143
مناظره و گفتگو در اسلام

فصل هشتم : امام باقر و قتاده

موضوع بحث :چهل مسئله فراموش شده

ابوحمزه ثمالى مى گويد : در مسجدالنبى نشسته بودم كه ديدم مردى به طرفم مى آيد. نزديك كه رسيد ، سلام كردم و گفت: بنده خدا! كيستى ؟
گفتم : مردى از اهل كوفه. چه كار دارى ؟
گفت : ابو جعفر محمّد بن على را مى شناسى ؟
گفتم : آرى. چه كارش دارى ؟
گفت : چيزى نيست . چهل سؤال آماده كرده ام كه از او بپرسم. هر كدام درست بود ، بپذيرم و هر كدام نادرست بود ، رها كنم .
گفتم : آيا خودت قدرت تشخيص درست يا نادرست بودن پاسخ


مناظره و گفتگو در اسلام
142

ابوبكر : نشنيدى كه الآن چه گفت ؟
ابن عبّاس : اگر مى توانيد ، جوابش را بدهيد، وگرنه ببَريدش پيش على ، كه به او پاسخ مى دهد؛ چون من از پيامبر شنيدم كه به على بن ابى طالب مى فرمود : «خدايا! دلش را هدايت كن و زبانش را استوار بدار ».
ابوبكر و ساير حاضران از جا بلند شدند و پيش على عليه السلام آمدند .
ابوبكر : يا ابا الحسن! اين يهودى از من ، مانند زنادقه و بى دين ها سؤال مى كند .

۰.على عليه السلامرو به يهودى كرد و فرمود : چه مى گويى ؟

مرد يهودى : من سؤال هايى دارم كه جز پيامبر يا وصىّ او پاسخش را نمى داند .

۰.امام عليه السلام :مسائل خود را مطرح كن .

مرد يهودى ، همان مسائل را تكرار كرد .

۰.امام عليه السلام :اما آنچه خدا نمى داند، همان چيزى است كه شما يهودى هامى گوييد:«عزيز، پسرخداست». خدانمى داندكه فرزند دارد.
و اما آنچه نزد خدا نيست، ستم به بندگان است كه نزد او نيست .
و اما آنچه خدا ندارد، همتاست ، كه او بى همتاست .

مرد يهودى با شنيدن اين سخن ، شهادتين را بر زبان جارى كرد و مسلمان شد و ابوبكر و حاضران ، على عليه السلام را «برطرف كننده اندوه» ، لقب دادند . ۱

1.الغدير ، ج ۷ ، ص ۱۷۹ (به نقل از المجتنى ، ص ۳۵) .

  • نام منبع :
    مناظره و گفتگو در اسلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 102368
صفحه از 182
پرینت  ارسال به