381
در پرتوِ حديث

پيامبر مى شود ، در اين جا نيز ملكشاه صحّت حديث را جويا مى شود و چون وزير آن را صادر شده مى خواند ، ملكشاه خشمگينانه ، عالم عباسى را دروغگو مى خواند و گفته بعدى او را در امام زمان خواندن ملكشاه ، تملّقى بيش نمى داند و چون عالم علوى ، حضرت مهدى منتظر(عج) را شجاعانه امام زمان خويش مى خواند ، ملكشاه ، پايان مناظره را اعلام مى كند و به شيعه تمايل مى يابد .
مؤلف كتاب ، همين امر را موجب مرگ پنهانى ملكشاه در 38 سالگى مى داند ، امّا گزارش تاريخى ديگرى در دست نداريم كه اين قضايا را تأييد كند. مؤلّف همچنين خواجه نظام الملك ، پدر همسرش را قربانى اين جريان مى داند و قصيده بلندى نيز در رثاء او مى سرايد و رساله خود را در گزارش اين مناظره به پايان مى برد .

محتواى مناظره دوم

اين مناظره نيز رنگ و روى كلامى و اعتقادى دارد. مناظره از امامت و ويژگى هاى امام صادق عليه السلام آغاز مى شود و با بحث از عصمت و طهارت امامان عليهم السلام ادامه مى يابد. ۱ از حديث ثقلين و علم اهل بيت عليهم السلام نيز بحث مى شود و سپس به مسئله سبّ صحابه مى رسد و شيخ حسين بن عبدالصمد جبعى ، رواياتى را ارائه مى دهد كه لازمه آنها ، تفريق ميان صحابه پيامبر است . با ارائه احاديث مذكور در كتب اهل سنت ، بحث به درازا مى كشد. ۲
مؤلف پس از اين مناظره ، روزى ديگر به خانه او مى رود و چون كتاب صحيح بخارى را نزد وى مى بيند ، به بحث از حديث جانشينى دوازده امام مى پردازد و او را به پيروى حق و ترك هوا و تقليد فرا مى خواند .

محتواى مناظره سوّم

اين مناظره كوتاه ، بيشتر در باره آيه هاى دلالت كننده بر ازدواج موقت و احتمال نسخ و عدم نسخ و نيز دلالت و مفاد آنها است. همچنين استدلال به ارث بردن و نبردن همسر موقت براى آن كه مدلول آيه و مصداق زوجه شود ، بررسى مى گردد ، و به سيره پيامبر و

1.المناظرات ، ص ۷۰ ـ ۷۴.

2.همان ، ص ۷۷ ـ ۹۰.


در پرتوِ حديث
380

سپس بحث به شوراى خلافت و انتخاب زيركانه عثمان از سوى عمر مى كشد ۱
آنگاه پس از تبادل مباحثى اندك ، علوى موضع هجومى مى گيرد و چنين مى گويد : «از اشتباهات شما اين است كه امام على عليه السلام را رها كرديد و از سخن پيشينيان خود تبعيت نموديد.» و به ادله عقلى و عقلايى امامت مى پردازد و آن را به كرسى مى نشاند . ۲ مجلس روز دوم با همين مباحث پايان مى گيرد.

مجلس روز سوم

روز سوم با طرح فضايل خليفه دوم و بحث از فتوحات او آغاز مى شود علوى چگونگى فتوحات را نادرست مى خواند و افزون بر آن ، آنها را فرع و شاخه فتوحات اوليه امام على عليه السلام در غزوه هاى صدر اسلام مى داند. ۳ و نيز ايمان ابوطالب ۴ و همچنين بحث از دوازده جانشين حضرت و مورد تطبيق آن. ۵ آنگاه به مباحث كلامى باز مى گردند و سخن از شناخت امام زمان پيش مى آيد ، عالم عباسى حديث مستفيض « من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه ؛ هر كس امام زمانش را نشناسد و در همان حال بميرد ، به مرگ جاهلى مرده است »۶ را نمى پذيرد و به دروغ ، منكر صدور آن از

1. و نيز حديث «عشره مبشّره» كه به دروغ به پيامبر منسوب گشته است. نكته جالب توجه در اين مبحث ، درنگ عالم عباسى و وزير در تصديق گفته علوى است و سپس تهديد او به آوردن كتب و منابع از كتابخانه نظاميه بغداد ، يعنى محل مناظره و مؤثر افتادن اين تهديد و سپس پذيرش عالم عباسى و وزير .

2. او سپس مسئله متعه را مطرح مى كند و در اين موضوع با ملكشاه نيز مناظره مى كند و با تكيه بر نياز جنسى زنان بيوه و مردان امكان ازدواج نيافته و مقايسه آن با فحشا و همجنس بازى و استمناء ، سخن خود را مستدل مى سازد.

3. مباحث به خيلفه اول نيز مى كشد

4. ، هجوم به خانه فاطمه زهرا عليهاالسلام ، فدك

5. جالب توجه آن است كه در همين جا مسئله امام عصر(عج) هم مطرح مى شود و شبهه طول عمر حضرت با استناد به آيه هاى قرآنى در باره عمر نوح پاسخ داده مى شود. مسائل فقهى مانند صلاة تراويح ، الغاى متعه حج ، الفاظ اذان نيز به بحث نهاده شده و از حصر مذاهب اهل سنّت در چهار مذهب سخن مى گويند . . همان ، ص ۳۶ و ۳۷ ، ۴۱ ، ۴۳ ، ۴۸ ، ۵۱ ، ۵۲ ، ۵۴ ، ۵۵ ـ ۵۸ ، ۵۹ و ۶۰ ، ۶۲ .

6.كمال الدين ، ص ۴۰۹ ، ح ۹.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 300038
صفحه از 410
پرینت  ارسال به