281
در پرتوِ حديث

مبناى نظرى شيوه

اين شيوه در پس زمينه خود اين انديشه را دارد كه ائمه عليهم السلام قرآن ناطق و مجسّم هستند و سخنان آنان ، بازتاب آموزه هاى قرآنى است و بر همين اساس ، در حديث مشهور ثقلين ، همراه و عِدل قرآن دانسته شده اند . صرف نظر از ادّله كلامى مسئله ، آنان خود به اين نكته تصريح كرده اند كه ما هر چه مى گوييم ، مستند قرآنى دارد و برآمده از آن است .
يك گزارش خواندنى در اين باره به ما مى گويد كه به گاه فرمودن همين موضوع ، يكى از شنوندگان ، خواهان تطبيق اين قاعده كلىِ اعلام شده از سوى ائمه عليهم السلام بر سخنانى مى شود كه امام در همان مجلس فرموده است . گزارش چنين است :
الإمام الباقر عليه السلام : إذا حدّثتكم بشيءٍ فاسألوني من كتاب اللّه . ثمّ قال في بعض حديثه : إنّ رسول اللّه صلى الله عليه و آله نهى عن القيل والقال ، وفساد المال ، وكثرة السؤال ، فقيل له : يابن رسول اللّه ، أين هذا من كتاب اللّه ؟ قال : إنّ اللّه عز و جل يقول :« لَا خَيْرَ فِى كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَـح بَيْنَ النَّاسِ »،۱وقالَ :«وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَآءَ أَمْوَ لَكُمُ الَّتِى جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَـمًا »۲، وقال :«لَا تَسْئلُواْ عَنْ أَشْيَآءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ »؛۳هنگامى كه در باره چيزى با شما سخن گفتم ، دليل آن را از كتاب خدا از من بخواهيد . سپس امام در يكى از سخنانش فرمود : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از قيل و قال و تباه كردن مال و فراوانى سؤال نهى فرمود . گفته شد: اى فرزند پيامبر خدا ، اين در كجاى كتاب خداست ؟ فرمود : خداوند مى گويد : «در بسيارى از نجواى ايشان خيرى نيست ، مگر آن كه به صدقه دادن يا نيكى و اصلاح ميان مردم فرمان دهد» و مى فرمايد : «اموالى را كه خدا مايه قوام شما قرار داده ، به دست نابخردان مسپاريد» . همچنين مى فرمايد : «از چيزهايى مپرسيد كه اگر آشكار شود ، ناراحتتان مى كند» .
پيامد پذيرش اين قاعده آن است كه آن روى سخن هم مقبول باشد ؛ يعنى اگر بتوان هر

1.سوره نساء ، آيه ۱۱۴ .

2.همان ، آيه ۵ .

3.الكافى ، ج ۱ ، ص ۶۰ ، ح ۵ ؛ ج ۵ ، ص ۳۰۰ ، ح ۲ ؛ التهذيب ، ج ۷ ، ص ۲۳۱ ، ح ۱۰۱۰ ؛ المحاسن ، ج ۱ ، ص ۴۱۹ ، ح ۹۶۲ ؛ الاحتجاج ، ج ۲ ، ص ۱۶۹ ، ح ۱۹۸ .


در پرتوِ حديث
280

بسيار گسترده تر از طريق معجم ها و رايانه به آنچه در تفاسير ، ذيل آيه ، آمده بسنده كنيم؟

نمونه دوم

نمونه ديگر ما اشكال قبلى را نيز ندارد و حديث يافت شده از دايره تفاسير روايى بيرون است . اين نمونه را از يك تفسير معاصر به نام مناهج البيان اثر آيت اللّه ملكى ميانجى در ارائه معناى «زبانيه» در سوره علق مى آوريم ۱ . مؤلّف گرانقدر ، پس از ارائه معناى لغوى «زبانية» ۲ و نقل اقوال برخى مفسّران ۳ چنين آورده است :
وفى الصحيفة المباركة السجّادية فى دعائه عليه السلام لحملة العرش وملائكة اللّه المقرّبين : ... والزبانية الذين إذا قيل لهم :« خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ »، ابتدروه سراعا ولم ينظروه؛۴و در صحيفه مباركه سجاديه در دعاى بر دوش كشندگان عرش و فرشتگان مقربان خداوند مى فرمايد : و فرشتگانى كه چون به آنان گفته شود : «او را بگيريد و به بندش كشيد و به دوزخش بسپاريد» ، به سرعت و بى مهلت چنين كنند .
اين دعا اصناف فرشتگان را ياد مى كند و در توصيف «زبانية» جمله هاى فوق را آورده و معناى آن را به روشنى بيان نموده است . جالب توجه آن كه امام سجّاد عليه السلام براى توصيف اين واژه قرآنى ، از ديگر آيات قرآن بهره گرفته و بدين ترتيب ، تفسير روايى به تفسير قرآن به قرآن منتهى شده است .
در همين سوره و ذيل آيه و آخر آن نيز اين مفسر ، تفسيرى برگرفته از معصوم را ارائه داده است و چون در تفاسير روايى آمده ، از آوردن آن صرفنظر مى كنيم .

1.مناهج البيان ، الجزء الثلاثون ، ص ۵۸۸ .

2.ايشان معناى لغوى زبانية را از كتاب قاموس برگرفته است : «متمردّ الجنّ والانس والشديد والشرطى ، ج : زبانية» .

3.معناى نقل شده از مجمع البيان است : «يعنى الملائكة الموكلّين بالنار» .

4.الصحيفة السجادية ، دعاى سوم.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 300031
صفحه از 410
پرینت  ارسال به