بيّنات و حديث مى نمايند .
پس سلمان فرمود : اى مرد ! بيا . چون مراجعت كرد فرمود : ما اگر امينى بيابيم هرآينه حديث مى گوئيم و خبر مى دهيم ليكن مهيّا شو از براى منكر و نكير در وقتى كه به خانه قبر تو بيايند و سؤال نمايند از پيغمبر تو اگر شك كرده باشى يا مسامحه و مماطله در آن ، آن گاه بر سرت گرزى زنند كه خاكستر شوى ، پس در قبر معذّب خواهى شد » ۳ .
و أيضاً در آن كتاب روايت است : حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « من از براى مردى حديث مى گويم و مى رود آن مرد همان نحوى كه از من شنيده است بعينه خبر مى دهد ، مع ذلك لعن بر آن مرد حلال است و تبرّى از وى لازم » ۴ .
و مراد امام عليه السلام در اين فقره آن است : آن مرد از براى كسى كه متحمّل نيست

1.بحار الانوار ۲/۷۹ ح ۷۲ ، الاختصاص : ۳۲ ، قريب به آن در كافى ۲/۳۷۱ .

2.بقره : ۱۵۹ .

3.بحار الانوار ۲/۷۶ و۶/۲۳۵ ، تفسير العياشى ۱/۷۱ ، مستدرك الوسائل ۱۲/۲۹۵ ح ۱۴۱۲۶ .

4.بحار الانوار ۲/۷۹ ح ۷۵ .


روح و ريحان ج3
196

سرّنا جهاد فى سبيل اللّه » .
بعد از آن فرمودند : « سزاوار است اين حديث به آب طلا نوشته شود » .
حديث ديگر أيضاً : حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « اى پسر مارد ! واللّه آتش نمى خورد قدمى را كه غبار آلوده شود در زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام چه پياده رفته باشد يا سواره » آنگاه فرمود : « يابن مارد ! اين حديث را به آب طلا بنويس » 1 .
و مرحوم مجلسى فرمود : ممكن است به اين دو حديث استدلال كنيم به جواز كتابت حديث به طلا ، وليكن ظاهراً غرض امام عليه السلام بيان رفعت شأن خبر و حديث است و معنى حقيقى منظور نيست 2 .
در امثال اين اطلاقات عجالتاً اين چند حديث موجز را براى ميمنت نگاشتم تا خوانندگان قدر هر حديث و روايت آن را بدانند .

مطلع رابع:در اينكه هر حديث را به هر كس نتوان گفت

در جلد اول « بحار الأنوار » مرويست از ابو بصير كه گفت : از حضرت باقر عليه السلام شنيدم فرمودند : « خداوند سبحان سرّى را به جبرئيل سپرد ، و جبرئيل هم به حضرت رسول صلى الله عليه و آله سپرد ، و حضرت رسول صلى الله عليه و آله هم به حضرت امير عليه السلام سپرد ، و حضرت امير عليه السلام هم به هر كس خواست به يك يك از فرزندانش سپرد ، و شماها آن سرّ را در سر راه ها و كوچه ها مى گوئيد ! » ۳ .
و اين بيان قدح و ذمّ است براى كسانى كه اسرار و احاديث آل رسول صلى الله عليه و آله [را ]همه جا نقل مى نمايند .

1.تهذيب الاحكام ۶/۲۱ ح ۴۹ ، منتهى المطلب ( چاپ تبريز ) ۲/۸۹۰ ، وسائل الشيعة ۱۴/۳۷۷ ح ۱۹۴۲۱ ، مصباح الزائر : ۲۴ ، بحار الانوار ۲/۱۴۷ ح ۱۷ .

2.بحار الانوار ۲/۱۴۷ ذيل ح ۱۷ .

3.بحار الانوار ۷۵/۳۵۱ ، معجم رجال الحديث ۷/۱۱۲ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 173957
صفحه از 427
پرینت  ارسال به