و اين فقره نيز موقوف به اذن و اجازه و رخصت است .
ششم : وجاده ـ به كسر واو ـ است ؛ و آن وجدان احاديثى است به خط آنكه روايت از وى مى كند و معاصر اوست ، يا آنكه بداند از روايات استاد است مانند كتب اربعه در دست اهل علم ، و در حديث مبسوط مروى است : « حدّثوا بها فانّها حق »۱ .
هفتم : اعلام است ؛ و آن جزء اجازه است ، و بعضى از اهل علم گفته اند : روايتى كه شيخ بر راوى مى خواند و ديگرى حاضر است و مى شنود آن اعلام است .
و بر اين بيان تأمّل است .
و معانى بعضى از اين اقسام مرتبط و از جهاتى متّحدند .
مقالةٌ فى اختلاف الرواية
مطلب پنجم : در اختلاف روايت است و اختلاف حالات روايات
چون اختلاف احاديث محل ابتلاى ابناء زمان است و غالباً داعى مسؤول است لهذا اين عبد عاثر بنا بر فهم قاصر خود براى رفع بعضى از شبهات و اختلاف روايات آنچه دانسته است در اين اوراق ياد مى كند :
اوّلاً : از امام عليه السلام مرويست : « نحن اوقَعْنَا الخلافَ بينَكم لأنّه أبقى لنا ولكم »۲ ، يعنى : « ما ائمّه ايقاع خلاف بين شماها كرديم ؛ از آنكه براى ما و شما باقى مى ماند » به اينطور كه گاهى ذكر عام مى فرمودند بعد از آن ذكر خاص ، يعنى عام اول مخصّص مى شد به خاص ثانى ، و گاهى بيان مطلب مجمل مى فرمودند بعد از آن در مورد ديگر كه مقام حاجت بود شرح مفصّل مى دادند ، و گاهى نصى در حكم و امرى بيان مى كردند بعد از آن به مقتضاى وقت بنصّ ديگر نسخ مى نمودند ، و بعضى از راويان كه در بيان ناسخ بودند در نصّ منسوخ