اينك به سومين مبحث اين فصل (يعنى رابطه نادانى و كفر) مى رسيم . آيا اين رابطه به سان رابطه علم و ايمان است ، يعنى آيا رابطه كفر و نادانى ، ناگسستنى است و هر نادانى كافر است و هر كافرى نادان ، يا ميان آنها رابطه اى ديگر بر قرار است؟
سه . رابطه جهل و كفر
حقيقت ، آن است كه رابطه نادانى و كفر ، مانند رابطه علم و ايمان نيست . نادانى و كفر ، دو همزاد نيستند كه از هم جدا نشوند و فاصله نگيرند ؛ چراكه ممكن است آدمى نادان باشد ، ولى كافر نباشد ، چنان كه ممكن است كافر باشد و نادان نباشد .
براى روشن شدن اين ادّعا ، مى بايد دو مقدّمه را روشن ساخت : يكى توضيح معناى كفر و كافر ، و ديگرى تبيين مواضع مختلفى كه انسان مى تواند در برخورد با حقايق معلوم و مجهول ، اتّخاذ كند .
الف ـ معناى كفر و كافر
كفر ، در لغت به معناى پنهانكارى و پوشاندن است . بدين جهت درباره كسى كه چيزى را پنهان مى كند ، گويند : «كَفَرَه (يعنى آن را پوشاند)» و به اين فرد ، كافر گفته شود .
پنهان كردن ، دو گونه است : خارجى (مانند پنهان كردن بذر در زير خاك) و اعتبارى (مانند پوشاندن حقيقت به وسيله باطل و يا پوشاندن باطل به وسيله حقيقت) . بنا بر اين ، اگر انسان حقيقتى را بر خلاف علم و آگاهى خود ، اظهار كند ، رفتارش كفر محسوب مى شود و به وى كافر مى گويند . و آن كه ، حقيقتى را مى داند و مى گويد : نمى دانم و آن كه نمى داند و مى گويد : مى دانم ، هر دو كافرند ؛ زيرا اوّلى دانش خود را و دومى ، نادانى خود را پنهان كرده است ؛ امّا آن كه