157
روح و ريحان ج3

و اين فقره نيز موقوف به اذن و اجازه و رخصت است .
ششم : وجاده ـ به كسر واو ـ است ؛ و آن وجدان احاديثى است به خط آنكه روايت از وى مى كند و معاصر اوست ، يا آنكه بداند از روايات استاد است مانند كتب اربعه در دست اهل علم ، و در حديث مبسوط مروى است : « حدّثوا بها فانّها حق »۱ .
هفتم : اعلام است ؛ و آن جزء اجازه است ، و بعضى از اهل علم گفته اند : روايتى كه شيخ بر راوى مى خواند و ديگرى حاضر است و مى شنود آن اعلام است .
و بر اين بيان تأمّل است .
و معانى بعضى از اين اقسام مرتبط و از جهاتى متّحدند .

مقالةٌ فى اختلاف الرواية

مطلب پنجم : در اختلاف روايت است و اختلاف حالات روايات

چون اختلاف احاديث محل ابتلاى ابناء زمان است و غالباً داعى مسؤول است لهذا اين عبد عاثر بنا بر فهم قاصر خود براى رفع بعضى از شبهات و اختلاف روايات آنچه دانسته است در اين اوراق ياد مى كند :
اوّلاً : از امام عليه السلام مرويست : « نحن اوقَعْنَا الخلافَ بينَكم لأنّه أبقى لنا ولكم »۲ ، يعنى : « ما ائمّه ايقاع خلاف بين شماها كرديم ؛ از آنكه براى ما و شما باقى مى ماند » به اينطور كه گاهى ذكر عام مى فرمودند بعد از آن ذكر خاص ، يعنى عام اول مخصّص مى شد به خاص ثانى ، و گاهى بيان مطلب مجمل مى فرمودند بعد از آن در مورد ديگر كه مقام حاجت بود شرح مفصّل مى دادند ، و گاهى نصى در حكم و امرى بيان مى كردند بعد از آن به مقتضاى وقت بنصّ ديگر نسخ مى نمودند ، و بعضى از راويان كه در بيان ناسخ بودند در نصّ منسوخ

1.كافى ۱/۵۳ ح ۱۵ .

2.در مجامع حديثى يافت نشد .


روح و ريحان ج3
156

دوّم : قرائت است ؛ يعنى راوى حديثى را يا احاديثى از كتاب را بر استاد خود عرضه بدارد و بخواند ، چه از اول و چه از وسط و چه از آخر .
و بر حجيّت اين قسم روايت عبداللّه بن سنان مرويست ، و معلوم است سامع از قارى احفظ است ؛ از آنكه بين شنيدن و خواندن فرقهاست .
سوّم : اجازه است ؛ يعنى شيخ استاد در روايت حديثى يا در رواياتى كه در كتاب معيّن مشخص اوست و مأمون از غلط و تصحيف است بعد از تصحيح به راوى بفرمايد : رخصت دادم تو را كه اين روايت را يا اين روايات از كتب اربعه را مثلاً نقل نمائى ، و عبارت مجيز است : « أجزت لك أن تروى عنّى هذا » أو « أَرْوِ عنّى » .
و فائده اجازه بيايد كه از براى تيمّن است و عمل مشايخ ثلاثه و علماء قدما بر استجازه بوده است .
پس اجازه مى شود به طريق تقييد باشد و مى شود به طريق اطلاق .
چهارم : مناوله است ؛ يعنى استاد كتابى يا روايتى به راوى مى دهد و مى گويد : اين مسموعات من است از استادم يا از امام عليه السلام شنيده ام ، اگر اجازه در ذكر و نقل آن منضمّ شود اشكالى در قبول آن نيست و اگر نه به فرموده شيخ مرحوم در « فصول » دو قول است ، قول به قبول أوجه است .
و در كتاب « كافى » ۱ است : احمد بن عمر خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد : يكى از اصحاب به من كتابى داد و گفت از من روايت كن ، جائز است روايت از او ؟ فرمود : « اگر مى دانى از اوست روايت كن » .
و بعضى فرموده اند : اگر استاد كتاب يا روايت را بفرستد نيز مناوله است .
پنجم : مكاتبه است ؛ يعنى بنويسى مسموعات استاد را و بفرستى نزد وى يا آنكه بنويسد روايتى [و] از براى غير راوى بفرستد ، پس راوى بداند خطّ اوست و نقل نمايد .

1.كافى ۱/۵۲ ح ۶ باب رواية الكتب والحديث وفضل الكتابة والتمسك بالكتب .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 173970
صفحه از 427
پرینت  ارسال به