123
روح و ريحان ج3

درويشان درنگ و دريغى ندارند ، از پادشاه خواهش داد كنند و براى خواهش تن وى را رنجه ندهند ، اگر كارشان براى خدا باشد گفتارشان در دل آگاه پادشاه بسيار بزرگ آيد ، و اگر نه از هر كس كوچكتر و از هر چيز پست تر باشند .

در اينكه بى مبالاتى نگاهبان باعث ظهور آن اعمال قبيحه مى شود و همه آنها را از نگاهبان مؤاخذه مى كنند

پس بر ايشان است به نزد پادشاه جهان روند و نيكى هايش را ياد كنند و پادشاه را از ستمهاى ستمگران آگاه نمايند ، و به زبان نرم و شيرين پند و انبازى دل نشين گويند ، نه اُنْست نويد و اميد شايسته نباشد شايسته تر از آن بيم و ترس دادن از آتش سوزنده است به آن كس كه داد خواهى و به دادهاى بندگان خدا گوش فرا ندهد .

بعضى از علائم ظهور فرج اعظم است

پس اين دو تن را سزد با هم كه دانا و توانا هستند كارهاى كشور و لشكر را به فرمان خداوند يزدان رسيدگى كنند و نگذارند مردم از كيش خودشان برگردند و از آئين پيغمبر برگزيده روگردان شوند ، و اگر نه ستم شهرها را فراگيرد ، و نامه آسمانى كهنه شود ، و چيزهاى تازه پيدا گردد ، چنانكه نمك آب شود اين كيش هم ناچيز گردد ، و دروغ گويان بر راست گويان برترى جويند ، و گناه آشكار شود .
بدين گونه مردان به مردان و زنان به زنان بسازند ، آنكه نيك كار است خاموش شود و گفتارش پسند نباشد ، و آنكه زشت كار است دروغ گويد و كسى آنرا برنگرداند ، هر كوچكى بزرگى را كوچك شمارد ، و گناه كار را چون به گناه ستايش كنند بخندد ، و به خردسال مزد دهند آنچه را به زن دهند ، و مرد خواسته اش را در نافرمانى خدا ببخشد ، همسايه همسايه را بيازارد و كسى او را باز ندارد ، و آنكه گرويده به اين كيش است نزد ناسپاس خوار باشد و بر وى سرزنش كند ، و مى را به آشكارا خورند و بر آن گرد آيند ، و از


روح و ريحان ج3
122

پس هر يك از بندگان درگاه و نزديكان بارگاه سستى در انجام فرمان كند هما ۱ تيشه بر ريشه هستى خود زده و از زندگانى خود كاسته و براى دشمنى و ستيزگى خود برخاسته است .

در روى سخن با علماء كبار است

ديگر روى سخنم به سوى دانايان و پيشوايان اين آئين است ، آنان كه گويند : ما راهنماى بندگانيم و در كالبد اين جهان جان ، و خدا را از رنجهاى فراوان بهتر از ديگران شناخته ايم ، و از راه دانش و بينش به نامها و نشانها و فروزشهاى خدائى پى برده ايم ، بدين گونه بيخ و بن پى و شاخ روى و پشت هرچيزى كه ديده و ناديده است بر ما روشن است ، و مردم نادان بايد به سوى ما آيند و از ما خدا را بشناسند و از راهنمائى ما سزاوار بهشت شوند . پس اين گروه بايد به اين جهان دلبستگى نداشته باشند و از اين پيره زال سالخورده كه چندين هزار شوى كرده بايد كناره جويند ، و به مانند پيغمبران و پيروان ايشان جامه پشم و نياز پوشند و كردارشان پند ديگران باشد و گفتارشان براى خشنودى يزدان ، خدا بنگرند و از خود بگذرند ، مردم را راهبَر باشند نه راهبُر ، آنچه گويند بكنند و آنچه مى كنند ستايش باشد نه نمايش ، فرومايه را بر توانگرى برترى ندهند و از آنچه ناشايسته است چشم پوشند ، و بر آنچه بايد كنند چشم گمارند ، دلهايشان به دوستى خدا استوار و هميشه تنهايشان رنجور و نزار باشد ، مردم از بدى ايشان در پناه باشند و به نيكى آرزومند ، بر دشمن ستم نكنند و نافرمانى دوست را روا ندارند ، چون شب در آيد به پاى بندگى برخيزند و اشك شرمندگى بر رخساره ريزند ، گوششان به فرمان و نامه آسمانى بر زبان ، چون ياد از بهشت كنند از بسيارى اميدوارى بر آن بنگرند و چون به دوزخ بنگرند از ترس و بيم خون بگريند ، چون روز آيد براى درماندگى بيچارگان بشتابند و از يارى

1.كذا ، شايد : همانا .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 173949
صفحه از 427
پرینت  ارسال به