173
روح و ريحان ج3

بالجمله نتيجه عرايض اين دعاگو آن است : به شرط انصاف و تبّرى از اعتساف خوانندگان چشم بگشايند و هر حديثى را درست نقل نمايند .

در امتزاج ثقات از راويان و مخالفين ايشان است

بدان كه در صدر اسلام كه سيّد انام از دنيا رحلت فرمود رايات خلاف افراشته شد و در خلافت هم بين مهاجر و انصار مشاجره و منازعه گرديد ، و بنيان اين گونه محاربات و مباغضات از آن وقت تأسيس يافت ، و همه آن مردم كه محاربه و مقاتله مى كردند عمل كردن به احكام قرآن و احاديث نبويه صلى الله عليه و آله را مدّعى بودند .
پس شيعه و مخالفين ايشان مأخذ دعوى خودشان را كتاب و سنت قرار دادند ، دامنه اين نزاع كشيد به زمانهاى ائمه طاهرين عليهم السلام ، اين فرق كثيره كه پيدا شدند از كيسانيه و امثال آن ، پس از آن بنيان در زمان بنى عباس جمعى كه معاصر ائمه عليهم السلامبودند فروع آن بنيان را به مقتضاى امتداد زمان افزودند ، و در اصول و فروع اين دين تغيير و تبديل كلى نمودند ، و براى تبعيت خلفاء جور و طمع زياد و اهواء فاسده و آراء كاسده از نسيان حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله اخبار كثيره و احاديث وفيره جعل و وضع كردند ، آن گاه مخلصين ائمه با منافقين ايشان مخلوط شدند و مردم در نقل روايات به واسطه اختلاف حالات ثقات و غيرهم به شبهه افتادند .
مثلاً زرارة بن اعين و هشام بن حكم و هشام بن سالم و محمّد بن مسلم و ابو بصير و معلى بن خنيس و ريّان و هرثمه و على بن يقطين و على بن جعفر و مفضل بن عمر و فضيل بن يسار با اشرار زمان خودشان ممتزج شدند و پرده تقيه بر روى ايشان كشيده شد ، و مردم خواص ائمه و اعادى ايشان را تميز نمى دادند ، و ائمه طاهرين براى حفظ جانهايشان در آشكارا به ايشان تغيّر مى كردند و اعراض مى فرمودند ، و در خفاء اظهار محبّت و مهربانى مى كردند .
پس چنانكه در آن زمان خوب و بد تميز داده نمى شد مگر قليلى كه تقيه نكردند


روح و ريحان ج3
172

كند جائز است ، اما آن حديث ضعيف را هم شرائطى است و بايد فهميد از كجا خوانده است و به چه جهت مأذون در نقل او شده است ، و چرا با صحاح اخبار اعتماد به ضعاف نموده است ؟
و اگر كسى بى باك باشد در دانستن اين امور براى او خواندن اشعار و مراثى كفايت است و تجاوز از آن جايز نيست .
بلى ، نقل حديث را بالمعنى و حكايت از آن به عبارت ديگر بنا بر مشهور منصور جائز است براى حصول مناط و تحرّز و حذر از عسر و مشقّت .
و چنانكه بعضى از علماء خبر واحدى كه خالى از قرائن قطعيه باشد حجت دانسته اند در صورتى كه مفيد ظن باشد ، بلى در صورتى كه مخالف قاعده كليه باشد و افاده مظنه نكند خلاف است عمل به آن .
پس اى برادر ! امام عليه السلام فرمود : « اخوك دينك فاحتط لدينك بما شئت »۱ ، يعنى : « برادر تو دين توست ، پس احتياط كن از براى حفظ دين خود هر نحوى كه براى خود حافظ مى باشى » .

در معنى « احتياط » است

و معنى « احتياط » آن اخذ به اوفق و خروج از خلاف و عمل به آن چيزيست كه ذمّه مكلّف را زمان شكّ در مكلف معيّن در نزد خدا واقعاً برى ء كند .
و معنى احتياط در اين زمان غير معلوم است سيّما احتياط در نقل اخبار ضعيفه و مرسله به واسطه اختلاط بعضى از نادانان و بى خردان متروك و مهجور .
پس هر آنكه محتاط است بايد در قول و فعل هر دو احتياط كند كه هر دو راجع به اعتقاد جنان است ، و معنى ايمان همين است ، و بى احتياطى هر يك موجب خلل در دين و يقين مى شود .

1.الامالى ، شيخ طوسى : ۱۰۹ ح ۱۶۸ ، الامالى ، شيخ مفيد : ۲۸۳ ح ۹ ، بحار الانوار ۲/۲۵۸ ح ۴ ، وسائل الشيعة ۲۷/۱۶۷ ح ۳۳۵۰۹ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 173968
صفحه از 427
پرینت  ارسال به